کربلاگردی در روز اربعین؛ ازاصرار به واکس زدن کفش زائران تا فروش کتابهای شریعتی در عراق

کربلا در ایام اربعین حسینی پراز سوژه است. سوژه هایی که می تواند دستمایه مستندها و گزارش های بسیاری باشد.

محمود عزیزی: ازدختر بچه 7 ساله ای که با زبان عربی به مهمانان ایرانی که در خانه پدرش اقامت کرده بودند، با همان زبان بچه گانه گفت:چیزی لازم دارید؟ و این حرف اشک مهمانان ایرانی را در آورد تا پیرزنی که همه هستی اش را با خرید دستمال کاغذی و دادنش به زائران با حسین معامله کرد، صحنه های دلنشینی اند که در ایام اربعین،فراوان در عراق دیده می شوند.

 آنچه در ادامه می آید بخشی از کربلای گردی در روز اربعین حسینی است.

 

1- ورودی یکی از بازارهای حرم و در کنار پلی که به نهر حسینی معروف است،زائران ایرانی جمع شده اند و وضو می گیرند. سالهای در روضه ها در ایران از رودخانه ای شنیده اند که  حالا یکی از چشمه هایش رو به رویشان است. خلق الله وضو می گیرند. یکی از روی پل جماعت را می بیند و می گوید:«بابا این آب کثیف است.» کنار رودخانه اما حکایت دیگری است. پیرمرد زیارت عاشورا می خواند و های های گریه می کند. حالش به آنها می ماند که تازه به معشوقشان رسیده اند.اینجا وضوخانه عاشق ها است نه عاقل ها.

 

2-خروجی های بیرونی حرم، دسته های عزاداری عربی پشت سر هم در حال روضه خوانی هستند. به همان اندازه که علاقه به تصویر گری در بین عرب ها بالا است و تمثال های امام حسین و حضرت ابوالفضل در هر کوی و برزنی به چشم می آید، در عزاداری ها هم کربلا را تصویرگری می کنند. مثل تعزیه های ایرانی چند نفرنقش اهل بیت پیامبر را در لباس های سبز رنگ بازی می کنند. دختربچه های 6- 7 ساله هم نقش کودکان کاروان بازگشته از شام را دارند و انگار که پدرشان را از دست داده باشند، به سر می زنند.

دور و بر هر دسته عزاداری ترکیبی از ایرانی ها و خود عراقی ها به تماشایند. نکته مشترکشان این است که متناسب با ریتم و اهنگ مداحی سینه زنی می کنند.زن عرب همچنان که مداح عرب با لباس بلند عربی اش می خواند، آرام  آرام به سینه می زند و گریه می کند.

3-در ورودی های حرم، پسر بچه های عراقی هر عابری را پیدا می کنند به او اصرار می کنند کفشش را واکس بزنند. 10-12 سال بیشتر ندارند.زن ایرانی به واکس زدن پسرک نگاه می کند و گریه می کند.یاد دخترک زن عرب می افتم که مادرش دستمال کاغذی دستش داده بود و او در میانه راه نجف به کربلا  کناره جاده، می ایستاد و با همان زبان بچگی، دستمال به مردم تعارف می کرد.

 

 

4-در خیابانی که فاصله اش شبیه چهارراه ولیعصر تا میدان آزادی است، زائران ایرانی و عراقی با فشار از کنار هم رد می شوند. بخشی از مسیر فضا خلوت تر است ومردم راحت تر طول خیابان را عبور می کنند.بعد از یک مسیر طولانی به خیابانی می رسیم که پلی با ارتفاع زیاد دارد و مردم در بالای آن ، انبوه جمعیت را بهتر می بینند. زیر پل، کتاب فروش جوانی ، بساطش را پهن کرده است؛ مثل خیلی از بساطی های کتاب فروشی های کشور ما،کتابهای عامیانه اش بیشتر فروش دارد. در کنار کتابهای نویسنده های عرب، کتابهایی از آیت الله مکارم و برخی کتابهای دکتر شریعتی را هم دارد. فروش کتابهای شریعتی بد نیست. مذهب علیه مذهب را به عربی ترجمه کرده اند.«دین ضد الدین» . انسان و تاریخ را هم ترجمه کرده اند «الانسان و التاریخ »کمی آن طرف تر قصص القران آیت الله مکارم شیرازی و تصویری از مصطفی زمانی در گریم حضرت یوسف روی یکی از کتابهای عربی با عنوان« تفسیر الاحکام» قرار گرفته است.این کتاب با چند جلد متفاوت چاپ شده، اما روی همه آنها تصویر یوسف پیامبر مشترک است.مثل تصویر مختار که روی برخی از موکب ها کنار تمثال های امام حسین و حضرت ابوالفضل قرار داشت.

5-ساعت 4 عصر است و کارگران شهرداری تهران با کاورهای سبز رنگ که رویش نوشته شده« بلدیه تهران» مشغول جمع کردن زباله ها هستند. 2 هزار نفر از شهرداری تهران آمده اند تا در نظافت  کربلا، عراقی ها را کمک کنند.حاج مجید که 15 سالی است کارمند شهرداری است، می گوید :« فقط برای ثوابش آمدیم. قرار نیست اضافه کار یا حقوق بگیریم. انشا ء الله ذخیره آخرتمون بشه.»

/ 17212

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 389936

برچسب‌ها