ژئوپولیتیک شیعه: از تئوری تا واقعیت؛ امریکا در مقابله با داعش صداقت ندارد

به باور شماری از صاحب نظران ژئوپولیتیک آنچه امروز در منطقه خاور میانه می گذرد حاصل تلاش های غرب بوده است در رقابت های قدرتی در این منطقه پس از جنگ خلیج فارس در جهت تهدید جلوه‌دادن کشورهای شیعی به منظور تولید قدرت نرم برای کشورهای غربی.

هاشم امیری

پیشگفتار
به باور شماری از صاحب نظران ژئوپولیتیک آنچه امروز در منطقه خاور میانه می گذرد حاصل تلاش های غرب بوده است در رقابت های قدرتی در این منطقه پس از جنگ خلیج فارس در جهت تهدید جلوه‌دادن کشورهای شیعی به منظور تولید قدرت نرم برای کشورهای غربی. آنچه سبب تاسف بیشتر است این که دست زدن به این بازی های فدرتی به همراه خود بازیگرانی خطرناک را وارد میدان رقابت های قدرتی در خاورمیانه کرده است: بازیگران خطرناکی چون سلفی ها و تکفیری های حمایت شده از سوی عربستان سعودی که در ماهیت و اهداف در نقطه مقابل شیعیان قرار دارند و ناامنی، خشونت، عقب‌ماندگی و ... را به منطقه وعده می دهند. در اوج گیری این جریان محوری از کشورهای غربی _عربی با ابداع مفهوم "ژئوپولیتیک شیعه" زیر عنوان "هلال شیعی" از ابتدای قرن بیست و یکم بهره برداری سیاسی و تبلیغاتی زیادی کردند. البته این تحول در غفلت تمام محور یاد شده نسبت به ابعاد تاریخی مساله بوده است که ژئوپولیتیک شیعه در گذشته های تاریخی ايران (در قرن 16 میلادی) به ابتکار شاه اسماعيل صفوی واقعیت پیدا کرد. در آن دوران بود که با رسميت بخشيدن به تشيع در ايران به عنوان عامل آيکونوگرافيک iconographic (عوامل معنوی تشکیل دهنده کشور یا واحد سیاسی) شاه اسماعیل صفوی تشیع رسمیت یافته را به صورت عامل شکست ناپذيری در آورد که نه تنها از پيشرفت سياسی عثمانی در خاور جهان اسلام به بهانه "خلافت اسلامی" جلوگيری کرد، بلکه "کشور" و "ملت" ايران را پس از قرنها "نبودن"، از دل تاريخ بيرون کشيده و واقعيت جغرافيايی - سياسی پر خروش و پايان ناپذيری داد.

اما این بار هدف از طرح ایده"ژئوپولیتیک شیعه" توطئه ای برای تهدید نشان دادن ایران بود و اشاعه ایران هراسی. پيدايش دسيسه ژئوپوليتيکی جديد که با شارت سران اسرائيل و اردن زير عنوان "هلال شيعی Shiite Crescent" تدارک ديده شده است، به ما هشدار می دهد که نمی توان از اهداف ضد انسانی محور نومحافظه کاران امریکایی - صهيونيزم - یاران عربی آنان غافل شد. اما باتوجه به تحولات اخیر صورت گرفته در سوریه عراق یمن و حتی بحرین و عربستان سعودی این تئوری مصداق بارز این ضرب المثل "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" شده است: یعنی کشورهایی که خود بحث هلال شیعی را مطرح کردند با اقدامات نابخردانه ای که انجام دادند کمک بزرگی در جهت واقعیت یابی نقش هارتلندی ایران در منطقه نمودند و در عمل خطر بزرگ "ژئوپولیتیک وهابی گری" برای امنیت منطقه را آشکار کردند.

واقعیت های ژئوپولیتیکی کنونی خاور میانه کدامند؟
جریان یاد شده ژئوپولیتیکی محور فعال امریکا، بریتانیا، فرانسه، اسرائیل و عربستان سعودی بر اساس این پیش فرض که دشمن اصلی کشورهای منطقه ایران است، مرتکب یک سلسله اقدامات تبلیغاتی شد برای پیشبرد تئوری ایران هراسی در منطقه با اهداف متعددی که عمده آن را می توان به صورت زیر برشمرد:
- یکی از مهمترین و شاید مهمترین هدف آنها دسیسه سازی و تفرقه افکنی در جهان اسلام است.
