۰ نفر
۴ مهر ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۳

دیدار رئیس جمهور ایران با نخست وزیر محافظه کار انگلیس برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل و سخنرانی ضد ایرانی وی در این مجمع انگیزه ائی بوجود آرد تا به موشکافی صحنه سیاسی انگلیس بپردازم تا شاید بتوان به دلایل و اهداف راهبردی و عملیاتی طرف انگلیسی در رابطه با ایران راه یافت. اگر کسی به تاریخچه تحولات روابط دو کشور و حساسیتهای هر طرف نسبت به طرف دیگر آشنا باشد نه درخواست ملاقات طرف انگلیسی او را متوهم میسازد و نه گزندگی کلام و سخنان وی او را متعجب!

اما نیم نگاهی به آخرین تغییرات دولت ائتلافی، رفراندوم اسکاتلند و تلاش احزاب اصلی انگلیس برای ازدیاد و پیشی گرفتن آراء منفی از تلاشهای استقلال طلبانه مردم اسکاتلند و گزارش مجلس عوام انگلیس در زمینه انتقاد از سیاست دولت کنونی انگلیس نسبت به ایران بدلیل اهمال در برقراری روابط سازنده با ایران و عقب ماندن از رقبا فضا را برای ورود به این تجزیه و تحلیل آماده می کند. اگر کسی تغییرات دولت ائتلافی انگلیس متشکل از احزاب محافظه کار و لیبرال دموکرات را با جدیت و از نزدیک رصد کند این تحولات را غیرمنتظره و غیرقابل پیش بینی تلقی نمیکند. در تجزیه و تحلیل شرایط اجتماعی انگلیس و حکومت و سیاست در این کشور که برآیندشان مقوله نحوه و چگونگی مدیریت اجتماعی جامعه انگلیس است ابتدا باید تحولات اخیر این کشور در سطح جامعه و انگیزههای مردم در مشارکت سیاسی را مد نظر داشته باشد. بنابراین توجه به عوامل و عناصر مختلف داخلی: به خصوص تحولات سیاسی و انتخاباتی ماه‌های اخیر، رفراندوم اسکاتلند و اثرات آن بر جامعه و دولت انگلیس و خارجی: یعنی اوضاع منطقه و سیاستهای آمریکا، ترمیم کابینه و تغییر اعضای مهم اما سنتی و پا به سن گذاشته هیات دولت توسط دیوید کامرون نخست وزیر محافظه کار کابینه ائتلافی آن کشور ضروری بود. عوامل و نمونه های برشمرده فوق نشان از آن داشت که این اقدام را نباید چندان ناگهانی تلقی کرد و برای فهم بهتر آن لازم بود به برخی از زمینه های سیاسی، اجتماعی و دلایل مهم و اصلی ترمیم کابینه انگلیس توجه شود.
این تغییرات برآیند مولفه سیاستهای داخلی و خارجی دولت طی چهار سال گذشته بود که من وزن روند خارجی را بیشتر از داخلی میدانم و بهمین دلیل ویلیام هیگ یک سیاستمدار کلیدی حزب محافظه کار که استخوانبندی و مهره های اساسی ائتلاف را در دست داشت از کابینه کنار گذاشته شد و فرد جایگزین دو الویت از سه اولویتش یعنی اروپا و اقتصاد، جنبه های قوی سیاست خارجی در آن ملحوظ میشود. و عنصر سوم یعنی امنیت داخلی انگلیس نیز با توجه به بافت مسائل امنیتی این کشور و با توجه به شرایط کنونی منطقه و بالا گرفتن سیر حرکتی نیروهای جهادی مسلمان باز این مقوله به سیاست خارجی مربوط میشود. پس هر سه اولویت سیاست خارجی وزیر خارجه جدید ریشه در خارج کشور دارد و مسائل داخلی از آنها متاثر میشوند و نه بالعکس. در هر سه مقوله اولویتهای فوق اولا" نقش آمریکا بسیار برجسته است و ثانیا" روابط دو کشور به گرمی دولتهای گذشته دو کشور نیست و با هم تضادهائی نیز در زمینه چگونگی رویاروئی با مسائل منطقه ائی دارند.
