نسیم نوشت:

عضو مجلس خبرگان رهبری در همایش همگرایی اصولگرایان گفت: انسان در انتخاب باید خودش بخواهد، حتی در معجزه‌ پیامبران اجبار برای پذیرش نبود بلکه تعقل، انسان را به سمت پذیرش حرکت می‌داد.

مهمترین محورهای سخنان آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی عضو مجلس خبرگان در همایش همگرایی اصولگرایان در محل لانه جاسوسی بدین شرح است:

- به عنوان مقدمه به صورت فشرده عرض می‌کنم توسط دوستان تلاشی شده به هر حال آن چیزی که آنجام گرفته به طور کلی به دو دسته قابل تقسیم است یک دسته در اهداف خود و در روش‌های خود مسائل معنوی و الهی مدنظر نداشتند یا اصلاً به آن معتقد نبود یا دغدغه آنها نبوده است. حرکت‌های سکولاریستی از این دسته بوده است. در مقابل، حرکتی که مصداق آن ائمه بودند.

-کسانی که می‌خواهند با نگاهی به تاریخ حرکتی انجام دهند، این نگاه گاهی آگاهانه و نوشته شده است و گاهی نیز چندان آگاهانه نیست و فعالیتی انجام می‌شود که وقتی انجام می‌شود مشخص می‌شود که بر اساس این نگاه‌ها بوده است.

- کسانی که حرکاتشان بر اساس بینش‌های مادی بوده است عالم را همین عالم محسوس دانسته‌اند و پیدایش عالم را بر اساس همین انفجار دانسته‌اند که خود به خود زمینی پیدا شده و حیات و گیاهی ایجاد شده که همه اتفاقی و پشت سر هم اتفاق افتاده و نقشه‌ای در کار نبوده است و همه را محصول این اتفاقات می‌دانند و در مقابل این بینش، بینش مؤمنان است که می‌گویند خداوند حکمی بر اساس حکمت خود این عالم را آفرید و بر اساس همین حکمت آدم را آفرید و بر اساس همین حکم هدف والایی برایش قرار داد و برنامه‌ای در کار بوده و نهایتاً حساب و کتابی اتفاق افتاده است.

- دسته دوم از حرکت زمانی که می‌خواهد حرکت تاریخی روی دهد شناخت ارزش‌ها است. یک سلسله بایدها و نبایدها و خوب ها و بدها باید شناخته شوند. اینها چیزهایی است که همه آنها را می‌دانیم و اینکه منشأ آن چیست کار چنین جلسه‌ای نیست.

- هر قوم و ملیتی بر اساس نوع تفکر خود ارزشهایی قائل است اما آن چیزی که شاید فراتر از آن باشد این است که انسان‌ها همه عدل را ملاک خود قرار می‌دهند و در مقابل آن ظلم را خیلی بد می‌دانند. هیچ انسال عاقلی اینرا خوب نمی‌داند.

- این مسیر تا آنجا می‌رود که تا یک سری از ارزش‌ها در خور فرهنگ‌ها توسط افراد مورد پذیرش است. بر اساس پذیرفتن این ارزش‌ها روشی برای تحقق آن‌ها شکل می‌گیرد.

- گاهی یک نظام ارزشی برای گروهی خوب است و برای گروهی خوب نیست. این دو دسته از بینش ها و ارزشها بود و اکنون موضوع دیگر روش ها است.

- حرکت انبیاء باید نگریسته شود که آنها عالم را چگونه می‌دیدند. برخی عالم را فقط همین عالم مادی می دانند که می بینیم و خدا فرشتگان را مفهومی ادبی می داند. برخی نیز خیلی که هنر می‌کنند فرشته‌ها را قوای عالم می دانند نیروی گریز از مرکز یا یک موجود بی شعور که تسبیح خدا را می‌گویند این تفکر مادی است در صورتی انبیاء بر خلاف این را می گویند که این حقیقت هستی دارای کمال و جمال بی نهایت که هیچ موجودی جز خدا نمی تواند آن را درک کند. روح باقی می‌ماند و بار دیگر در عالم آخرت زنده می‌شود و به بدن باز می‌گردد و تا بی نهایت زنده می‌ماند یا در بهشت یا در دوزخ.

- نقطه مقابل آن بینشی است که انسان همین است و بعد از مرگ تمام می شود.بر بینش مادی ارزشی بالاتر از این که بدن رشد کند وجود ندارد و دیگر بینش دینی تمام اینها مقدمه است و بازیچه هدف اصلی است.

- اینکه امروز رئیس یا معروف شود همه اسباب بازی است. همین ها وسیله شد برای تکامل روح و ارزش پیدا کند و اگر نه جز سرگرمی چیز دیگری نیست.

- اگر آدم سختی ها و خوشی‌های عالم را با هم بسنجد برایش بی ارزش می‌شود. قرآن می‌گوید اگر اینها مقدمه باشد بسیار ارزشمند خواهند شد. مانند این که باید جراحی بکنید تا زنده بمانید. در این زمان دست جراح را نیز می‌بوسید.

- چیزی که خود زهری است اما وقتی وسیله‌ای برای رسیدن به هدف می‌شود ارزشمند می‌شود. این در سطح بینش تفاوت راه انبیاء و مخالفیبن آنها می‌شود.

- بعد از اینکه ارزش‌ها تعیین شد باید روش‌ها تعیین شود و آن در یک کلمه همان است که خداوند کریم به وسیله انبیاء مشخص کرده است. اینها همه مقدمه است. برای همین خداوند متعال در عالم شرایطی فراهم کرده که دائما برای افراد زمینه های انتخاب فراهم شود.

- پس برای هر فردی هر لحظه شرایطی برای انتخاب جدید ایجاد می شود و این یکی از بزرگترین حکمت‌های الهی است. هر لحظه‌ای شرایط جدید را برای افراد فراهم کرده تا کار جدیدی انجام دهد و بستگی به انتخابشان است. و تعالیم انبیاء نیز راه انتخاب مسدود نمی‌شود و همیشه شرایطی برای راه گریز وجود داشته و اینگونه نباشد که مجبور باشد.

- خداوند می‌گوید ما اگر می‌خواستیم می‌توانستیم کاری کنیم که مردم مجبور شوند تسلیم شوند ولی هیچ معجزه ای از پیامبران اینگونه نبود که مردم را مجبور کنند.

- این اختلاف در بینش و در ارزش و در روش راه انبیاء را بر دیگران ممتاز می‌کند و آدمیزاد در این انتخاب حرف دیگران را به راحتی قبول نمی کنند راه درست را می بینند ولی قبول نمی کنند.

- فرعون که یکی از معجزات پیامبر را دید اما گفت من یک برج می سازم و بالا می روم و می بینم خدا را خواهم دید یا خیر. این است که حضرت موسی با تأکید گفت یقیناً تو میدانی اینها معجزات خدا است.

- برخی افراد دلبستگی به چیزهای دارند و می‌خواهند به آنها برسند نمی توانند آنها را قبول کنند. بعضی‌ها اختلافاتی که بینشان ایجاد می‌شود از جهل است. جهل چیز عجیبی نیست و همه ما کما و بیش جهلی داریم.

-برخی اختلافات در تشخیص ایجاد می‌شود، برخی بررسی می‌کنند اما موضوع حل نمی شود. اما برخی اختلافات اینگونه نیست.

- قرآن در آیات متعددی می فرماید اختلاف در دین همیشه عاملاً عامداً بوده. برخی حسن ظن به یک عده‌ای داشته‌اند و آنها گمراه شده‌اند. این جریانی است که در طول تاریخ همواره تکرار شده است. اما تاریخ اسلامی برای ما پاره‌ای از نکته‌ها مشخص می کند.

- البته آنهایی که بنیان گذار این اختلاف بودند نه الآن. برخی حسن ظن به یک عده‌ای داشته‌اند و آنها گمراه شده‌اند اما اینها نه. این جریانی است که در طول تاریخ همواره تکرار شده است اما تاریخ اسلامی برای ما پاره‌ای از نکته‌ها مشخص می کند.

- هم از قرآن استفاده می‌شود و هم از روایات که پیامبر اکرم در مواردی پیامی را از طرف خدا برای مردم آورد و به قدر کافی دلیل برای آن آورد به اندازه‌ای که حجت تمام کند اما کسانی نپذیرفتند. آمده که آیه‌هایی نازل شد اماحتی نزدیکان پیامبر نیز آن را نپذیرفتند.

- کسانی که بگویند هم پیامبری را قبول دارند و هم بگویند حرف او را گوش نمی‌دهند همانگونه که خوارج اینگونه فتوا می‌دادند و به علی می‌گفتند حکمیت را که در قرآن نیست قبول کرده پس مرتد است و ما شیعیان معتقد به این نیستیم.

