محمد زینالی اناری *

اتفاقات مهم که می‌افتد، همه سعی می‌کنند آن را تعقیب کنند و بفهمند و به راز آن پی ببرند. هر اتفاق مهمی، قابل تعریف و تحدید است و انسانها متمرکز بر فهم اتفاقات هستند. اما وقتی موضوعی در جامعه در حال تعریف است، کاردارانی برای تعریف این موضوع صف می‌نشینند و از هر زبانی این موضوع تعریف می‌شود. هر اتفاقی می‌افتد، چندین موضوع به دنبال آن شکل می‌گیرد و کارداران این اتفاق را معنا می‌کنند؛ اما این کارداران که هستند و چگونه اتفاقات را تعریف می‌کنند؟ در هر حال، گذشته از تعریف کارداران، در جامعه حوزه‌ای نسبت به تعریف موضوعات و رایزنی بر سر آنها شکل می‌گیرد که مانند ظرفی برای تعریف اتفاقات به شمار می‌رود. این حوزه ها را می شود بخشی از حوزه عمومی ای دانست که در جامعه شکل گرفته و مردم از طریق انعکاس هر رویدادی در آن، ارتباط برقرار کرده و برنامه خود را از آن می گیرند.

فرایند ورود به این حوزه، از طریق هر کرسی، نوعی سیاست گفتاری و اعمال نظر است. حال باید دید عموما در مورد رویدادهای جامعه از چه کانالهایی ورود می شود و اتفاقات و رویدادهای جامعه چگونه تعبیر و تفسیر می شوند؟ آری اعضای جامعه به تساوی یا تناسب در این فضا وارد نمی شوند و در ایران حوزه عمومی عمدتا به شکل سیاسی کنترل می شود و فقط بخشی از اعضای جامعه مخاطبین فعال این حوزه هستند. در سالهای گذشته، این حوزه، در سایه اتفاقات و مجادلات عجیب بین المللی، عرصه ورود فعالان سیاسی و احزابی است که هر کدام سهمی شکسته بسته در این عرصه داشته اند. در شرایط فعلی، این حوزه در سطح ملی، از طریق رسانه ها و سامانه های اینترنتی و حتی شبکه های اجتماعی شکل گرفته و امکان ورود سخنگویان مختلف عرصه‌های مختلف را فراهم کرده است.

بخش اعظمی از تولید اطلاعات در جامعه ما شامل دانشگاه و کنشهای علمی می شود و یقینا، آدم‌های این عرصه دارای دانش و زبان جدید برای زندگی هستند. علوم مختلف در کنار هم چیده شده‌اند تا زبان گویای زندگی جدیدی باشند که نقشه و برنامه‌اش در همین دانشگاه کشیده می شود. لذا باید همین عرصه فعالیت های زندگی بتواند وارد حوزه عمومی شده و به ساختن و پرداختن جامعه بپردازد. چگونه زبان دانشگاهی می تواند از طریق گفتار در حوزه عمومی به ساختن جامعه بپردازد؟ آری وقتی زبان دانشگاهی فقط به میدان های علمی و نوشته های تخصصی پرداخته و از این حوزه دوری گزیند، این حوزه که به بازنمایی واقعیت‌های جامعه می‌پردازد، از رویدادهای علمی و مسائل و راهکارهای نظری که شکل دهنده عرصه عمل اجتماعی هستند، غریبه می‌شود و به جولانگاه صرف فعالان سیاسی و نهادهای غیرعلمی تبدیل می شود.

در سالهای اخیر رئیس جمهور محترم اصرار زیادی بر حرف زدن و ورود دانشگاهیان به عرصه عمومی داشته که متاسفانه به دلیل عزلت گزیني یا عافیت جویی دانشگاهیان این خواسته عملی نشده و به جز چند چهره دانشگاهی، مابقی دانشگاهیان زبان در دهان نگاه داشته و سخن در نیام گذاشته اند. موضوع مهمی که این شرایط به میان می آورد، علت های دوری دانشگاهیان از این فضا است. یقینا آنها جانب احتیاط را رعایت کرده و فاصله خود را روز به روز از سیاست دور و دورتر می‌کنند تا مبادا مشکلی از این ناحیه دامنگیر آنها شود. اما باید گفت عرصه عمومی و سخن گفتن درباره زندگی و دستاوردهای جدید آن یکی از وظائف اصلی دانشگاه بوده و این نوع واپس‌گرایی از جانب دانشگاهیان پسندیده نبوده و فضای روشنفکری را یک راست تقدیم سیاسیون و فعالان علمی آماتور مي‌كند. به طور کلی دانشگاه از فضای سیاسی، اجتماع و حتی اقتصادی جامعه غایب بوده و اعضای آن در جریان گفت و گویی که می تواند بیانگر خواسته‌ها و توانایی های این فضا باشد، غیرفعالند.

به طور قطع نظام اجتماعی نباید هزینه رایگان برای حضور در دانشگاه بدهد و اگر قرار باشد قشری که روشنفکران علمی جامعه را تشکیل می دهند، از این وظیفه گردن تابیده، از ترس سوالهای چند خرده سیاستمدار در اتاق دانشگاهی خود پنهان شوند، شایسته داشتن امتیازات مادی و فرهنگی دانشگاه نیستند؛ چراکه در حال حاضر، دانشگاه مأمن و مأوای فرهنگ و پیشرفت جامعه بوده و قصور از ورود متعهدانه به فضای عمومی جامعه که همان کار سفره آرایی نهاد اجتماعی است، رها کردن سنگرهای دفاع از زندگی و آرمان‌هایی است که دانشگاه و علم بر پای آن نهاده شده‌اند.

از اين رو، باید هیئت رئیسه‌های دانشگاه‌ها حضور اساتید و فعالان دانشگاهی را در عرصه های عمومی رصد کرده و از رویکرد تقلیل گرایانه حضور دانشگاه در جامعه به بخش روابط عمومی و کار و جامعه پرهیز كرده و دیپلماسی عمومی دانشگاه را در جامعه رونق دهند. زبان روز جامعه ایرانی، زبان دانشگاه است که امروزه همه اعضای جامعه آن را بلدند و اگر دانشگاه خود در جامعه ای که همه اعضایش به نوعی برآمده از آن هستند، سخن نگوید، جامعه اسیر دیدگاه‌های سنتی در اداره سیاسی و اقتصادی کشور بوده و این حضور ناملموس دانشگاه در روند جامعه موجب می‌شود توانمندیهای فارغ‌التحصیلان آن نیز به کار گرفته نشود. برآی ای آفتاب صبح اميد / که در دست شب هجران اسیرم.

* جامعه‌شناس

47234

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 445987

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۹:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۲
    5 2
    مثل اینکه فقط با ادمای تحصیل کرده ارتباط دارن
  • بی نام IR ۱۹:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۲
    1 1
    احسنت..
  • بی نام EU ۰۱:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۳
    4 0
    والا تو خیابان همه شبیه چاله میدون حرف میزنن....همه عصبی و موجی شدن...نمیشه دو کلام با بقیه حرف زد...