اما در عوامل موثر در بعد سیاست داخلی تغییرات دولت ائتلافی شاید بتوان به نتیجه تا حدی غافلگیر کننده انتخابات چندی پیش پارلمان اروپا و شوراهای محلی در انگلیس و پیروزی ناگهانی حزب تازه تاسیس راست افراطی استقلال بریتانیا (یوکیپ)، یاد کرد که به عنوان بزرگترین زلزله سیاسی در انگلیس نامیده شده است. این پدیده و جذب رای دهندگان به احزاب جدید اگر چه مجددا" ریشه در مسائل خارجی مانند مهاجرت و نحوه تعامل با اتحادیه اروپا دارد ولی موجب شد تا رهبران سه حزب اصلی صحنه سیاسی انگلیس یعنی کارگر، محافظه کار و لیبرال دمکرات مصمم به بازنگری در آموزه‌ها، روش‌ها و رویکرد تبلیغی و سیاسی خود برای جلب نظر رای دهندگان بریتانیا و جبران این شکست سنگین بگردند. این امر نیاز به بیان تاریخچه ائی دارد و اگر گفته شود این تغییرات ریشه در انتخابات سال 2010 دارد که باعث شکست حزب کارگر بعد از مدت طولانی اداره کشور و تشکیل کابینه ائتلافی در انگلیس شد خیلی بی ربط نیست. آنجا که بعد از سالیانی دراز از حاکمیت سیستم دو حزب قدرتمند در صحنه آنقدر آراء خورد شد که ناچارا" هیچیک از دوحزب دارای اکثریت نشده و در نتیجه دولت ائتلافی تشکیل شد.
اصولا" از دید فلسفه سیاسی دولت ائتلافی خیلی با مذاق دموکراسی که کارکردش در اکثریت و اقلیت است همخوانی ندارد ولی به عنوان ضرورت ثانویه برای بیرون رفت از بن بست سیاسی از آن استفاده میشود. این روند از آن سال ادامه پیدا کرد به گونه ائیکه ابتدا به دلیل شیب تند اتخاذ سیاست اقتصادی انقباضی توسط دولت ائتلافی برای کاهش کسر بودجه در انتخبات شوراهای محلات در سال بعد یعنی 2011 حزب کارگر برنده شد. یعنی کوچکترین اشتباه دولت بطور سریع به افکار عمومی راه می یابد و خواست عمومی برای تغییر شکل میگیرد. اما اگر دولت پاسخگو نباشد بدلیل حاکمیت نظریه از بین رفتن قلل رفیع و نزدیک شدن مرزها به هم حزب حاکم از اکثریت و بالطبع از قدرت ساقط میشود.
با این نگاه به ضرورتهای اجتماعی، نیاز به بازنگری در راهبرد، سیاست، روش و منش حزب محافظه کار پس از انتخابات مذکور احساس میشد که خلق الساعه نبوده بلکه با توجه به نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات سراسری آینده در انگلیس در نیمه سال 2015 امری غیرقابل اجتناب و حیاتی تلقی گردید و این تغییرات در سطح دولت صورت پذیرفت. این تحولات برای جلوگیری از پیچیده‌تر شدن آرایش سیاسی نیروهای تاثیر گذار در انگلیس با حضور احزاب نسبتا جدید صورت پذیرفت. نیروهائی همچون زنان، مهاجران، رنگین پوستان و همچنین مسلمانان در کنار اتخاذ سیاست تحرک بیشتر در مناطق دارای ساکنان راست افراطی (حوزه یارگیری احزاب جدید) یا هواداران سنتی احزاب میانه یا چپ (حوزه حزب کارگر)، ارایه تصویری متفاوت و نوین از دولت محافظه کار از راه‌های مختلف، ایجاد تغیراتی در ساختار حزبی، عضوگیری هر چه بیشتر از نیروهای مذکور است. این امر بار دیگر در رفراندوم اسکاتلند تائید شد که دولت و احزاب دیگر سعی در به شکست کشاندن جدائی آن از انگلیس نمودند. در آرایش سیاسی جدید دیگر به ندرت بتوان مانند انتخابات گذشته، برای هیچ یک از احزاب اصلی کرسی مطمئن و حاشیه امنی تصور کرد که در مناطق مختلف کشور و حوزه‌های انتخابیه بطور سنتی دارای عناصر موثر باشند. در چنین اوضاع سیاسی داخلی و مشکلاتی که انگلیس در سیاست خارجی خود دارد باید دید اهداف و توانمندیهای انگلیس در تعامل و همکاری با ایران چیست؟ بنابراین هم راهبرد تنظیم روابط انگلیس با ایران در چهارچوبه غرب تعریف میشود و هم انگلیس خود غلاقه چندان زیادی در توسعه روابط با ایران را ندارد و هم توانمندی زیادی از جهت داحلی و خارجی برای شروع این کار ندارد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 377490

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • افشین IR ۰۶:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۵
    3 0
    ازپوست اندازیه خودی بگو...عموجون