- در طول تاریخ اسلام تا به حال ما این نوسانات افراد را زیاد دیده ایم. در زمان خود و در زمان انقلاب دیده‌ایم و همسن و سالان بنده هستند که در برخی افراد چه تحولاتی صورت گرفته است.

- تحولاتی که به نظر من گاهی برای خود افراد نیز باورکردنی نبود و اگر روزی کسی به او می‌گفت قرار است اینگونه شود می گفتند خیر اما شدند. ما نیز باید مراقب باشیم که شهوت دنیا و پول و ذخیره‌های بانکی و کارخانجات و چیزهایی که اکنون در اذختیار ما است آیا مانع می‌شوند وظیفه خود را انجام دهیم یا خیر؟ این در همه هست و تعارف و استثناء ندارد.

- تحولات بوده در زمان دوره مشروطیت تا به حال تحولات زیادی بوده که بنده شاهد بسیاری از آنها بودم. ما نمی‌دانیم فردا چه می‌شود.

- آیا آنهایی که با پیامبر بیعت کردند آنها پیامبر را پیامبر کردند؟ آیا آنان که با علی بیعت کردند آنها علی را علی کردند؟

- ما اینجا مدیون خدا می‌دانیم که این شناخت را به ما داده و عهد می‌بندیم با خدا که این شناخت را رعایت می کنیم و بر اساس ولایتی که در روز غدیر ولایت را به ما مرحمت فرمود. امام فرمود روز غدیر ادامه ولایت پیامبر است.

- می بینید که همه اینگونه نیستند و همانگونه که بنده ضعف دارم و گناه می‌کنم و می‌گویم من رئیس باشم حال اگر زهرش به هفتاد میلیون مسلمان بخورد بخرود.

- پس هدف از این اجتماع ها این است که ما یک بینش آگاهانه به اصول و ارزش‌های انقلابی و اعتمادی به روش‌های که امام و جانشین امام به ما ارائه داد این را تقویت کنیم.

- باور کنیم راه صحیح همین است. ما باید اصول را بشناسیم و در عمل پایبند آن باشیم.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

45503

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 380067

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۷:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۹
    3 37
    حفظه الله و ایده
  • ایرانی A1 ۱۸:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۹
    25 0
    با همه احترامی که به آقای مصباح عزیز قائلم باید بگم ایشان همه منتقدان خود را جاهل میدانند. از زمان قهر رییس جمهور مورد تایید آقای مصباح و عدم دفاع آشکار آقای مصباح از مقام عظمای ولایت و رهبری معظم ، دیگر اعتمادی به آقای مصباح نداریم.
  • رامین IR ۱۹:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۹
    25 0
    ولی بیعت شمابا احمدینزادراازیاد نمیبریم.اگه این اقای تندرو بخواهد رهبری اصولگرایان راعهده دار شود برای اصلاح طلبان عالی میشود
  • بی نام IR ۲۰:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۱۹
    28 1
    نمیدونم چرا حرفهای ایشون هیچ وقت به دل من نمیشینه.
  • عباس IR ۰۵:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۰
    6 0
    سلام،انسان همیشه درکش وقوس جهل وآگاهی بسرمی برد.آنگاه که به دانش وعلمی دست یافتیم که قبلا نداشتیم ازمرحله جهل به آگاهی سیرکرده ایم واین سیرتاابدادامه دارد.برداشتها واستدلالات قبلی مابه نسبت آگاهی فعلی مادرمرحله جهل بوده لذاتصمیمات واعمال ما براساس جهل ونا آگاهی بوده است.همچنین آگاهی فعلی ما نسبت به علم ودانش آینده مادر مرحله جهل می باشدلذا تصمیمات واعمال ما همیشه در مرحله ای از طرف نادرست به طرف صحت ودرستی است که سیر آن ابدی است لذاما بایدبا توجه به آگاهی نسبی که داریم درتصمیمات،گفتارواعمالمان بااحتیاط کامل عمل کنیم وکلیه جوانب رادرنظر بگیریم چراکه باافزایش آگاهیهایمان فردایی ممکن است متوجه شویم اشتباه کرده ایم واعمال انجام شده مان اشتباه وباطل بوده است وباعث ضرر و زیان دیگران شده ایم.