سیرت‌های دیروز، صورت‌های امروز

اگر حقیقت انقلاب و جنگ به قربانگاه خودخواهی عده‌ای نمی‌رفت، نسل انقلاب ندیده و جنگ نچشیده دچار دوگانگی زهرآلود فعلی نمی‌شد...

از یک دیدگاه، هر اندازه که از پایان یک رویداد اجتماعی فاصله می‌گیریم، به عیار تاریخی آن افزوده می‌شود. یعنی به خودی خود تبدیل به موضوعی می‌شود که کاری به کار مسائل روزمره مردم ندارد. فقط پژوهشگران و مورخان هستند که به آن روی خوش نشان می‌دهند. در چنین مرحله‌ای، آن واقعه در ردیف یادها و خاطره‌ها قرار می‌گیرد که به یاری مدارک و اسناد تنفس می‌کند، و چون بده بستان آن با مردم به حداقل می‌رسد، از جنبه عمومی خارج شده، صورتی تخصصی می‌گیرد. برای مثال نهضت مشروطه با همه ابعاد خود، اکنون موضوع مبتلابه آحاد مردم نیست، بلکه قطعه‌ای است تاریخی که در حوزه کاری مورخان پیگیری می‌شود. از این دیدگاه، همین قاعده در مورد حوادث بزرگی چون انقلاب و جنگ هم مشاهده می‌شود. این دو رویداد بزرگ اجتماعی هم در حال پذیرش شخصیت تاریخی هستند و با گذر زمان تعاملات آنها با جامعه کم و کمتر می‌شود تا جایی که فقط در دایره توجه علاقه‌مندان به پژوهش‌های تاریخی قرار می‌گیرند.
این دیدگاه را نمی‌توان غیر واقعی دانست، چرا که سراغ بسیاری از حوادث و رویدادها را می‌شود گرفت که چنین سرنوشتی داشته‌اند. اما خوب است در اینجا نکته‌ای را بازیابی کنیم، آن هم با این پرسش: آیا گذر زمان و فاصله گرفتن از رویدادهای اجتماعی، غیر از صورت، سیرت آنها را هم تاریخی می‌کند؟ به عبارت دیگر آیا پذیرش شخصیت تاریخی یک واقعه، همزمان در ظاهر و باطن آن شکل می‌گیرد؟ باید پاسخ داد که این چنین نیست. به همان اندازه که می‌توان از انجماد صورت و سیرت رویدادها در گذشته خبر داد، می‌شود از سیلان سیرت حوادث از گذشته‌ها به حال نیز سراغ گرفت. چه بسیارند وقایعی که صورت‌شان در گذشته مانده، اما باطن‌شان در طول زمان جاری و ساری بوده است. برای نمونه به بنیانگذاران «توحید» اشاره می‌کنیم. دست‌آورد آنان در مقطعی از زمان متوقف نگشته است. وجود آنان در هزاره‌های تاریخ است، اما اندیشه‌شان در زمان حال. بازکاوی رویدادها به ما می‌گوید، هر کدام از آنها که توانسته‌اند معیارهایی موازی با سنت آفرینش خلق کنند، جریان خود را در طول زمان تضمین کرده‌اند.
با این مقدمه می‌توان در مورد دو پدیده بزرگ اجتماعی انقلاب و جنگ ایران داوری کرد. در باطن این دو رویداد معیارهایی وجود دارد که در موازات با سنت آفرینش است. در هر دو آنها رویارویی حق و باطل دیده می‌شود. همچنین نمادهای انسانی (نشانه‌های آفریده بودن بنی‌آدم، برقراری نسبت حقیقی بین خالق و مخلوق، کرنش در برابر راستی‌ها و شورش علیه کجی‌ها) جلوه‌ای آشکار در این دو واقعه دارد. با اتکا به همین معیارهاست که می‌گوییم صورت انقلاب و جنگ در گذر زمان جنبه‌های تاریخی به خود خواهد گرفت اما سیرت آنها ایستگاهی نخواهد داشت.
سؤال دیگری که مطرح می‌شود این است: آیا این ضمیر متحرک بدون تأثیرات پیرامونی راه آینده را در پی می‌گیرد؟ جواب این است که «حقیقت» نامیراست، اما احتمال دارد که در مقاطعی دچار ابتلائات پیرامون خود گردد. بله؛ کنش‌های گوناگون امکان دارد سیرت دو پدیده انقلاب و جنگ را تحت تأثیر قرار دهد و این زمانی است که معیارهای شخصی، سلیقه‌ای یا قومی و گروهی، آن قدر متورم شوند که جایگزین معیارهای سنت آفرینش گردند. در چنین حالی سنجش‌ها و مقایسه‌ها زیر و رو می‌شود و مقیاس‌های بدلی جای شاخص‌های اصلی را می‌گیرد. افراد، سلیقه‌ها و گروه‌ها، معیار و مقیاس حقیقت می‌شوند. سمبل‌ها و الگوهای مصنوعی رونق می‌یابد و خودخواهان مجال فراخوان عمومی می‌یابند. اجتماع، خالی از این آفات نیست. اگر بگوییم انقلاب و جنگ به دور از این آفت‌ها به سر می‌برد، خیال‌پروری کرده‌ایم، و اگر بگوییم این بیماری همه پیکر دو رویداد انقلاب و جنگ را در بر گرفته، داوری نادرستی کرده‌ایم.
اگر حقیقت انقلاب و جنگ به قربانگاه خودخواهی عده‌ای نمی‌رفت، نسل انقلاب ندیده و جنگ نچشیده دچار دوگانگی زهرآلود فعلی نمی‌شد. او چیزهایی از این دو واقعه می‌شنود که متفاوت است با چیزهایی که می‌بیند. شنیده‌های او همان حقیقت است؛ همان معیارهایی که با سنت آفرینش هم‌خوانی دارد، اما دیده‌های او خودخواهی‌های فردی و قومی است که آفت آن به جان انقلاب و جنگ افتاده. درست است که آفتاب حقیقی پشت این ابر سیاه نخواهد ماند، اما به جا ماندن یادی نامطلوب از کشاکش‌های خودپرستانه، دور از شأن این دو پدیده بزرگ است.
ما دو راه پیش رو داریم. راه درست این است که اندیشه و عمل خود را ارتقاء دهیم، تا جایی که سر به سر انقلاب و جنگ بساییم؛ راه نادرست هم آن است که با کوچک کردن این دو حادثه بزرگ، حقیقت آن را هم‌قد خود جلوه دهیم. آیا انتخاب راه اول کار دشواری است؟

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 362441

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۷:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۷
    2 0
    این که بحث فلسفی شد
  • الهی IR ۰۶:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
    2 0
    آری درست است حقیقت جنگ مظلوم ماند .نسل امروز براحتی نمیتواند بپذیرد عملکرد آقایان دیروز با رفتار امروزشان را... دعوا بر سر جنازه ایست که هم گور دارد و هم کفن اما شفا نمیدهد .به همین جهت موضوع به سمت فلسفی شدن میرود چرا که نتوان حقیقت غایی را حتا در این وب ها نگاشت .چه نویسنده و چه کامنت گذار...