پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه نوشت:

منیب سائح در شفقنا عربی نوشته است: «ظاهرا مسلمانان از موج سرکش وهابیگری که همزمان با انقلاب های مردمی- موسوم به بهار عربی- سرزمین هایشان را درنوردید، به این زودی خلاصی ندارند. متاسفانه به لطف گروه های تروریستی وهابی و تکفیری که بذر نامبارک اندیشه های انحرافی خود را در همه جا پخش می کنند، بهار عربی بدل به «بهار وهابی» شد، موضوعی که بسیاری از ملت های عرب و مسلمان را از نعمت امنیت، آسایش و زندگی شرافتمندانه محروم کرد و در کشورهایشان خونریزی، آشوب و هرج و مرج به راه انداخت.

در طول اعصار و قرون، هرگز مسلمانان به اندازه ی چهار سال گذشته که زیر سایه ی سنگین بهار وهابی تنفس کرده اند رنج و بدبختی نکشیده بودند، چهار سالی که در آن دولت ها و ارتش ها سقوط کردند، ملت ها آواره شدند، مناطق وسیعی از ممالک اسلامی تجزیه و اقتصادها متلاشی شدند و تعداد کشتگان، مجروحان، آوارگان و پناهندگان به ملیون ها تن رسیده است.

شایسته است اندیشمندان مسلمان و عرب این پدیده ی اجتماعی نادر و عجیب را که تا کنون جهان بشریت آن را تجربه نکرده بود به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. نکته قابل توجه و البته تاسف بار آن است که متهم اول و آخر تمامی اقدامات وحشیانه ای که توسط پیروان این تفکر صورت می گیرد، اسلام عظیم القدر است، اسلامی که روزی اعراب را از زمره ی امت های عقب مانده ی عصر خود خارج کرد و به بهترین امت های بشری- که امر به معروف و نهی از منکر می کنند- بدل کرد.

البته مشکل اعراب و مسلمانان فقط وهابیت نیست، وهابیتی که همچون عفونتی خطرناک بخش گسترده ای از پیکره ی جهان اسلام را فراگرفته، قدرت پیشرفت و تفکر را از آن سلب کرده است و با آفاتی همچون فرقه گرایی و تکفیری گری روز به روز توان این پیکر عظیم را تحلیل می برد. آفت دیگری نیز وجود دارد که خطر آن کمتر از وهابیت نیست و بخش عظیمی از توان جامعه ی اسلامی را به خود مشغول کرده است، این آفت، «صهیونیسم» است که همزمان با وهابیت به جان مسلمانان افتاده اند. به همین دلیل می بینیم که چیزی شبیه یک هماهنگی پنهان بین این دو آفت وجود دارد تا با همکاری یکدیگر این پیکره را از پای درآورند.

تاریخ عربی و اسلامی از اوایل قرن بیستم میلادی شاهد هماهنگی بسیار دقیقی بین وهابیت- در عربستان- و صهیونیست ها- در سرزمین های فلسطین اشغالی- بود که بذر هر دو را استعمارگران انگلیسی در منطقه کاشتند. این دو، همچون دو همپیمان مورد اعتماد در ضربه زدن به تمامی جنبش های آزادیخواه عربی و اسلامی- که تلاش داشتند امت اسلامی را از این دو آفت نجات دهند- همکاری می کردند.

اگر روابط استراتژیک بین صهیونیست ها و هابی ها را در طول تاریخ مرور کنیم و رخدادهای پی در پی این روزهای جهان عرب را زیر نظر بگیریم همکاری این دو را به صورتی ملموس می توانیم احساس کنیم، به ویژه کشتارهای وحشیانه ای که این روزها زنان و کودکان را به خاک و خون می کشد و از حمایت آشکار وهابی ها بهره می برد. به عبارت بهتر این جنایات به صورت غیر مستقیم توسط وهابی ها انجام می شود، وهابی هایی که با راه انداختن جنگ های بیهوده ی فرقه ای در کشورهای اسلامی- که سودی برای هیچ طایفه ای ندارد- قدرت ارتش های مسلمان را تحلیل برده، آنها را از معادله ی اصلی که همانا رویارویی با اشغالگران صهیونیست می باشد، خارج می کنند.

