روزنامه اعتماد نوشت:

ساعت از نيمه‌هاي شب گذشته بود و هر لحظه بر گستره زبانه‌هاي آتش در يكي از زمين‌هاي زراعي شهر ري افزوده مي‌شد؛ آتشي كه گهگاه با صداي انفجارهاي مهيبي نيز همراه بود؛ حادثه‌يي كه ترس و اضطراب را در دل اهالي منطقه قلعه برگي نشاند و باعث شد تا بلافاصله با نيروهاي آتش‌نشاني تماس بگيرند و درخواست كمك كنند.

طولي نكشيد كه صداي كر‌كننده آژير ماشين‌هاي آتش‌نشاني و پليس فضاي منطقه را پر كرد و عمليات اطفاي حريق آغاز شد. پژوي 405 به‌شدت دچار حريق شده بود و در زبانه‌هاي آتش مي‌سوخت اما اين تنها خودرو نبود كه در احاطه آتش بود. به تدريج كه زبانه‌هاي آتش كنار رفت جسد سوخته شده‌يي در داخل خودرو توجه ماموران را به خود جلب كرد؛ موضوعي كه باعث شد ماموران به سرعت دستور انتقال جنازه سوخته را به پزشكي قانوني صادر كنند تا بررسي‌ها براي تشخيص هويت او آغاز شود.

درحالي كه آزمايش‌هاي ماموران پزشكي قانوني بر روي جسد ادامه داشت بررسي‌هاي پليسي از صحنه آتش‌سوزي نشان مي‌داد كه خودرو به دليل خرابي دچار حريق نشده و نقشه‌يي از پيش طراحي شده آن را به آتش كشيده است؛ اطلاعاتي كه به وضوح وقوع جنايتي هولناك و فرضيه قتل را پررنگ مي‌كرد.

همزمان گزارش پزشكي قانوني نشان مي‌داد كه جسد متعلق به مردي 35 ساله است و جراحتي روي جمجمه او نيز ديده مي‌شود؛ شواهدي كه باعث شد تا پرونده‌يي مقدماتي با موضوع «قتل عمد» تشكيل و براي رسيدگي در اختيار اداره دهم ويژه پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گيرد. با آغاز روند تحقيقات، تلاش ماموران بر شناسايي قاتل متمركز شد. به گفته سرهنگ كارآگاه آريا حاجي‌زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي، ماموران در بررسي‌هاي اوليه موفق به شناسايي هويت مالك خودرو شدند و به سرعت به خانه او مراجعه كردند.

كارآگاهان تصور مي‌كردند جسد سوخته شده متعلق به مالك خودرو است اما مراجعه به خانه او پرده از واقعيت ديگري برداشت. در جريان مراجعه به خانه مالك خودرو مشخص شد او زنده است و روز حادثه خودروي خود را براي انجام تعميرات در اختيار برادرش مجتبي قرار داده است؛ اظهارنظري كه ثابت مي‌كرد جسد سوخته شده متعلق به مجتبي است. با تاييد هويت مجتبي در جريان مراجعه مالك خودرو به پليس آگاهي مشخص شد كه مالك خودرو 28 شهريور ماه از برادرش خواسته تا خودرو را براي سرويس فني به مغازه مكانيكي يكي از دوستانش ببرد؛ درخواستي كه ساعت 15 همان روز از سوي مجتبي عملي شد اما پس از آن هيچ خبري از او نشد.

همزمان تحقيقات ماموران از هويت مجتبي نشان مي‌داد كه او در پوشش بادكنك فروش به توزيع مواد مخدر در سطح شهرستان ري اقدام مي‌كرده و خود نيز به مواد مخدر شيشه اعتياد داشته است. در اين شرايط ماموران پس از جمع‌بندي اطلاعات به دست آمده و مراجعه به تعميرگاه مورد اشاره، مالك خودرو را در اولويت بررسي‌هاي خود قرار دادند و تيمي از كارآگان را مامور رسيدگي به آن كردند. سرهنگ حاجي‌زاده در تشريح روند بررسي از تعميرگاه گفت: پس از مراجعه ماموران به تعميرگاه، صاحب آن، رضا مدعي شد كه در اين مدت از مجتبي بي‌خبر بوده و او هرگز براي تعمير اتومبيل به تعميرگاه او مراجعه نكرده است.

اين در حالي بود كه اطلاعات ماموران و پرس‌و‌جو‌هاي آنان از اهالي محل نشان مي‌داد كه مجتبي 28 شهريور با يك دستگاه پژوي 405 در تعميرگاه او ديده شده است. به اين ترتيب كذب بودن اظهارات رضا مسجل شد و ماموران او را به عنوان متهم اصلي قتل و براي انجام بازجويي‌هاي فني به پليس آگاهي منتقل كردند. در حالي كه شواهد همگي نشان از ارتكاب قتل از سوي رضا مي‌داد اما او ابتدا قصد انكار قتل مجتبي را داشت اما به تدريج تناقض‌گويي‌هايش افزايش يافت و او را دچار سردرگمي كرد و باعث شد كه به قتل مجتبي اعتراف كند.

به گفته سرهنگ حاجي‌زاده قاتل در تشريح جزييات اتفاقات رخ داده در روز حادثه گفت: در آن روز مقتول به بهانه سرويس خودروي برادرش به مغازه‌ام مراجعه كرد و پس از انجام سرويس و براي اطمينان از سالم بودن خودرو، در حالي كه مقتول در داخل مغازه حضور داشت اقدام به رانندگي با خودروي 405 در اطراف محل كارم كرده و پس از دقايقي مجددا به در مغازه مراجعه كردم.

هرچه اعترافات رضا پيش مي‌رفت پرده از جنايتي برداشته مي‌شد كه بار ديگر مواد مخدر در آن خودنمايي مي‌كرد. رضا در ادامه اظهاراتش و در خصوص نحوه ارتكاب جنايت به كارآگاهان گفت: پس از بازگشت به مغازه متوجه شدم كه مجتبي به داخل مغازه رفته و با سوءاستفاده از غيبت من، در اتاقك انتهاي مغازه كه محل استراحت است، شيشه مصرف مي‌كند؛ اين در حالي بود كه پيش از آن و طي چندين نوبت به مجتبي تاكيد كرده بودم كه حق ندارد در محل كسب و كار من مواد مصرف كند، به همين علت با او درگير شده و قصد داشتم او را از مغاره بيرون كنم اما او كه به علت مصرف شيشه در شرايط غيرطبيعي قرار داشت، ناگهان با من درگير شد و در حالي كه باهم گلاويز شده بوديم، او را به سمت پله‌ها هل دادم كه باعث شد مجتبي از پله‌ها پايين افتاده و از ناحيه سر دچار شكستگي، خونريزي و بيهوشي شود. پس از آن در حالي كه بسيار ترسيده بودم، مغازه را تعطيل كردم تا كسي متوجه موضوع نشود؛ ساعت حدودا 3 نيمه شب بود كه به مغازه مراجعه كرده و جسد مجتبي را در داخل صندوق عقب ماشين برادرش گذاشتم و جسد را به بيابان‌هاي اطراف شهرري منتقل و با بنزين خودرو را به آتش كشيدم.

به اين ترتيب و با اعترافات صريح متهم، قاتل به مراجع قضايي تحويل داده شد.

 

17302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 384145

برچسب‌ها