انتشار تصویری از ساختمان اپرای سیدنی با پرچم لبنان شاید نشانی از پایان استانداردهای دوگانه می‌شد، اگر که این عکس فتوشاپ نبود. راستی چرا کشتار مردم در بیروت و پاریس متفاوت است.

حبیب بطاح: از آنجا که جامعه لبنانی‌های استرالیا یکی از بزرگترین و قدیمی‌ترین گروه‌های مهاجر ساکن این کشور هستند، دیدن عکسی که در آن پرچم لبنان بر ساختمان اپرای معروف سیدنی دیده شود، برای بسیاری باور پذیر و نشان‌دهنده حمایت این کشور از قربانیان حملات تروریستی لبنان است اما این تصویر تقلبی است و در نهایت باز هم نشان‌دهنده استانداردهای دوگانه‌ی نهفته در افسانه‌ی همدردی جامعه جهانی با حملاتی از این دست است.

لبنان

پس از حملات تروریستی پاریس بسیاری از بناهای معروف در سراسر جهان برای نشان دادن همدردی با قربانیان این حادثه به رنگ پرچم فرانسه درآمد، که اتفاقا یکی از این بناها ساختمان اپرای سیدنی بود. پس از این بود که وبلاگ‌نویسان و کاربران توئیتر لبنانی بلافاصله به عدم اقدامی مشابه به حادثه تروریستی روز پیش در بیروت واکنش نشان دادند.

جمعیت مهاجران لبنانی در استرالیا سه برابر فرانسوی‌ها است، اما نخست‌وزیر این کشور بلافاصله مراتب همدردی خود از حادثه پاریس را در توئیتر اعلام می‌کند و طنز ماجرا این جاست که باز هم اشاره‌ای به لبنان وجود ندارد.

کریس گراهام در یکی از رسانه‌های استرالیا به نام «نیوماتیلدا» نوشت : «اگر قرار باشد در این موضوع با گروهی همزادپنداری کنیم، آن گروه لبنانی‌های استرالیا که بسیاری از آن‌ها در میان چهره‌های دوست داشتنی ملت قرار دارند و مشارکت بزرگی در زندگی عمومی دارند، خواهند بود.»

در همین حین، در واشنگتن هم ماجرای مشابهی اتفاق می‌افتد، باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بمب‌گذاری‌های پاریس را «حمله به انسانیت» می‌خواند، اما دوباره همانگونه که سریع مقدیسی توئیت می‌کند، بمب‌گذاری‌های بیروت ارزش مطرح شدن را ندارند.

اما در این میان، نکته‌ای که بیش از نادیده گرفتن حملات تروریستی بیروت آزاردهنده می‌نماید، این است که تعدادی از خبرگزاری‌های غربی به جای سوگواری برای قربانیان دنبال دسته‌بندی کردن آن‌ها هستند.

برای درک این منظور کافی است که تیتر مخابره اخبار این دو حادثه را با هم مقایسه کنیم. در حالی که نخستین عنوان اخبار درباره حوادث پاریس اگر حاوی حس همدردی نباشد، حداقل توصیفی است. نیویورک تایمز نوشت : « حملات پاریس بیش از 100 کشته برجای گذاشت، کنترل مرزها تشدید شد.» رویترز نوشت : «افراد مسلح در پاریس قتل‌عام به راه انداختند.»

اما در بیروت به جای توصیف خشونت و اضطراب گسترده، سرتیتر اخبار کشتار را کمرنگ کرده و بیشتر به موقعیت جغرافیایی و وابستگی احتمالی قربانیان به یک گروه خاص پرداخته می‌شود. نیویورک تایمز تیتر می‌زند : «انفجارهای مرگبار سنگر حزب‌الله در جنوب بیروت را لرزاند.» در حالی که رویترز نوشت : «ضربه دو بمب‌گذار انتحاری به سنگر حزب‌الله در لبنان»

پاراگراف نخست از خبرهای نیویورک‌تایمز و رویترز درباره حملات پاریس به روایت صحنه‌های وحشت همراه با نقل‌قول‌هایی از شاهدان حادثه، قربانیان و تلاش‌های پلیس برای دستگیر کردن تروریست های اختصاص دارد. پائین‌تر در متن خبر اشاره‌ی کوتاهی به دخالت نظامی فرانسه در سوریه می‌شود. اما بر خلاف آن درباره حملات بیروت تمرکز اخبار روی جزئیات ژئوپولتیک و نظامی است و تقریبا در هر پاراگراف شاهد اشاراتی به دخالت‌های حزب‌الله در سوریه هستیم و تقریبا خبری از نقل‌قول‌های قربانیان نیست و به ندرت شاهد استفاده از واژه «تروریسم» هستیم. در پاریس محل برگزاری کنسرت و استادیوم ورزشی که هدف حمله قرار گرفته‌اند، با جزئیات توصیف می‌شوند، اما درباره بیروت اشاره‌ای به فروشگاه، مسجد یا مدرسه‌ی آسیب‌دیده از بمب‌گذاری نمی‌شود.

کمتر از 24 ساعت پس از حملات بیروت نشریه هافینگتون پست تحلیلی بر این حمله نوشت و آن را قابل انتظار دانست که دیر یا زود در منطقه تحت کنترل حزب‌الله اتفاق می‌افتاد. حال سوال این است که آیا کسی تصور این را هم می‌تواند داشته باشد که درست یک روز پس از کشتار پاریس در تحلیلی اینچنین حمله را امری قابل انتظار دانست.