- این مسائل در اوج مذاکرات و شاید هم توافقات بحران غیر ضروری هسته ای ایران مطرح شد که نشان دهنده ی تلاش آنان در ضربه زدن به این مذاکرات است.(با بیان اینکه ایران هسته ای در محوریت ژئوپولیتیک شیعه بدنبال استیلای منطقه ای باتکیه بر جنگ افزار ژئو- استراتژیکی است).
- تجهیز تسلیحاتی کشور های منطقه و در نتیجه کسب سود ناشی از فروش این تسلیحات به آنها .
- شمار بزرگی از ناظران سياسی و ژئوپوليتيک معتبر در غرب ابراز اطمينان می کنند که هدف نهايی ايالات متحده از پی گيری طرح ها و توطئه ها سياسی - نظامی در خاور ميانه نابود کردن قدرت رزمی و دفاعی حماس و حزب اله لبنان است تا در مصاف نهايی که با ايران تدارک ديده می شود، اين گروه قادر به گشودن جبهه های رزمی جداگانه ای به سود ايران نباشند. برخی از اين ناظران جنگ ايالات متحده عليه ايران را برای واقعيت دادن به ايده "خاور ميانه نوين" قطعی می دانند.
- عدم انسجام و در نتیجه تضعیف گروههای مقاومت در منطقه: در این زمینه می توان به تضاد گروههای مقاومت (حماس و حزب الله)در سوریه اشاره کرد که آنها را از هدف اصلی خود که مبارزه علیه صهیونیسم بود دور کرد و بیشتر قدرت این گروهها را صرف جنگ داخلی سوریه کرد.
- ایجاد فضای تنفس برای رژیم صهیونیستی در نتیجه مشغولیت و در نتیجه تضعیف گروههای مقاومت.
ــ جلوگيري ازدستيابي قدرتهاي منطقه اي به موقعيت مسلط
- بحران سازی و در نتیجه تثبیت حضور قدرت های فرامنطقه ای در منطقه مهم و استراتژیک جنوب غرب آسیا
- با توجه به بحران های هویتی اخیر جوامع غربی و گرایش و استقبال این جوامع (با توجه به آمارهای سازمان های رسمی و غیره رسمی این جوامع) به دین اسلام برای پر کردن این خلاء هویتی ، نمایش چهره ای خشن و ضد بشری از اسلام را برعلیه این تمایلات اسلام خواهی را سازنده و مفید می دانند.
با این توضیحات می توان بیان کرد محیط امنیتى هر جامعه¬اى، تابع و برآیندى از تعامل و تقابل متغیرهاى محیط داخلى و محیط خارجى آن است باید بدانیم که محیط امنیتى ایران به اقتضاى طبیعت و هویت انقلابى- ایدئولوژیکى¬اش و از جهت تاریخى، فرهنگى و قومى به سبب موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ¬اش محیطى آسیب¬پذیر و حساس بوده است. موقعیت ژئوپولیتیک ایران، در ساختار فضائی ژئوپولیتیک جهانی همراه با دارا بودن عوامل ثابت و متغیر ژئوپولیتیک مؤثر و خیلی قوی در داخل کشورهای همسایه و منطقه¬ی خاورمیانه، به گونه¬ای است که قدرت¬های جهانی و نیز کشورهای هم منطقه با ایران را نسبت به تغییر در وزن ژئوپولیتیک و تحولات داخلی و خارجی خود بسیار حساس کرده است. زیرا در بسیاری از موارد منافع ملی کشورهای منطقه و منافع بازیگران داخلی کشورهای منطقه در رابطه¬ی مستقیم با شرایط ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک ایران و تصمیمات رأس نظام سیاسی ایران قرار دارد. در سطح جهانی اهمیت موقعیت ژئوپولیتیک ایران به گونه¬ای تشریح شده است هرگونه تغییری در وضعیت ژئوپولیتیک ایران، شرایط ژئوپولیتیک کشورهای منطقه¬ی خاورمیانه را بر هم زده و در سطح جهانی تغییرات و تبعات ژئواستراتژیک بر جای می¬گذارد.
در حال حاضر جهان سیاسی با یکی از تهدیدات جدی در عرصه بین المللی مواجه است. این مشکل بواسطه ظهور جریان های تندرو عقیدتی بروز و ظهور پیدا کرد. از زمان شکل گیری جریان های تندرو با لباس سلفی گری در دنیای معاصر مدت زیادی نمی گذرد اما وقوع برخی رویدادها و حمایت غرب از گروهی از مسلمانان که نگاهی افراطی به اسلام دارند، رشد سلفی گری و به تبع آن جریان تکفیری ها را در پی داشتهو سرانجام به پیدایش "داعش" منجر شد. سلفی های افراطی در قالب کاتالیزور و تسهیل کننده افکار و دیدگاه عامه اهل سنّت علیه شیعه و جمهوری اسلامی ایران ایفای نقش می کنند. این گروه، به تعبیر برخی پژوهش گران، به رغم جمعیت اندک و امکانات محدود، در موقعیتی هستند که می توانند افکار عمومی اهل سنّت را علیه شیعیان و ایران برانگیزند. همچنان که زرقاوی نظر برخی از اهل سنت عراق را نسبت به ایران منفی کرد و این ایده را ترویج داد که صفوی های جدید در حال تصرّف قلمرو تاریخی اهل تسنّن هستند. نتیجه همه ی این اعمال شکل گیری ژئوپولیتیک سلفی در منطقه خاورمیانه بود این گروهها در قالب القاعده، النصره،داعش، جیش العدل با کمک های مالی و تسلیحاتی کشورهای مرتجع عرب از جمله سعودی ها و قطری ها و اماراتی ها ظهور یافتند که نه فقط منافع ایران بلکه منافع کشورهای غربی و جتی منافع دیر پای خود را نیز تهدید می کنند. بروز غیر منتظره این اشتراک منافع امنیتی میان ایران و غرب باعث نزدیک شدن استراتژی های امنیتی دو طرف در زمینه مبارزه با این گروههای افراطی در منطقه شده است. این مسئله بیان کننده ی این واقعیت است که تمام اهداف و برنامه های غربی _ عربی که برعلیه ایران طرحریزی و اجرایی شده تهدیدات به نسبت بیشتری را متوجه کشورهای طراح این توطئه ها کرده است.

آنگاه که توطئه "هلال شیعی" به پیدایش داعش منجر می شود
نمونه بارز و عینی دست آورد توطئه غربی - عربی - اسرائیلی "هلال شیعی"تجهیز تسلیحاتی و حمایت های سیاسی و تبلیغاتی مخالفان حکومت سوریه در سال های اخیر است. بیشتر حمایت آنها در زمینه نظامی بوده و نتیجه ای جز شکست و تنزل برای انها و حامیانشان و تقویت جایگاه حکومت سوریه نداشته است.که این مسئله نیز می تواند برای کسانیکه در کشور ایران ندانسته و یا نا آگاهانهاز توطئه ها و دسیسه های طراح این تئوری ها بر طبل ژئوپولیتیک شیعه می کوبند باید درس عبرتی باشد که پافشاری و مانور دادن موکد روی ژئوپولیتیک شیعه باعث برانگیختن رقابت های استراتژیک زیانبار منطقه ای می شود که نه تنها با توجه به موقعیت ژئوپولیتیک کشور ایران مفید نیست بلکه باعث تنزل موقعیت و منزلت ژئوپولیتیک ایران و در نتیجه از دست رفتن منافع ملی ایران در منطقه و جهان می شود. نمونه دیگر این جریان شکست خورده تشکیل گروه تروریستی دولت اسلامی شام و عراق (داعش) است که کلیت و جهت گیری های آنها بر طبق اصول سلفیت یا سلفیون استوار است. داعش نسخه جدیدی از القاعده است که فقط به تغییرات ژئوپلیتیک بسنده نکرده و در صدد تغییرات معادلات سیاست و حکومت در منطقه و بنیانگذاری خلافت اسلامی است. داعش دارای راهبرد و سیاست ویژه عملیاتی است که فعالیت هایش با ترور و جنایت و نقض حقوق بشر (اعم از اسلامی و انسانی) همراه است .