۰ نفر
۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۵:۲۹

محمد مایلی کهن می گوید کوتاه نمی آید و سکوت نمی کند. می گوید تا پایان ، گامی به عقب نمی گذارد و می تازد. او همین امروز باری دیگر از همه انتقاد کرده و حرف های جالبی هم زده است!او گفته قدمی به عقب بر نمی دارد و همچنان سیستمی هجومی دارد.

 

محمد حسین عباسی- خبرگزاری خبرآنلاین:او محمد مایلی کهن است. مردی همیشه ناراضی که مدام از زمین و زمان طلبکار است و انتقاد دارد.

یک/ چند لحظه بعد از سوتِ پایان داور سریلانکایی؛ محمد خاکپور در مواجهه با دوربین‌ها به خاطر شکست برابر ژاپن از ایرانی‌ها عذرخواهی می‌کند. البته که این رفتار او و اشاره درست این مربی به دانش پایین مربیگری‌اش، ایران را به تورنمنت برنمی گرداند و رویای صعود به المپیک را از مرگ حتمی نجات نمی‌دهد اما حداقل یک رفتار مرسوم در دنیای فوتبال را به شکلی معقولانه بازسازی می‌کند تا در تیمی که هیچِ عنصری در آن سر جای صحیح‌اش قرار نداشته، حداقل یک مربی مسئولیت‌پذیر دیده شود. نام محمد مایلی‌کهن هم در فهرست عذرخواهی‌‌کننده‌ها در اولین ساعت‌های بعد از شکست دیده می‌شود اما درست مثل همیشه ، معذرت خواهی او در یک جمله تمام می‌شود و تنها نقش مقدمه برای حملات تند او در جهت‌های مختلف را بازی‌ می‌کند. مایلی شاید عجیب‌ترین مرد شکست‌خورده فوتبال ایران است. چهره‌ای که بعد از هر باخت، با آن تکان‌های عصبانی گردن و جمله‌های کوتاه متوالی، پشت میکروفون‌ها خودش را در هیبت قوی‌ترین مرد جهان تصور می‌کند. مردی که برنده نمی‌شود اما توی ذهن‌اش، همه دنیا را شکست داده است.

دو/ مدتی بعد از آن‌که زوج رویایی «نیمار-مسی»وار مایلی و خاکپور زمینه ساز سقوط فولاد به دسته‌اول فوتبال ایران شدند؛ مردِ کهن به نیمکت سایپا رسید. در هشت سال گذشته، فقط سه تیم باشگاهی حاضر شده‌اند کلید نیمکت را به دست مایلی‌کهن بسپارند. او برای رسیدن به نیمکت نارنجی‌ها، متحمل زحمت زیادی شد و البته در معروف‌ترین کنفرانس خبری‌اش در این باشگاه تاکید کرده که این فوتبال را نمی‌خواهد. بعد از روزهای ناموفق حضور او در گهر و سایپا اما مشخص شد او قراری برای رفتن از فوتبال ندارد. او می‌توانست در همان مقامِ پیشکسوت ارتباط‌های تلفنی جنجالی نود باقی بماند اما ناگهان مدیرفنی تیم ملی امید شد. تیمی که در همه نقاط دنیا، برقراری ارتباط مستقیم با بزرگسالان و آماده کردن بازیکنان جوان برای بازی در سطح بالای ملی در میان اهداف تشکیل‌اش قرار دارد، به یکی از جدی‌ترین منتقدان کارلوس کروش رسید و از رسیدن به المپیک بازماند تا مدیر فنی‌اش با لحنِ طلبکارانه همیشگی‌اش از رسانه‌ها سوال کند:«چرا وقتی تیم ملی به عراق باخت و از جام ملتها حذف شد ، ساکت بودید؟»