در حقیقت تحلیل هافینگتون‌پست بیش از توجه به بی‌رحمی کار بمب‌گذارها به بازجویی قربانیان می‌پردازد و به جای این که روی تروریسم و حامیان مالی آن تمرکز کند، روی موضوعاتی مانند جامعه شیعه و مقصر دانستن حزب‌الله تاکید دارد.

در صورتی که هافینگتون پست مقاله‌ای همانند این درباره حوادث پاریس منتشر می‌کرد، واکنش‌ها چگونه بود؟ اگر می‌نوشت که مردم فرانسه از سوی سیاست‌های نظامی امپریالیسم گروگان گرفته شده‌اند و مردم بی‌گناه پاریس را رهبرانشان به مقتل برده‌اند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ آیا این چنین نوشته‌ای اجازه انتشار در یک نشریه معتبر را می‌یافت، یا به عنوان پروپاگاندای داعش در نظر گرفته و حذف می‌شد؟ اگر با اشتیاق حملات پاریس را نتیجه غیرقابل اجتناب سیاست‌های فرانسه در خاورمیانه می‌دانست چه؟ آیا این نوشته کمتر از 24 ساعت پس از تراژدی پاریس منتشر می‌شد؟

آیا خوانندگان نشریه و شاید حتی سیاستمدارها بلافاصله پس از انتشار مطلبی با این مضمون درباره حملات پاریس به نشریه حمله نکرده و آن را دهان بمب‌گذارها لقب نمی‌دادند؟ می توان این سناریو را یک روز پس از حملات یازده سپتامبر هم تصور کرد و به واکنش مردم در صورت نگارش چنین چیزی درباره آن اتفاقات اندیشید.

مشکل بیروت زمانی از این پیچیده‌تر می‌شود که دلیل حملات تروریستی لبنان را تنها مشکل جامعه شیعیان لبنان قلمداد می‌کنند. باز هم در موردی مشابه آیا می‌توان حمله به یک کلیسا، کنیسه و یا مکان خاص دیگری را به عنوان مشکل مسیحیان و یهودیان و یا هر گروه دیگری توصیف کرد؟

داستان پس از این هم کاملا مشخص است، همانقدر که قربانیان پاریس در رسانه‌ها حضور می‌یابند و به از طرق متفاوت بزرگ داشته می‌شوند، همانگونه قربانیان بیروت، بغداد و حمص به فراموشی سپرده می‌شوند.

اما به لطف تکنولوژی اکنون دیگر همگان صاحب صدا شده‌اند، و بنگاه‌های خبری روز به روز با فشار بیشتری برای پاسخ به شکایت‌هایی روبه‌رو می‌شوند که با استفاده از قدرت شبکه‌های اجتماعی قدرتی بیشتر می‌یابند.

برای مثال نشریه نیویورک تایمز پس از اعتراض گسترده در شبکه‌های اجتماعی چند بار تیتر خود درباره حملات بیروت را عوض کرد تا «انفجار مرگبار در سنگر حزب‌الله» به «انفجار مرگبار منطقه حزب‌الله» و در نهایت به «انفجار مرگبار در یک منطقه شلوغ» تبدیل شود.

نیویورک تایمز پیش از این نیز از اصطلاح «سنگر حزب‌الله» در تیتر خبرهای خود درباره انفجارهای جنوب بیروت استفاده کرده بود. حال سوال این است که این تغییر به عنوان نمونه‌ای برای کارهای آینده این نشریه در نظر گرفته خواهد شد؟ آیا این تغییر روی خروجی رسانه‌های دیگر مانند رویترز، سی‌ان‌ان، فاکس‌نیوز و صدها روزنامه انگلیسی زبان که همچنان از عبارت «سنگر حزب‌الله» استفاده می‌کنند، اثرگذار خواهد بود؟

مسئله لبنان و عناوین خبر تنها نمونه‌ای از برخوردهای رسانه‌ای از این دست است، و همانطور که رولا جبرئیل می‌گوید : «نیویورک‌تایمز به جای تغییر تیتر باید ذهن و دیدگاه خود را تغییر دهد.»

فراتر از بحث روزنامه‌نگاری، بسیاری از مردم منطقه در شگفتند که چه زمانی ساختمان اپرای سیدنی و دیگر بناهای مشهور جهان به رنگ پرچم سوریه، یمن، فلسطین، عراق و پرچم‌ مناطق دیگری که بسیار بیشتر از فرانسه آسیب دیده‌اند، درمی‌آید. شاید تا آن زمان نیاز باشد که پرچم این قربانیان را با فتوشاپ بر این بناها اضافه کنیم.

منبع : الجزیره / 15 نوامبر

57241

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 479106

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • قاسم IR ۱۷:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۵
    1 14
    ممنون از متن زیبای شما. متاسفانه نژادپرستی در کل جهان نهادینه شده و نمیتوان کاری کرد. نژادپرستی در هر سطحی پسندیده نیست. در کل امیدوارم همه انسان ها قبل از اینکه به نام دین خودشون رو بشناسند، به انسانیت و آزادگی و مسئولیت همه انسان ها در قبال یکدیگر بشناسند.
  • سعید A1 ۱۸:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۵
    1 14
    خدایی هم هست .