این سازمان به یک ارتش خصوصی تمام عیار در جهان تبدیل شده است. جنگجویان داعشی به ایدئولوژی مذهبی و خشونت نیز مسلح بوده و کارکردی خشن تر نسبت به گروههای تروریستی دیگر داشته اند ولی هم اکنون هم به منابع مالی عربستان سعودی و قطر وصل هستند تحرکات داعش دارای تاثیرات فراوان ژئوپولیتیکی است که راه را برای سایر گروههای مخالف در تمامی کشورهای منطقه باز میکند که نتیجه آن تبدیل تحرکات سیاسی به اقدامات نظامی است. هرچند منطقه فعلا بدلایلی زیر جولانگاه این گروه هاست اما مطمئنا دوره ی استیلای آنان نیز کوتاه خواهد بود از جمله عواملی که شرایط گسترش و نفوذ این گروهها را فراهم کرده است این است که نسخه های جدید این گروههای تروریستی همواره کارکردی ضد روسی در افغانستان، بوسنی، چچن، عراق و سوریه داشته اند و هم اکنون نیز روسها در قضیه اوکراین مشغول و درگیر هستند. بنابراین طبیعی است که آمریکا بخواهد از این شرایط به نفع پیشبرد سیاستهای منطقه ائی اش استفاده کند. از سوی دیگر ایران نیز به عنوان عمده ترین مخالف سیاستهای آمریکا در منطقه نیز خود سرگرم مسائل سیاست خارجی خویش و از جمله مسائل هسته ای است. آمریکا هم ترجیح میدهد که فعلا کشورهای منطقه خود مشغول این موضوع باشند تا امنیت رژیم صهیونیستی با هزینه کمتری برقرار شود. امریکا نه در مورد حل مشکل تهدیدهای سیاسی و امنیتی منطقه که در اثر دخالتهای خود آنان بوجود آمده جدی است و نه در حل آنها. ظاهرا واشینگتن ترجیح می دهد که در شرایط کنونی مسائل اقتصادیش و در سیاست خارجی توجه به آسیای شرقی را در اولویت داشته باشد.
اما در تهدیدزا بودن این گروه ها همه کشور ها متفق القول هستند زیرا بعد از رشد و گسترش این گروه ها اولین کشورهایی که احساس تهدید کردند کشورهای حامی آنها از جمله کشورهای غربی بودند. اقدامات جریان غربی_ عربی در کمک به تشکیل ژئوپولیتیک سلفی در مقابل شیعه و شیعه گری در جهت تحریک شیعیان بود به طرح و ایجاد ژئوپولیتیک تخیلی شیعه تا دسیسه های ژئوپولیتیک خود را پیش ببرند.
به بیان دیگر،بیان ژئوپولیتیک شیعه، نوید دهنده ی شکل گیری یک خاورمیانه جدید حول شکاف مذهبی شیعه و سنی است در این رابطه، دو ادعا به طور همزمان مطرح شد: نخست اینکه قدرت گیری شیعیان در منطقه منجر به شکل گیری یک بلوک شیعی شده است و دوم، این بلوک شیعی توسط تهران هدایت می شود. در مخالفت یا رد این مبحث نیز مطالبی در امکان عدم شکل گیری ژئوپولیتیک شیعه مثل اختلافات اعتقادی، سیاسی و قومیتی شیعیان و حتی اختلافات گروه های شیعی با یکدیگر، پراکندگی جغرافیایی و جمعیتی شیعیان منطقه و در نهایت اینکه حرف آخر را منافع هلال شیعی نمی زند بیان شده که همه ی عوامل مطروحه مجالی برای اتحاد شیعیان منطقه در قالب «طرح هلال شیعی» باقی نخواهد گذاشت هرچند زمینه های اتحاد آنان نیز زیاد و حساب شده است ازجمله اینکه:
- یکی از مهمترین عوامل اتحاد و اشتراک در مناطق ژئوپولیتیک شیعه وجود تهدید و دشمن مشترک یعنی سلفی ها و صهیونیست ها می باشند.
-با وجود تایید اختلافات اعتقادی، سیاسی و قومیتی و جمعیتی شیعیان اما همه موارد مزبور خود با نگاهی کلی تر و قرار گیری آنها در زیر پرچم مبانی شیعه یا گفتمان مشترک عامل وحدت آفرین نیز می باشند یعنی این اختلافات،در مباحث و جریانات کلی تر که همان منافع شیعیان می باشند نادیده انگاشته می شوند.
- برای شکل گیری یک اتحاد ژئوپولیتیک همیشه لازم نیست همه ی شرایط و لوازم اتحاد فراهم باشد در بعضی موارد یک یا چند عامل می تواند وحدت افرین شود مثل دشمن مشترک.
- منظور از پراکندگی جغرافیایی و جمعیتی شیعیان واضح و روشن نیست چون اکثر شیعیان در منطقه خاورمیانه و یا دقیقتر در منطقه جنوب غرب آسیا قرار گرفته اندکه اگر منظور اتصال جغرافیایی انهاست این اتصال در بیشتر مناطق مهم(ایران و عراق) نیز وجود دارد.
اما ذکر این مباحث دلیل بر شکل ژئوپولیتیک داشتن این اشتراکات نیست وایناشتراکات فقط جنبه ایدئولوژیک داشته و شرایط و زمان نشان داده که جنبه استیلای منطقه ای نیز نداشته است .
با این توضیحات ذکر این نکته ضرورری است که با وجودی که گروه های شیعه در منطقه که در حدود 75 درصد جمعیت حاشیه خلیج فارس را تشکیل می دهند. بحرین 70%، عربستان سعودی 15%، کویت 25%، امارات 15%، قطر 15%، عمان 15%، عراق 60%، یمن 30%، لبنان 40%، سوریه 15% و جمهوری اسلامی ایران 90% دارای جمعیت شیعه هستند. این جمعیت شیعه برای کشورهای محافظه کار منطقه و شورای همکاری خلیج فارس می توانداستنباط خطر از آنها را داشته باشند چرا که شیعیان در عربستان سعودی و رژیم‌های قبیله ای منطقه از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم بوده و شهروندان بی حق و حقوق محسوب می‌شوند و این می‌تواند برای این رژیم‌ها مشکلات شدید امنیتی ایجاد کند. اما یک مطالعه اجمالی هم می تواند آشکار سازد که این گروهها فقط بدنبال حق و حقوق از دست رفته خود در چارچوب کشورهای خود هستندنه به دنبال تحقق بخشیدن به یک ژئوپولیتیک واهی شیعی!. موفقیت شیعیان در عراق بعد از سال 2003 و پیروزی در انتخابات سال 2005 که منجر به تشکیل یک دولت شیعی در عراق گردید. دولت شیعه عراق علاوه بر تأثیر گذاری بر شیعیان منطقه به خصوص شیعیان حاضر در جغرافیای شورای همکاری خلیج فارس، رابطه نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران دارد و از طرف دیگر هم مرز عربستان سعودی می باشد که منجر به افزایش نگرانی رژیم سعودی از شیعیان استان الشرقیه شده است.علت این نگرانی، بدگمانی های آل سعود است در زمینه ایجاد ارتباط استراتژیک میان شیعیان این مناطق است که می تواند آل سعود و دیگر رزیم های قبیله ای منطقه را با مشکل اساسی مواجه‌کند.
وجود محور مقاومت ضد صهیونیستی، متشکل از جمهوری اسلامی ایران، سوریه، لبنان، حزب الله و جریان مقاومت فلسطینی که موفقیت های زیادی را در منطقه کسب کرده‌اند جایگاه جمهوری اسلامی ایران و شیعیان منطقه را تقویت و مستحکم نمود و زمینه را برای ایجاد نظام منطقه ای جدید به رهبری جمهموری اسلامی ایران فراهم کرده است. در جبهه ی مقابل نیز عدم موفقیت رژیم ها و جریان های وابسته به عربستان سعودی در منطقه، مانند تشکیلات خودگردان فلسطین یا جریان فتح، گروه 14 مارس لبنان، اهل تسنن و گروه های سلفی وابسته به عربستان در عراق، شکست حکومت یمن در مقابل شیعیان الحوثی، سرنگونی رژیم های صدام حسین، حسنی مبارک، زین العابدین بن علی، علی عبدالله صالح که مجموعا جایگاه عربستان سعودی و متحدان وی را در منطقه به شدت تضعیف کرده است.

دگرگون شدن موازنه های منطقه ای به سود ایران
با توجه به موارد بالا تردیدی نمی ماند که موازنه منطقه ای به گونه ای محسوس به سود ایران تغییر می کند و این می تواند باعث از بین رفتن محوریت تخیلی شورای همکاری خلیج فارس در منطقه شود که خود آن تحول می تواند عربستان سعودی و جریان سلفی_ تکفیری را نیز به یک بازیگر حاشیه ای تبدیل کند. از همین روست که عربستان و شورا علاوه بر سرکوب شدید قیام مردم بحرین، تلاش می کنند تا با سرنگونی دولت سوریه، نفوذ خود را در منطقه افزایش دهند و در کنار مرزهای ایران و درون محور مقاومت نفوذ کرده و مانع از قدرت گیری آن شوند. با تاکید دوباره بر این موضوع که در سیاست خارجی همیشه نمی توان با ایده های اخلاقی سیاست های خود را پیش برد و در بسیاری از موارد باید واقعیتهای صحنه خارجی خود را به سیاست کشورهای رقیب تحمیل کرد. جمهوری اسلامی ایران با توجه به فعالیت های رقبا برای شکست سیاست های جهانی(هزینه های محور عربی _ صهیونیستی برای مسئله هسته ای ایران )، منطقه ای و حتی داخلی ایران و مداخله آنها در حوزه های نفوذ ایراننباید تحت تاثیر این جریان سازی ها قرار بگیرد و اگر هم سیاست یا اقدامی هست باید به صورت سیاست های در سایه آنها را پیش برد و در این برهه مهم و حساس تبلیغات و جوسازی های جریان غربی- صهیونیستی _عربی را بر علیه خود برانگیزاند و در دام طرح مباحثی هدفدار از جمله "ژئوپولیتیک شیعه" بیندازد، زیرا از جمله اهداف طرح اين مجموعه ژئوپوليتيک تخيلی که توطئه گران شکل جغرافيائيش را "هلال crescent" مانند ترسيم کرده اند این است که با توجه به اینکه ایران،به تعبیر جفری کمپ،بزرگترين منابع سوخت فسيلی جهان - از تنگه هرمز تا دريای خزر - را در اختيار دارد، می خواهد از راه گسترش عملياتی مانند عمليات حماس و حزب الله، بر جهان اسلام برتری گرفته و اسرائيل را نابود کند. آشکار است که در اين سناريو سازی های که مورد پسند محور صهیونیزم - راست گرایان افراطی امریکایی، واشينگتن در سرآغاز قرن بیست و یکم تشويق می شد بن لادن ها، القاعده ها، طالبان ها، زرقاوی های اردنی، و تروريست های مصری و اردنی در فاجعه 11 سپتامبر را فراموش کرده، توجه ژئوپوليتيک و ژئو- استراتژيک خود را روی مراکز شيعی در جهان اسلام، به عنوان مراکز اصلی تروريزم و تروريست پروری تمرکز دهدتا آن که ژئوپولیتیک وهابی گری (مجموعه عملیات سلفیی ها - تکفیری ها - داعش و...) در دهه دوم قرن بیست و یکم خود نمایی کرد.
شایان توجه است که باتوجه به اقدامات و تحولات به وجود آمده در حوزه های نفوذ ایران در سال های یاد شده که با هدف از بین بردن قدرت منطقه ای ایران توسط جریان غربی- عربی طرح ریزی و عملیاتی شد، خودبخود ایران وادار به عکس العمل هایی شد که در همه آنها می توان ملاحظاتی را دید که باید با توجه به واقعیت های ژئوپولیتیک بررسی شود. امروز در واقعیت های ژئوپولیتیک ایران باید به عوامل زیر توجه کرد و در هر طرح یا راهبردی آنها را مد نظر قرار داد از جمله :
_ باید توجه داشت که اصطلاح ژئوپولیتیک شيعه با تاکید بر محوریت ایران،از ساخته های محور عربی - اسرائیلی است که قصد صدمه زدن به موقعیت ممتاز ژئوپولیتیکی ایران را دنبال می کند.