 آنچه مایلی‌کهن را می‌سازد، دقیقا چنین جمله‌ای است. حذف همه گزاره‌های منطقی از یک احتمال. وقتی که او برای سبک‌کردن اتمسفر اطراف‌اش، به گروکشی شکست‌های گذشته دست می‌زند و از یاد می‌برد که ایرانِ 10 نفره کروش، 75 دقیقه پا به پای رقیب پیش رفت و بر خلاف تیم ملی امید، با خوردن گل اول به طور کامل دچار از هم پاشیدگی روحی نشد. شاید بخش مهمی از فشار افکار عمومی روی شانه‌های محمد خاکپور کم‌تجربه، نتیجه همین مقایسه اشتباهِ او با کروش باشد که اتفاقا نه از طرفِ منتقدان مرد اول نیمکت امیدها، بلکه با اصرار مدیرفنی تیم او آغاز شده است. اصرار فردی که هنوز هم همه چیز را یک توطئه بزرگ رسانه‌ای می‌داند. لابد یک توطئه‌ 75 میلیون نفری!

سه/ «مگر در چهل سال اخیر به المپیک صعود کرده‌ایم که این بار صعود کنیم؟» این تازه‌ترین تئوری مدیرفنی تیم‌ملی امید است. نظریه‌ای که مشخص نمی‌کند که اگر از ابتدا قرار به حذف تیم ملی بوده؛ این حجم از تدارکات و هزینه چرا برای تیم درنظر گرفته شده است؟ مایلی این نکته مهم را نیز نادیده می‌گیرد که صعود به المپیک ریو برای فوتبال ایران، حداقل نسبت به سه دوره قبلی بسیار ساده‌تر بوده است. اگر تیم‌ملی امید بازی را با قطر را با سهل‌انگاری از دست نمی‌داد و نگاه جدی‌تری به این مسابقه داشت و صدر جدول گروه را در اختیار می‌گرفت، در دور بعد با رقیب ساده‌ای مثل کره‌شمالی روبرو می‌شد و شانس بسیار زیادی برای حضور در مرحله نیمه‌نهایی پیدا می‌کرد و تنها یک برد در دو بازی این مرحله کافی بود تا ایران به المپیک 2016 صعود کند. با این وجود، توضیح دادن این تفاوت‌های ساده میان مصاحبه‌های مایلی‌کهن و حقیقت، از عصبانیت او کم نخواهد کرد. تئوری‌های او از جای‌شان تکان نمی‌خورند. همچنان شکست، ناکامی و اردوهای خارجی برای دیگران بد هستند و برای تیم‌های تحت مدیریت او، اتفاق‌هایی کاملا طبیعی.

چهار/ این یک بار شاید حق با مایلی‌کهن باشد. حقیقت آن است که او و خاکپور، تنها چهره‌های مقصر حذف فاجعه‌بار تیم ملی امید نیستند و هجمه‌های این روزها علیه این دونفر، شاید نگاه‌ها را از مقصران اصلیِ ماجرا منحرف کند. تردیدی وجود ندارد که بدشانسی، رسانه‌ها، عادل فردوسی‌پور و کارلوس‌کروش، فهرست موردعلاقه مایلی در راه معرفی مقصران حذف هستند اما به نظر می‌رسد این نسل مستعد از فوتبال ایران، قربانی تصمیم مدیرانی شد که تیم امید را تمام و کمال به چهره‌های سیاسی نه چندان مرتبط با فوتبال واگذار کردند و آزادی عمل هر نوع تغییری را به آن‌ها دادند. درست 4 سال قبل که رسوایی استفاده از یک بازیک دو اخطاره در همان قدم اول المپیک را از ایران گرفت؛ فدراسیون فوتبال وعده شکستن این طلسم در دوره بعدی را داده بود اما این بار رسوایی استفاده از مربیانی که مدت‌ها قبل از فوتبال کارت‌قرمز گرفته بودند، با تصمیم‌های غلط مدیریتی شامل حال فوتبال ایران شد.  با مدیرانی از این دست، حسرت المپیک تا چهار دهه بعدی نیز قد خواهد کشید. حسرتی که نتیجه انتخاب‌های افرادی است که بعد از سرافنده‌کردن یک نسل دیگر، هنوز سرها را بالا گرفتند و از آینده حرف‌می‌زنند. آدم‌هایی که با انتخاب‌های‌شان، سفارت‌خانه‌های منطق را به آتش کشیده‌اند.

4141

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 502951

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =