روزنامه شهروند نوشت:

تعداد کمپ‌های ترک اعتیاد غیرمجاز در کشور بیشتر از کمپ‌های مجازی هستند که طبق پروتکل‌های تصویب‌شده کارش را ادامه می‌دهد. اتفاقاتی که در این مراکز رخ می‌دهد تن هر انسانی را می‌لرزاند. ضرب و شتم؛ گرسنگی؛ عدم رعایت بهداشت؛ توهین به شخصیت فرد همه این موارد تازه گوشه‌ای از مشکلات این کمپ‌ها هستند.

آدم‌ربایی با شیوه ترک اعتیاد
هادی یکی از همان‌هایی است که به اجبار پایش به مراکز ترک اعتیاد باز شده و از هم کمپی‌هایش خاطرات اینچنینی زیاد شنیده است.  او که از‌ سال ٨٢ بین خانه و بازگشت به کمپ در رفت و آمد است در رابطه با محکومان اجباری در مراکز ترک اعتیاد به «شهروند» گفت: «از زمانی که به کمپ‌های ترک  اعتیاد رفتم، چیزهای زیادی دیدم. من شاهد بودم که پسری پدرش را به‌عنوان معتاد آورده بود به کمپ تا او را آن‌جا نگه دارند و بتواند خیلی راحت پولش را بالا بکشد. یا پسری که برادرهایش او را آورده بودند. ما خودمان معتاد هستيم و يك معتاد را خوب مي‌شناسيم. كاملا مشخص بود آنها معتاد نيستند اما خب چه كاري از دستمان بر مي‌آمد. ٦٠٠ هزارتومان هزینه نگهداری یک دوره ٢١روزه ترک اعتیاد است.  در این مراکز هدف ترک اعتیاد فرد نیست؛ هدف فقط به دست آوردن پول بیشتر است.»

ناگفته‌های یک قربانی

مرد جوان که دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی است  در گفت‌و‌گویی با «شهروند» پرده از ماجرای گروگان گرفته شدنش برداشت. خاطره تلخی که هنوز نتوانسته است فراموش كند.
 ماجرا چه زماني براي شما رخ داد؟
٩ تیرماه سال گذشته بود که مرا گروگان گرفتند.
از نحوه گروگانگيري برايمان بگوييد؟
در خانه بودم که ٤ مرد سیاهپوش و قوی‌هیکل به درخانه‌مان آمدند و بعد از این‌که خود را پلیس معرفی کردند گفتند باید با آنها بروم. ابتدا قبول نکردم اما آنها مرا به زور سوار یک خودروی ال ٩٠ کردند.
مقصدتان کجا بود؟
تنها یک جمله از آنان شنیدم «کمپ ترک اعتیاد». مرا به منطقه سردرود که ٤٥ دقیقه با تبریز فاصله داشت بردند. بالای در ورودی یکی از آنها نوشته شده بود، ترک اعتیاد گلزار.
معتاد بودید؟
من حتی تجربه کشیدن یک نخ سیگار هم نداشتم.
چرا اجازه دادید شما را به کمپ ببرند؟
خیلی تلاش کردم از دستشان فرار کنم اما مردان سیاهپوش با زور مشت و لگد مرا داخل کمپ بردند.
در وسط باغ یک ساختمان قدیمی بود به زیرزمین رفتیم.  ٣٠ مرد در وضع بسیار اسفناک بهداشتی و انسانی در اتاقی کوچک محبوس شده بودند.
چند روز در کمپ بودید؟
٣٦ روز در آن‌جا قرار داشتم. راه خلاصی نداشتم. وضعیت کمپ خیلی وحشتناک بود. حق اعتراض نداشتیم.
وضعیت غذا و بهداشت به چه صورت بود؟
غذا فقط سیب‌زمینی آب‌پز و تخم‌مرغ بود. وضعیت بهداشت هم اسفبار بود. من در ٣٦ روزی که آن‌جا بودم حتی یک بار هم به حمام نرفتم. همه باید با یک تیغ صورتشان را اصلاح می‌کردند، اما من هر بار بهانه می‌آوردم و صورتم را نمی‌زدم.
چه کسی به آنها دستور داده بود شما را گروگان بگیرند؟
چند روزی از حضورم در کمپ گذشته بود. ارتباط خوبی با کارکنان آن‌جا پیدا کرده بودم.  برای تمیز کردن دفتر به اتاقی که پرونده‌ها در آن‌جا قرار داشت، رفتم. وقتی پرونده‌ام را پیدا کردم متأسفانه دیدم پدرم برگه رضایتنامه را امضاء کرده بود تا مرا به‌عنوان یک معتاد به کمپ بیاورند. البته ٣ برادر ناتنی‌ام نیز در جریان ماجرا بودند.
چطور فرار کردی؟
٢٥ روز از اسارتم می‌گذشت که انگار پولی که به کمپ می‌دادند قطع شد و آنها دیگر مرا آزاد گذاشتند و روز سی و ششم بود که با نقشه قبلی در را برایم بازگذاشتند تا فرار کنم.
شکایت   نکردی؟
خیر وقتی ماجرا را به مادرم گفتم او پیشنهاد داد هیچ حرفی نزنم چرا که احتمال دارد فردا دردسر بزرگتری برایم ایجاد کنند.

 

1717

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 395788

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 17
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • عرشیا A1 ۰۶:۵۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    13 0
    تکان دهنده و وحشتناک .ایا گوش شنوایی وجود دارد ؟؟؟
  • بی نام IR ۰۶:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    31 1
    عجب احتمالا اگر زمان حضرت یوسف کمپ ترک اعتیاد بود برادرانش او را به عنوان یک معتاد به کمپ میبردند.
  • بی نام A1 ۰۷:۱۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    20 4
    این داستان های مسخره رو به خورد ملت ندین لطفا.من یه نخ سیگار هم نکشیدم.با کارکنان ارتباط خوبی پیدا کردم.گذاشتن فرار کنم.مادرم گفت شگایت نکن.یاد اون بابایی افتادم که میگفت قرار بوده توی یه سفر گروگان بگیرنش اما به خاطر رفتار خوبش با سربازا و عکس گرفتن باهاشون سرشون کلاه گذاشته و اینجوری مانع اون قضیه شده.
  • بی نام IR ۰۷:۱۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    11 1
    فكر كنم زياد زده توهم ورش داشنه
  • محسن IR ۰۷:۲۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    2 0
    خدا لعنت کند اول پدر بی رحم که اجازه داده پسرشبه کمپ برود وبعد عوامل کمپ که چه قدر بی رحم وحیوان صفتن
  • جیمی جی IR ۰۷:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    12 0
    وجود این کمپ ها غیر قابل انکاره ولی داستان این دانشجو دیگه زیادی تخیلی است .
  • فرزاد IR ۰۷:۳۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    14 0
    عجب باور كنيم . واقعيت داره ؟ يا رمانه ؟ دانشجوي دكترا چكار كرده ، معتاد هم كه نبوده ... پدر ... مادر پيگيري نكن
  • بی نام IR ۱۰:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    17 2
    در خیلی از این مراکز طرف را وابسته به مواد نگه میدارند تا درآمدشان قطع نشود
  • بی نام A1 ۱۰:۳۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    8 0
    خودتون قبول دارین بعضی از خبرهاتون بیش از حد زرد میشه؟ این چه خبریه آخه؟ اون چه تیتریه؟ الان اصلا هدف از این خبر چی بوده؟ خبر رسانی؟ مصاحبه؟ آگاهی بخشی از کمپ ترک اعتیاد؟ تشویق به دوری از اعتیاد؟ موفقم بودین تو هدف اصلی این خبر؟
  • sasan A1 ۱۰:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    3 0
    خیلی از کلینیک های ترک اعتیاد با تجارت غیر قانونی متادون و ایجاد پاکی موقت برای معتادان جهت اغفال دیگران به ثروتهایی دست یافته اند که در تصور نمی گنجد از صاحبان کلینیک های فوق که غالبا پزشک عمومی هستند این اعمال سر می زند وای به حال بقیه . خود معتادها به اندازه این جانیان خطرناک نیستند
  • بی نام A1 ۱۱:۰۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    5 0
    اينم از اثرات مصرف زياد مواد
  • بی نام A1 ۱۱:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    10 0
    فیلم هندیه؟؟
  • امین IR ۱۱:۵۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    5 0
    این چه داستانیه؟ فکر کنم یکی روزنامه شهروند را سر کار گذاشته است.
  • بی نام A1 ۱۲:۰۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    8 0
    چه پدر بی رحمی
  • بی نام A1 ۱۲:۲۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    3 0
    اگر واقعى باشد بايد گفت فاتحه
  • محمد IR ۱۲:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    2 0
    او شکایت نکند مامورین که از چنین جایگاهی با اطلاع هستند چرا اقدام نمی کنند.
  • بی نام A1 ۱۲:۴۸ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۸
    5 0
    سردرود 45 دقیقه با تبریز فاصله داره ؟ توهم نزدی داداش ؟