جالب اینجاست که بدانیم در بسیاری از اوقات، همچون زمانی که صهیونیست ها با شرایط دشواری مانند تجاوز به فلسطین، لبنان و دیگر کشورهای عرب مواجه شده اند، وهابی ها به کمک آنها شتافته اند. اما چگونه؟ وهابیت با بسیج امپراطوری رسانه ای خود به پیشاهنگی شبکه ی رسوا شده ی «العربیه» و ارتشی دیگر از رسانه های جیره خوا خود، شروع به پخش برنامه هایی با حضور رهبران وهابی- که با عنوان واعظان شناخته می شوند- می کنند و جوی متعفن فتواهای سخیف و مضحک آنها و همچنین رهبران گروه های تکفیری مثل القاعده، داعش و جبهه ی النصره را در دریای افکار عمومی اعراب رها می سازند.

آخرین ریسمان وهابیت برای نجات صهیونیست ها همزمان با تجاوز وحشیانه اخیر اسراییل به غزه بود، تجاوزی که در آن نزدیک به دو هزار فلسطینی که بیشتر آنها زن و کودک بودند به شهادت رسیدند و بالغ بر 10 هزار نفر مجروح شدند. این اقدام که بیش از چهار هفته به طول انجامید، واکنش های زیادی را در سرتاسر جهان در پی داشت و شعارهای مرگ بر اسراییل در بسیاری از کشورها طنین انداز شد. مقصود تظاهرکنندگان نیز رژیم اشغالگر قدس بود که هر انسان شرافتمندی آرزوی مرگ و نابودی آن را دارد. در اینجا بود که حیله ی شرعی وهابیت برای حمایت از اشغالگران بار دیگر از زبان شیوخ آنها مطرح شد. شیخ صالح الفوزان، عضو هیات بلندپایه علمای عربستان! فتوا داد که لعن اسراییل حرام است چرا که نام پیامبر بزرگ خدا-حضرت یعقوب- است و بهتر آن است که تظاهرکنندگان «یهود» را لعن کنند!

تظاهرکنندگان هرگز از شعارهای خود حضرت یعقوب (ع) را مدنظر نداشته اند و حتی اندیشیدن به چنین مساله ای نیز مضحک به نظر می رسد. امری که باید بر آن تمرکز کرد این است که هرگاه وهابیت خواهرخوانده ی خود را در معرض خطر ببیند دستپاچه شده و چنین فتواهای مضحکی را می دهد. نکته ی مهم تر این که شیخ فوزان، در راستای رسالت وهابی، که در هر عصری مسوول ایجاد هرج و مرج و درگیری بین ادیان و مذاهب آسمانی است و بر آن پافشاری می کند، تلاش دارد تا مساله ی درگیری فلسطینیان با صهیونیست ها و اشغال سرزمین مقدس را از چارچوب سیاسی و ایدئولوژیک خود خارج نموده و آن را به مساله ی نزاع بین پیروان ادیان آسمانی تبدیل کند؛ به همین خاطر است که خواستار تعویض واژه «یهود» با «اسراییل» است که حامل اندیشه ی استعماری، نژادپرستانه و اشغالگرانه ی صهیونیستی است. یهودیان، پیروان دیانتی الهی هستند و بسیاری از آنان اقدامات رژیم صهیونیستی و حتی وجود خود این رژیم را به شدت رد می کنند. به این نکته باید خوب توجه داشت.

در پایان باید گفت که بهتر است شیخ فوزان و دیگر رهبران وهابی در چنین شرایطی سر به لاک خود فرو برند و با فتواهای سخیف خود نمک بر زخم کهنه ی اعراب و مسلمانان نریزند، فتواهایی که تنها در اذهان متحجر و بیمار وهابی ها حلول می کند و از الف تا یاء آن به نفع دشمن شماره یک مسلمانان تمام می شود.»

/6262

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 369534

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =