طنز/ اعترافات بالا رونده از دیوار سفارت عربستان

به بهانه حمله به سفارت عربستان و...

مي روم بالا ز ديوار سفارتخانه ها
پا گذارم من به روي دست ها و شانه ها
شغل من بالا روي از هر چه ديوار و در است
چون كه با اين كار افزون مي شود كارانه ها

مي رسد دستور گاهي ضرب و گاهي هم به شتم
زين ميان بودست كه بشكسته ام من چانه ها
كار ما فني است، داري اصول و قاعده است
گاه مي مانند در اسرار آن دردانه ها

بنده صاحب سبك در امر سفارتخانه ام
گر چه مشتي بي خرد گويند كه؛ ديوانه ها!
كار ما بايد به نحو خوب اجرايي شود
تا كه مقبول رئيسان باشد و جانانه ها

بهر اجراي دقيق نقشهء تسخيرمان
گاه لازم مي شود ترفند دام و دانه ها
بخشي از برنامه آتش بازي و ديوانگي است
شاعرانه مي شود در شعله ها، پروانه ها

با چماقي توي دست و با سري خالي ز فكر
خُرد مي گردد به يك آن شيشه ها، رايانه ها
حال، بعد از هر سفارتخانه كه تسخير شد
من ندارم كار با انديشه ء بيگانه ها
تا كه افتد آبها تا مدتي از آسياب
مي روم بعد از تهاجم من سوي پايانه ها

مجيد مرسلي. خبرآنلاین

6060