ایران نوشت: روزهای عجیبی است؛ صبحی نیست که «مرگ»، کام اهالی فرهنگ را تلخ نکند.

  همین چند روز پیش بود که هما روستا بازیگر و هنرمند شهیر ایران بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت، بعد از آن مرگ از عبدالرحیم جعفری بنیانگذار انتشارات امیر کبیر سراغ گرفت و او را با خود برد و روز گذشته هم همان دم دمای صبح، خبر درگذشت فتح‌الله بی‌نیاز نویسنده و منتقد شهیر ادبی بر اثر ایست قلبی منتشر شد.

عجیب‌تر و قابل تأمل‌تر از مرگ این سه تن، درگذشت چهره‌ای بود که در روزهای پایانی شهریور رخ داد و مرگش اما «خبر» نشد. یکشنبه شب بود که عظیم زرین کوب «خبر بد» را گفت: «شنیده‌ای دکتر ابوالحسن جلیلی فوت کرده است؟» من هم از همه جا بی‌خبر با تعجبی بسیار گفتم: «کی؟» گفت: «حدود دو هفته‌ای هست و در این مدت هم هیچ کس از مرگش خبر دار نشده»...

مرگ تلخ است؛ بی‌خبری از مرگ تلخ‌تر آن هم وقتی شخص درگذشته، دکتر ابوالحسن جلیلی استاد و رئیس اسبق دانشکده ادبیات دانشگاه تهران باشد. جلیلی که فارغ‌التحصیل دکترای فلسفه از دانشگاه سوربن فرانسه و شاگرد گابریل مارسل از بزرگ‌ترین فیلسوفان مسیحی بود، از جمله فلسفه خواندگان پرتکاپوی نزدیک به فردید بود که هیچ گاه قرابت فکری خود را در آن زمان به فردید انکار نکرد و شخصاً هم رابطه دوستی نزدیکی با او داشت.

البته در سال‌های بعد او هم به مانند تعداد دیگری از نزدیکان به فردید، با او زاویه فکری پیدا کرد و راهش در فلسفه تا حدودی از او جدا شد؛ او حتی در دوره‌ای که وابسته فرهنگی ایران در فرانسه هم شد، کار علمی را فراموش نکرد و همواره یک «آکادمیسین تمام عیار» بود.
جلیلی همچنین از مؤثرین حاضران در سلسله نشست‌هایی بود که در دهه 1350 با محوریت فلسفه در منزل امیر حسین جهانبگلو برگزار می‌شد و در آن چهره‌هایی چون داریوش شایگان، حمید عنایت، داریوش آشوری و رضا داوری اردکانی هم شرکت می‌کردند.  مرگی این‌چنین، سخت است؛ با اینکه او سال‌ها بود که کنج عزلت گزیده بود و چندان در رسانه‌ها و مجامع علمی حضور نداشت، اما همه اینها دلیلی بر این نمی‌شد که این‌چنین غریبانه در 88 سالگی برود و جهان را با تمام درگیری‌های فلسفی اش، مظلومانه ترک کند و در گوشه‌ای از بهشت سکینه کرج تن به خاک سپارد. یادش با ما...

 ۵۷۲۴۴

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 465012

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • م7مد A1 ۰۵:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
    26 0
    اینهایند گنجینه های ایران که بی صدا در آرامشی ابدی فرو میروند کاش....نمیگم توهینی نشه
  • بی نام A1 ۰۵:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
    40 0
    خبر آنلاین عزیز خیلی از مرگها خبر نمیشود که در مقابل بعضی مرگها که خبر میشود بسیار تعجب بر انگیز هست دکتر مبین پدر جذام ایران چند روزیست درگذشته میدانید ایشون چه کسی بودن؟ وی تمام زندگیش رو تمام زندگی حتی خانواده صرف این بیماری و ریشه کن کردن اون در ایران گذاشت.شهرکی تاسیس کرد و تمام جذامیان را در اونجا سکونت داد و خودش هم مثل یک دوست واقعی شب و روزش رو صرف اونها کرد . . . . او در سکوت مطلق خبری جان به جان آفرین تسلیم کرد .کافیست در گوگل بنویسید پدر جذام ایران .
    • بی نام A1 ۰۷:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
      1 0
      آره موافقم عجیبه چرا مردم برای آدمایی که عمرشون تو مسیر پیشرفت کشور سپری کرده اند زیاد اهمیتی نمی دهند که البته باعث تاسف است و نشان از پایین آمدن سطح فرهنگ در جامعه است.
  • بی نام RO ۰۷:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
    1 0
    روحش شاد و یادش گرامی
  • بی نام GB ۰۷:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
    0 0
    تقصیر کیه؟؟؟؟؟؟