_ اینکه كه استقرار بسیار نیرومند ایران شیعی در کنار کشورهای سنی حوزه خلیج فارس، یکی از عواملی است که باید در هرگونه عمل یا عکس العمل به آن توجه شود.
_ بحران سازی های سياسی - استراتژيک عليه ايران همانند بحران هسته ای یک عمل تاکتیکی است برای کند کردن سرعت گسترش نفوذ ایران در منطقه.

آیا صداقتی در اعلام استراتژی امریکایی مقابله با داعش وجود دارد
از شهریور ماه گذشته امریکا و متحدان اروپایی و عربی آن ایجاد ائتلاف یا جبهه متحد جدیدی را برای مقابله مسلحانه با پیشرفت های استراتژیکی دولت به اصطلاح اسلامی عراق و شام (داعش) در دو کشور عراق و سوریه را اعلام کردند، ولی در عمل به گمان می آید که در این اقدام استراتژیکی جدید صداقت زیادی مشاهده نمی شود، چراکه:
1- در تئوری پردازی های این استراتژی امریکا می گوید در صورتی حاضر است با داعش مقابله کند که کشورهای همسایه عراق و سوریه در این مقابله مسولیت هایی را بپذیرند و در ائتلاف مورد نظر آنها شرکت کنند. ولی در عمل در کنفرانس شهریور ماه کشورهای عضو ائتلاف جدید نه از ایران دعوت به شرکت نمود و نه از سوریه.
2- می گوید ضمن بمب باران های هوایی داعش در سوریه به مخالفان اسد هم برای مقابله با داعش کمک نظامی خواهد داد و این یک تضاد آشکار در ادعا است.
برای آشنایی بیشتر با میزان صداقت امریکا در این برخورد، نگارنده ضروری دانست نظر استاد بزرگوار آقای دکتر پیروز مجتهدزاده، ژئوپولیتیسین سرشناس بین المللی را خواستار شود. ایشان در پاسخ این نظر خواهی عنوان کردند:

ایالات متحده امریکا در هیچ جنبه ای از سیاست های خاور میانه ای خود نمی تواند صداقت
داشته باشد چون این قدرت از یک طرف رسما متعهد به حمایت از سیاست های زیاده خواهانه اسرائیل در منطقه است، و از طرف دیگر برای مقابله با عواقب تروریستی همین سیاست خود ناچار است به رفتار چند پهلو است مبادا در مقابله عواقب تروریستی سیاست های ژئوپولیتیکی خود به گونه ای رفتار نماید که به منافع سیاسی - استراتپزیکی اسرائیل لطمه ای وارد نشود. به این دلیل است که واشینگتن در اعلام سیاست مبارزه مسلحانه علیه پیشرفت داعش در عراق و سوریه متوسل به تزویر و تناقض آشکاری می شود به این صورت که در ائتلاف ژئوپولیتیکی منطقه ای خود علیه داعش از کشورهایی که در پیدایش و قدرت گیری تکفیری ها و داعش نقش عمده ای داشته اند مانند عربستان سعودی دعوت به عمل می آورد، ولی از کشورهایی که عملا در حال مبارزه علیه تروریزم داعش هستند مانند ایران و سوریه دعوت به مشارکت نمی شود چون اسرائیل این گونه می خواهد. از طرف دیگر،ایالات متحده امریکا در اعلام جزئیات استراتژی مقابله مسلحانه علیه داعش در آن واحد این مقابله را محدود به حملات هوایی ساخته و از اقدامات زمینی که کارساز تر از حملات هوایی است شانه خالی می کند و در همان حال، اعلام کرده است که کمک های تسلیحاتی خود را به مخالفان حکومت سوریه برای مقابله با داعش می دهد: یعنی حمله هوایی علیه مواضع داعش در عراق و دادنکمک تسلیحاتی به دوستان داعش در سوریه در آن واحد که جز تزویر برای راضی کردن اسرائیل در منطقه معنی دیگری نخواهد داشت.

4949

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 379892

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =