۰ نفر
۲ تیر ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۷

چاپ نهم «جهنم تکریت» برگزیده 20 سال ادبیات مقاومت در بخش خاطرات به همت سوره مهر روانه بازار کتاب شده است.

به گزارش خبرآنلاین، «جهنم تکریت» کتاب خاطرات خودنوشت سرگرد آزاده مجتبی جعفری از جنگ هشت ساله است که در هشت فصل نگاشته شده است.

از عناوین کتاب می‌توان به «آتش بس تا العماره»، «بغداد شهر هزارو یک شب»، «تکریت آغازی بی پایان»، «کربلا اسیری در خانه»، «عید اسارتی»، «در عزای امام»، «حزب اللهی ها» و «گامی به سوی ایران» اشاره کرد.

مجتبی جعفری در «جهنم تکریت» با زبانی ساده و به روشنی به بیان خاطرات خود از دوران اسارتش می پردازد. اسارتی که از سال های پایانی جنگ یعنی سال 67 تا سال 69 به طول انجامید. جعفری در خاطرات خود اطلاعات دقیقی از اردوگاههای عراقی و وضعیت اسرای ایرانی در زمان جنگ و پس از اعلام آتش بس می دهد و به بیان دردها و مرارت های سال های اسارت خود و دیگر دوستانش می پردازد.

جعفری در دیباچه کتاب اینگونه نوشته است: «نام دوران اسارت را « جهنم تكريت» گذاشته ام كه دلايل آن را در متن كتاب مي يابيد؛ اما لازم مي دانم توضيح دهم كه در اين بيان سعي كرده ام تا هم با خويشتن امانت و صداقت را رعايت كنم و هم با شما. دانستن بسياري از آنچه كه مي نويسم، براي شما لازم نيست؛ ولي حفظ امانت و به كارگيري صداقت ، ارزشي بالاتر از آن دارد تا بخواهم دربازنگري حوادث دوران «جهنم تكريت» روي حقايق پرده افكنم و تنها وقايعي را بازگو كنم كه برايم باعث ايجاد حسن نيت ها شود».

در بخشی از کتاب می خوانیم:

«استان صلاح الدين با مركزي به نام تكريت در فاصله تقريبي 150 كيلومتري شمال شرقي بغداد قرار دارد پايگاه سوم هوايي كه يك پايگاه آموزشي است در امتداد جاده موسل به بيش از 15 كيلومتر كشيده شده و بيشتر از آن براي آموزش خلبان ها استفاده مي شود. زمين هموار جاده و فضاي بسيار زياد پايگاه محل خوبي براي نگهداري دوازده هزار اسير ايراني در 13 اردوگاه بود. قبل از رسيدن به تكريت از كنار جاده سامرا گذشتيم و از دور گنبد و بارگاه امامان شيعه حضرت امام هادي عليه السلام و امام حسن عسكري (ع) با قلبي شكسته زيارت كرديم. ساعت 5بعدازظهر وارد پايگاه شديم. از روي كاميون محوطه به خوبي معلوم بود وقتي پياده شديم. جلوي در ورودي دو ستون سرباز را ديديم كه در دست آنها باتوم، كابل برق، شلاق، چوب و حتي نبشي بود. اسم اين كوچه گوشتي، كوچه مرگ بود. نفري كه از تونل عبور مي كرد تا انتها ضربه مي خورد بيشتر مجروحان و كساني كه مجروح حمل مي كردند. سهميه بيشتر و سخت تري داشتند. زمين سيماني سلول محرم رازمان بود صداي ناله ديگران و غذايمان خون دلي بود كه مي خورديم. شب تاريك و سرپناه سرد فكر و انديشه مان را پرواز مي داد و چند لحظه اي پلك ها را روي هم گذاشتيم.

همان شب اول بايك پتوي كهنه در همان گوشه اي كه من نشسته بودم خلوتگاهي ساختند و سطل بزرگي در آن قرار دادند و به اصطلاح اينجا شد توالت سرپايي. چند سطل آب و يك تشت براي شستن دست و صورت وسايل آسايشگاه را تشكيل مي داد. سطل آشغال، ظرف آب، سطل توالت و آفتابه در نزديكي من قرار داشت، هواي دمكرده، جمعيت زياد و بوي ادرار فضاي تحمل ناپذيري را به وجود آورده بود. مدتي از اين سطل استفاده نمي كرديم تا اينكه دكتر گفت آقايان از سطل استفاده كنيد ولي در آن را نگذاريد تا بوي آن به مرور پخش شود و كسي رو اذيت نكند. بعد از بيداري يك گروه مسئوليت انجام كارهاي عمومي را به عهده مي گرفتند اين كار با خالي كردن سطل ادرار كه معروف به سطل تي ان تي بود شروع مي شد. روزهاي پاياني مرداد 1367 بود كه مسئولين دو كشور تصميم گرفتند اسرا را آزاد نمايند، من و برادرم نيز مانند بقيه منتظر فهرستي بوديم كه به اردوگاه 19 آورده و قرائت مي شد. اوضاع همانطور غيرعادي بود صداي زيادي از داخل سلول هاي انفرادي پشت ديوارهاي اطراف و داخل ساختمان به گوش مي رسيد (كه برادران مارو فراموش نكنيد ما داخل اين سلول ها هستيم، ما 50 روز است كه از ديگران جداييم. ما همه خلبان هستيم مارو فراموش نكنيد، مارو فراموش نكنيد و مدام تكرار مي كردند). گروه اسرا اردوگاه 19 در كنار يكديگر نشستند و مسئول صليب سرخ از ما درخواست كرد كه سوار اتوبوس شويد تا به سمت مرز حركت كنيد تا اين لحظه همه چيز عادي بود كه ناگهان اعلام كرديم كه به ايران نمي رويم، مسئولين همه مبهوت شده بودند به هر حال به يكي از مسئولين صليب سرخ موضوع را انتقال داديم و گفتيم در صورتي سوار مي شويم كه تمام ايرانيان موجود در اردوگاه كه به صورت مفقودالاثر نگهداري مي شوند ثبت نام گردند و موجوديت آنها تاييد شود...»

کتاب «جهنم تکریت» توليد دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري است که در ۲۱۰ صفحه،روانه بازار نشر شده است.

 

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 361863

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =