عاشقانه روز هفدهم مهمانی/اگر مطلوب مادی و محدود نباشد حسد به وجود نمی آید/خدا دوست ندارد ناامید شوید

هفدهمین روز از میهمانی خدا فرا رسیده است، از میزبان مهربان و بخشنده یاری می خواهیم تا در این روز بیاموزیم که ارتباط خود را با تو قطع نکنیم و ناامید نشویم و تنها برای رضای تو اطعام کنیم و میزبان باسخاوت بندگانت باشیم.

فایلی که در ابتدای مطلب می شنوید، سخنان آیت الله آقا مجتبی تهرانی (که روانش غرق رحمت الهی باد) درباره این که چطور انسان مبتلای به حسد می شود؟، است. در بخشی از این سخنرانی می شنویم: «منشاء حسد، عبارت از حب دنیا و امر محدود است به یک معنا. اگر این شی محدود متعلق حب و دوستی دو نفر قرار بگیرد و قابلیت انتفاع داشته باشد، این حالت حسد ایجاد می شود و هر کس رقابت دارد که فقط خودش داشته باشد. اما اگر مطلوب مادی و محدود نباشد، به طور مثال علم را دوست داشته باشد دیگر این محل رقابت و حسد نیست. اگر کسی موضوعی را بداند و دیگری هم بداند از دانش او کم نخواهد شد. نه تنها حسد ندارد بلکه یاددادن آن و انفاق علم خوش آیند می شود.»

بخش اول سخنان ایشان مربوط به حسد را اینجا و بخش دوم را اینجا بشنوید.

و در دعای امروز می خوانیم: «خدایا راهنمائیم كن در آن به كارهاى شایسته و اعمال نیك و برآور برایم حاجت‌ها و آرزوهایم اى كه نیازى به سویت تفسیر و سؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه‌هاى جهانیان است درود فرست بر محمد و آل او پاكیزگان.»

در ادامه پرونده روز هفدهم به دوستداران اخلاق و نیکویی تقدیم می شود.

 

پیامبر همه وقت تقسیم شده برای خودش را به رسیدگی به مردم اختصاص می داد

امام حسین(ع) فرمود از پدرم درباره اوضاع داخلی منزل پیامبر پرسیدم، پاسخ فرمود: رفتنش به منزل به اختیار خود بود و اوقاتش را سه قسمت کرده بود: قسمتی برای عبادت الهی، قسمتی برای خانواده و قسمتی برای خود. اما قسمت خودش را با مردم تقسیم کرده بود و ابتدا کارهای خواص (آنهایی که از قبل مشخص بود) را انجام می داد سپس به عموم مردم می رسید. همه وقت خودش را در اختیار آنها قرار می داد. و از جمله کارهایش این بود که به اهل فضل و کمال، بسیار احترام می گذاشت و هر کس را به میزان فضیلتی که در دین داشت، گرامی می داشت.

بعضی یک حاجت، بعضی دو حاجت و بعضی کارهای بیشتری داشتند که حضرت به آنها رسیدگی می کرد و می فرمود: «آنان که حاضرند به غایبان برسانند، درخواست های کسانی را که به من دسترسی ندارند به من برسانید و بدانید هر کس نیاز کسی را که به حاکم جامعه دسترسی ندارد به او برساند خداوند او را در قیامت در پل صراط ثابت قدم می دارد.»

مجلس پیامبر همه اش به رتق و فتق امور می گذشت و حضرت نمی گذاشت وقت، بیهوده بگذرد. مردم برای دیدار آن حضرت می شتافتند و محضر مبارکش را ترک نمی کردند، مگر آن که چیزی می آموختند و وقتی ایشان را ترک می کردند راهنمایی شده بودند.

 

خداوند دوست ندارد بندگانش ناامید شوند هر چند مرتکب گناهان بزرگ شده باشند/ اگر دوست ندارید که خدا شما را ببخشد، شما نیز دیگران را ببخشید

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قَلِیلا مِنْ کَثِیرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَةٍ وَ غِنَاکَ عَنْهُ قَدِیمٌ وَ هُوَ عِنْدِی کَثِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسِیرٌ اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَکَ عَنْ ذَنْبِی وَ تَجَاوُزَکَ عَنْ خَطِیئَتِی وَ صَفْحَکَ عَنْ ظُلْمِی وَ سَتْرَکَ عَلَى [عَنْ‏] قَبِیحِ عَمَلِی وَ حِلْمَکَ عَنْ کَثِیرِ [کَبِیرِ] جُرْمِی عِنْدَ مَا کَانَ مِنْ خَطَایَ [خَطَئِی‏] وَ عَمْدِی أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ الَّذِی رَزَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَرَیْتَنِی مِنْ قُدْرَتِکَ وَ عَرَّفْتَنِی مِنْ إِجَابَتِکَ

خدایا من از تو اندکی از نعمت های فراوانت را می خواهم که نسبت به آن شدیدا نیازمندم و بی نیازی تو از آن قدیم و ازلی است و آن درخواست پیش من بسیار ولی در نزد تو اندک و آسان است. خدایا براستی گذشت تو از گناهم و چشم پوشیت از خطایم و نادیده گیریت از ستمم و پرده پوشیت بر کار زشتم و بردباریت در برابر جنایت و جرم بسیارم که به خطا یا از روی تعمد انجام دادم مرا به طمع انداخت تا از تو چیزهایی بخواهم که مستحق آن نیستم، خدایا آنچه را که از رحمتت روزی من کردی و از قدرتت به من نمایاندی و از اجابت دعایت به من شناساندی، اینها مرا امیدوار کرده که با این همه جرم و خطا به درگاهت دست نیاز دراز کنم و از تو حاجت بخواهم.»

در این بخش از دعا می خوانیم که خداوند متعال با لطف و رحمت گسترده خویش بندگان گنه کار را امیدوار می کند تا هر چه زودتر توبه کنند و به سوی او بازگردند و دامن خود را از آلودگی گناهان بزدایند. در سوره نحل آیه 60 می فرماید: ولو یواخذه الله الناس بظلمهم ما ترک علیها من دابّته و لکن یوخرهم الی اجل مسمی... اگر خداوند مردم را به ظلم و ستمشان می گرفت و بی درنگ مواخده می کرد، هیچ جنبنده و موجود زنده ای را در زمین باقی نمی گذاشت ولی خداوند به آنها تا روز و ساعت معین مهلت می دهد تا بازگردند و خود را اصلاح کنند.

دو نکته زیستی و عاطفی
در این آیه نکته ای زیستی و عاطفی وجود دارد. نکته زیستی آن که تمام موجودات زنده حتی موجودات ذره بینی در خدمت انسانند که اگر خداوند نظر لطفش را از انسان ها بردارد آنها را نیز نابود می کند تا انسان ها نابود شوند.
نکته عاطفی آن است که خداوند نسبت به بندگانش مهربان است و به صرف ارتکاب گناه آنها را مواخذه نمی کند و کیفر نمی دهد. بلکه مدتی به آنها مهلت می دهد شاید بیدار شوند و توبه کنند، ما بایستی از این دو نکته در زندگی فردی و اجتماعی درس بگیریم نخست آن که محیط زیست را آلوده نکنیم و موجوداتی را که برای حیات و سلامت ما مفیدند از میان برنداریم.

دوم آن که نسبت به انسان ها مهربان باشیم و با ارتکاب یک خطا و اشتباه آنها را طرد نکنیم و آبروی آنها را نریزیم بلکه با صبر و حوصله و بردباری درصدد اصلاح آنها برآییم. چنان که در این بخش از دعا می گوییم: خدایا از این که گناهانم را نادیده گرفتی و زشتی هایم را پوشاندی به تو امید بستم و به سویت بازگشتم و دست نیاز به درگاهت دراز کردم. از این کلمات نورانی به روشنی می توان فهمید که بهترین عنصر و موثرترین عامل برای صلاح و فلاح انسان امید است و خداوند دوست ندارد بندگانش ناامید شوند هر چند مرتکب گناهان بزرگ شده باشند.

در سوره زمر آیه 53 خداوند می فرماید: «بگو ای بندگان من که بر خود ستم کرده اید و مرزها را شکسته اید از رحمت خدا ناامید مباش که خداوند تمام گناهان را می آمرزد.» یعنی همواره جای آشتی را باقی گذارید و ارتباط خود را با خدا به یک باره قطع نکنید و استغفار کنید که خداوند غفور رحیم است.
و نیز در سوره نور آیه 22 می فرماید: «اگر می خواهید خداوند شما را بیامرزد شما نیز نسبت به بندگان خدا رحیم و مهربان باشید.» ایا دوست ندارید که خدا شما را ببخشد؟ پس نسبت به بندگان خدا با عفو و گذشت و اغماض رفتار کنید.

 

کثرت و جاودانگی برای پیامبر در سوره کوثر به چه مفهوم است؟

شرح و تفسیر سوره کوثر

«إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ
ما کوثر را به تو عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن که بدخواه تو خود ابتر است.»

این سوره مبارک کوتاه ترین سوره قرآن است، اما مضمون آن کثرت و امتداد و جاودانگی است. این سوره زمانی نازل شد که برخی مشرکان و دشمنان رسول خدا(ص) را پس از فوت دو فرزندش، قاسم و طاهر، شماتت و سرزنش کردند. منشا این شماتت این است که عرب در نظامی قبیله ای زندگی می کرد، بنابراین در نگاه آنها رسالت محمد رسالتی است که با حضور خود او یا با حضور پسرانش باقی می ماند. این مساله پیامبر را اندوهگین کرد و وقتی خبر پخش شد، ایشان نسبت به روحیه اصحابش نگران شد که آنها به آینده رسالت ناامید شوند.

کوثر بر وزن «فَوعَل» از ریشه «کثر» است و آن هر چیز فراوان و بسیار زیاد است. این کثرت و فراوانی برای پیامبر شامل یاد او و اثرش تا فرزندان امتش و نهاد های او و تاثیرش در تاریخ است. اما تناسب آیه این جاست که معنای کوثر را با مفهوم ابتر مناسب می سازد. در حدیث آمده است که رسول خدا(ص) تاکید می کردند که حسن و حسین پسران او از صلب علی(ع) هستند. حضرت ایشان را فرزندان خود می نامید. در حدیث شریف آمده است که پیامبر فرمود: من پدر این امت هستم. از آنجا که فرزندان نتیجه تربیت و بقای آدمی است، کثرت امت محمد، بقای رسول خدا و نفی مفهوم ابتر است. همچنین میزان تاثیر ایشان بر انسان ها، بر تمدن ها و فرهنگ ها بسیار است که این هم معنای دیگری برای کوثر است.

کوثر همچنین به معنای آن نهر معروف است، نهر رحمتی که در روز قیامت میان تشنگان تقسیم می شود. همان گونه که رسول خدا(ص) با کوثر رسالتش زندگی آنان را در دنیا سیراب کرد.
بنابراین مفهوم کوثر مفهوم گسترده ای است که هم شامل رسالت جامع و فراگیر است و هم فرزندان فراوان در همه جای زمین (سادات که از نوادگان رسول هستند) و هم شامل رحمت و نیک نامی و تاثیر است، همچنین تمدن هایی که به واسطه دعوت پیامبر ایجاد شده اند.

بنابراین ای رسول خدا! حال که خدا کوثر را به تو عطا کرده پاسخشان را مده و اندوهگین مباش و برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. قربانی کردن به اطعام فقرا و بینوایان و شکرانه خدای رب العالمین می انجامد. پس در برابر این نعمت الهی، وظیفه توست که پیوندت را با خدا محکم کنی و بر توست که پیوندخود را با بندگان رنجدیده خدا محکم کنی. چرا که بهترین مردم مهربانترین آنها با عیال الله، همان انسان ها است. این سوره مبارک برای دلداری دادن به پیامبر و تربیت امت و کشف حقیقت است.

 

امام علی (ع) حاکم اسلامی را به چه خصلت هایی توصیه و از چه خصلت هایی نفی می کند؟

امیرمومنان علی (ع) در عهدنامه خطاب به مالک می فرماید: واشعر قلبک الرحمة للرعیة و المحبة لهم، واللطف بهم، قلب خود را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبت و لطف کن»

در لغت آمده که «شعار» لباس چسبیده به بدن است. حضرت در این جمله به مالک می فرماید باید در لباسی که روی قلب تو را می پوشاند و هیچ فاصله ای بین آن و قلبت نیست سه چیز باشد: رحمت، محبت و لطف. این عبارت به خوبی نشان می دهد که برخورد حاکم اسلامی با مردم باید چگونه باشد، رحمت، محبت و لطف. شاید برخی تصور کنند که این 3 با هم تفاوت ندارند اما در واقع هر کدام عامل دیگری است، هنگامی که حاکم اسلامی به مردم رحمت داشت، رحمت موجب محبت می شود و اگر محبت داشت، محبت موجب لطف می شود و لطف یعنی احسان کردن.

در این عهدنامه حضرت به مالک تاکید می کند که حاکم نباید متکبر باشد، نباید خود را از مردم برتر بداند، نباید خود را محور همه چیز بداند، اگر می بینید این عبارات حضرت تند است من فکر می کنم، نظر امام به حاکمان گذشته است، یعنی آنان چنین بودند مبادا کسی که در اسلام حکومت می کند هوس چنان حکومت هایی داشته باشد.

 

مهمانی دادن موجب برکت خانه و آمرزش گناهان میزبان می شود

آداب میهمانی و ضیافت(بخش اول)
از برجسته ترین خصلت های نیکمردان و آزادگان، کرم و سخاوت است. ضیافت و داشتن دستی باز و سفره ای گشوده و عطایی پیوسته از نشانه های روحیه فتوت و جوانمردی است.

مهمان، برکت خانه
بعضی، از مهمان گریزانند و برخی هم میهمان دوستند. حضرت علی را اندوهگین دیدند، پرسیدند سبب چیست؟ فرمود: یک هفته است که میهمانی برایم نیامده است! ... این کجا و آن که آمدن مهمان را نزول بلا می شمارند و عزا می گیرند. مهمان حبیب خداست و در مثل های ایرانی هست که: مهمان روزی خود را می آورد.
امام صادق(ع) به یکی از یارانش به نام حسین بن نعیم فرمود: آیا برادران دینی ات را دوست داری و به تهیدستان آنان سود می رسانی؟ آیا آنان را به خانه خودت دعوت می کنی؟ گفت: آری، هرگز غذا نمی خورم مگر آن که پیش من 2 یا 3 نفر از برادران هستند.
حضرت فرمود:آگاه باش که فضیلت آنان بر تو، بیش از برتری تو بر آنان است. گفت:فدایت شوم من به آنان طعام می دهم، با این حال آنان از من برترند؟ فرمود: آری! چون وقتی آنان به خانه تو وارد می شوند، آمرزش تو و خانواده ات را همراه می آورند و چون می روند، گناهان تو و خانواده ات را با خویش می برند.

موارد مهمانی
از توصیه های حضرت رسول به امیرالمومنین است که فرمود: یا علی! جز در این 5 مورد، ولیمه (اطعام و مهمانی دادن) نیست، ازدواج، تولد نوزاد، ختنه کردن کودک، ساختن یا خریدن خانه و بازگشت از سفر حج. در این موارد سزاوار است که انسان به این بهانه و مناسبت، سفره ای بگسترد و مومنان را به مهمانی دعوت کند.

در روایات اسلامی، فصلی وجود دارد که به تکریم و احترام و پذیرایی از مهمان سفارش شده است و خانه بی مهمان را دور از فرشتگان می داند. امام باقر از پیامبر نقل می کند: «هر گاه کسی وارد شهری شد، او مهمان همدینان خودش در آن شهر است، تا آن که آنجا را ترک کند.»

پرهیز از اسراف و ریا
هر عمل خیر و شایسته ای گاهی دچار برخی آفت ها می شود. اطعام با همه ارزشی که دارد، آن جاست که برای خدا و به قصد سیر کردن شکمی گرسنه یا شاد کردن برادری مومن یا تقویت رابطه های خویشاوندی و صله رحم باشد و از مرز اعتدال فرا نرود.

پیامبر خدا فرمود: هر کس طعامی را از روی ریا و خودنمایی اطعام کند و مهمانی دهد، در روز قیامت، همانند آن را خداوند از طعام های دوزخی به او می خوراند.
هاشم، جد بزرگ پیامبر همیشه سفره ای باز داشت و غذای او آماده و خانه اش برای عموم مردم مهیا بود و او را به سیادت و آقایی قریش رسانده بود. حاتم طایی، سخاوتمند معروف عرب، خانه ای داشت که ملجا مردم و محل امید بینوایان، مسافران و مهمانان مختلف بود. امام حسن مجتبی، مهمان خانه ای در منزل داشت که طبقات مختلف مردم به خصوص غریبان و نیازمندان از آن بهره مند می شدند.

امام علی می فرمایند: قوت و غذای جسم، غذا خوردن است ولی غذای روح، اطعام و غذا دادن.
در قابوسنامه چنین توصیه می کند: «چون میهمان کنی، از خوبی و بدی خوردنی ها عذر مخواه، که این طبع بازاریان باشد، هر ساعت مگوی که فلان چیز بخور، خوب است! یا چرا نمی خوری؟ یا من نتوانستم سزای تو کنم، که اینها سخن کسانی است که یک بار مهمانی کنند.»

*****

روزه دل و جسمتان مقبول ...

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 365233

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =