به گزارش خبرآنلاین مهدی گلستانه، در نشست خبری که صبح روز بعد از اکران فیلمش در جشنوارهی فیلم فجر برگزار شد از روابط عمومی شرکت نفت صحبت کرد و گفت با اینکه تنها تقاضای او از این شرکت، صدور اجازهی فیلمبرداری بر روی سکوهای نفتی بوده است، با او همکاری نشده و از او خواستهاند متن فیلمنامهاش را تغییر دهد و فیلم سفارشی بسازد.
گلستانه در یادداشتی که امروزمنتشر کرده، از جوابیه شرکت نفت و پاسخهایش نوشته است.
متن این یادداشت بدین شرح است:
«بنام خداوند بخشایشگر
نامههایی که در کارتابل خوانده نمیشوند
خداوند منان را شاکرم که بعد از جلسهی مطبوعاتی فیلم «نقطه کور» در تاریخ 13 بهمن ماه 94 گلایههای خود را به عنوان تهیهکننده و کارگردان از شرکت ملی نفت مطرح کردم. به علت خصیصه فراگیری رسانه پاسخی از سوی یکی از مدیران محترم آن شرکت مذکور مبنی بر بیاطلاعیشان از موضوع دریافت کردم که در آن جوابیه درخواست شده بود که مشخصا نام شخص یا اشخاصی که با آنها وارد مذاکره شدیم و به بن بست رسیدیم را عنوان کنم.
جناب آقای ناصری
مدیر محترم روابط عمومی شرکت ملی نفت ایران
در مورخه سه شنبه 27 مردادماه 1394 نامهای از طرف دفتر اینجانب و به امضای بنده خدمتتان ارسال شد که دبیرخانه محترم آن مجموعه فرموده بودند اگر معرفی نامهای هم از سوی وزارت ارشاد ضمیمه شود در تسهیل موضوع بیتاثیر نیست و بلافاصله نامهای از سوی اداره کل سینمای حرفهای وزارت ارشاد به شماره 397/ب 11/154 و به تاریخ اول شهریور 94 که در آن هم پروانه ساخت ما تایید شده بود و هم شخص بنده به عنوان تهیهکننده و جناب آقای پیمان جعفری به عنوان مجری طرح و آقای وحید مشاری به عنوان مدیر تولید به شخص جنابعالی جهت مساعدت معرفی شده بودیم ارسال شد.
در نهایت و پس از پیگیریهای فراوان تیم تولید در تاریخ 14 شهریور 94 بنا به دستور و پاراف شخص شما به واحد سمعی بصری شرکت ملی نفت جناب آقای ریزه کار معرفی شدیم که ایشان در نهایت ریزهکاری آنقدر با ظرافت معضلات شرکت ملی نفت را مطرح کردند که ما تمام مشکلات دیگر موجود در اجتماع را فراموش کرده و فقط برای سهولت فروش نفت ایران در بازارهای جهانی دست به دعا برداشتیم،
دستاورد ما از جلسه مذکور دو چیز بود اول اینکه شرکت ملی نفت پولی بابت تبلیغات به ما نمیدهد که از اساس ما هم دنبال آن نبودیم دوم اینکه فیلمنامه باید دستخوش تغییراتی شود که این هم عمل مرسومی در تمامی ارگان های دولتی که صرفا در چنین مواقعی امکان استفاده از انحصارگراییشان را دارند مطرح میکنند و مطالبی که باز هم تاکید میکنم جناب آقای ریزهکار به عنوان مدیر سمعی بصری شرکت ملی نفت در نهایت ریزه کاری عنوان کردند نگرانیهای ارگانی بود که در فیلمنامه ما هیچ جایی نداشت و نه با زبان بی زبانی بلکه به صراحت و مستقیم مساعدت آن مجموعه را منوط به اعمال اصلاحات دانستند.
پس از چند روز کلنجار با بازنویس محترم نگرانیهای مطروحه درفیلمنامه برطرف شد و بنا به تاکید آقای ریزهکار نسخه جدید به همراه نامهی جدید که خطاب به جنابعالی باید اعتراف به اصلاح متن میکردیم تنظیم شد. نامه ای روی سربرگ دفتر بنده به تاریخ 26 شهریور ماه 94 و به مهر و امضای بنده.
هفته اول مهرماه که مجددا با هماهنگی صورت گرفته با جناب ریزهکار که به سختی هم این مهم امکان پذیر شد راس ساعت 14:30 بنده به همراه جناب آقای پیمان جعفری و وحید مشاری پروژه را تعطیل کردیم و به طرف شرکت ملی نفت واحد سمعی بصری واقع در خیابان حافظ خیابان رودسر حرکت کردیم و راس ساعت 15 مقابل درب با جناب آقای ریزهکار برخورد کردیم که ایشان عنوان داشتند برای مراسم ختم ابوی یکی از همکاران باید بروند و تا ساعت 17 برمیگردند لاجرم ما هم خودمان را با عکسهای زیبا و باشکوه سکوهای نفتی در راهروهای شرکت نفت سرگرم کردیم.
جناب آقای ریزهکار با فضایی متاثر از مجلس ختم آن عزیز از دست رفته در جلسه حاضر شدند و این بار آنقدر غلظت مدیحه سرایی از شرایط فعلی نفت در بازارهای جهانی زیاد بود که بحث به جایی رسید که قیمت یک کیلو گوشت تا به سکو برسد حدود 250 هزار تومان برای شرکت نفت تمام میشود، چگونه از ما انتظار دارید که به گروه 8 نفره شما چهار شبانه روز سرویس بدهیم؟ باید هزینههای رفت و برگشت و خورد و خوراکتان را بعد از تایید جناب ناصری از فیلمنامه جدید به حساب شرکت نفت واریز کنید و بعد دستور همکاری در سکوی مورد نظر صادر شود از آنجایی که هیچکدام از دوستان و همکارانی که در امر تهیه وسایل صحنه به صورت حرفهای دستی بر آتش دارند و فعالند هم در میان آکساسوارهایشان سکوی نفتی نداشتند باز هم این ما بودیم که مجبور به پذیرش شرایط شما شدیم و در نهایت بنا بر اصرار شخص آقای ریزهکار ما از بازبینی لوکیشن هم پشیمان شدیم و صرفا به عکس هایی که خود ایشان از بلندای سکوهای لاوان گرفته بودند اکتفا کردیم و منتظر صدور اجازهنامه و اعلام شماره حساب از سوی مجموعه شرکت نفت شدیم که این بار به بهانه جدیدی برخوردیم و آن این بود که باید نامه جدیدی خطاب به جنابعالی تنظیم شود که نام سکوهای لاوان جهت هماهنگی در آن ذکر شده باشد.
با نزدیک شدن به اواخر مهرماه و اتمام صبر و حوصله تیم سازندهی «نقطه کور» از این همه بهانه جویی برای عدم همکاری نامه جدیدی برای جنابعالی و مجددا ممهور به مهر و امضای بنده تنظیم و ارسال شد که این بار آقای ریزهکار فرمودند بهتر است که از طرف شرکت فلات قاره اقدام کنیم زیرا سکوی اباذر لاوان در اختیار این شرکت است مجددا جلسهای میان ما و تیم روابط عمومی فلات قاره صورت پذیرفت که اعلام داشتند فیلمنامه باید دستخوش تغییراتی شود و قیمت هر کیلو گوشت...
القصه این که فرموده بودید به لحاظ امنیتی امکان فیلمبرداری در برخی سکوها نیست که جا دارد همین جا از جنابعالی بابت این همه نگرانی برای جان فیلمسازان تشکر کنم ولی اگر بحث امنیت سکوهاست باز به گفته همکارانتان سکوی اباذر که در دوران جنگ تحمیلی بالای 12 بار مورد حمله قرار گرفته آیا تهدید بزرگتری از سوی ما نسبت به سکو وارد می شد؟
سوال بزرگی که برای شخص بنده پیش آمده این است که آیا مملکتی که بالای 60 درصد درآمد سالانه آن از فروش نفت و مشتقات آن است نباید نگران این باشد که مجموعه ای که دلهرهی پول گوشت یک وعده غذای کارکنانش را دارد چگونه قرار است تامین سرمایه کشور را بکند؟
بعد از این همه نامهنگاری و مهر و امضا با ذکر نام اینکه میگویید حتی تا بحال اسم بنده را هم نشنیده بودید تنها دو مورد را در ذهن متبادر میکند. خوشبینانه اینکه میزان نامههای ارسالی آنقدر زیاد است که به تفکیک نمیشود نامها را به خاطر سپرد و خوشبینانهتر آنکه نامههایی که در کارتابلهاست خوانده نمیشود...
و خداوند فراموشکاران را میبخشد
مهدی گلستانه
تهیهکننده و کارگردان فیلم سینمایی نقطه کور»
۵۸245
نظر شما