بلوغ ادبیات پایداری

قلم‌زنی در دوره بلوغ، گاه با دردسرهایی همراه است. این دردسرها، گاه به دست نویسنده، و گاه با نظر نقادها و متولیان امور فرهنگی روی می‌دهد...

بلوغ از مختصات هر پدیده‌ای است. فرهنگ هم یکی از پدیده‌هاست؛ بنابراین می‌تواند به دوره بلوغ برسد. گذر از شور و رسیدن به شعور، شاید تعریف کاملی برای بلوغ نباشد، اما نشان دهنده یکی از ویژگی‌های مهم آن است. فرهنگ پایداری (ادب و هنر برآمده از انقلاب و دفاع هشت ساله) پس از گذشت سه دهه، به دوره‌ای گام نهاده که مهم‌ترین نشانه بلوغ را می‌توان در آن سراغ گرفت.
شور و هیجان آمیخته به تبلیغ که از نخستین سال‌های وقوع انقلاب و پس از تحمیل جنگ در ادب و هنر بروز کرد، به طور طبیعی تا سال‌ها وجه قالب آفرینش‌های ادبی و هنری بود. هر چند در برخی نقادی‌ها، این دسته آفریده‌ها یک‌سره رد می‌شوند، اما اینها زایش طبیعی این دوره از ادبیات پایداری هستند؛ همچنان که رسیدن به دوره بلوغ، امری معمولی برای این گونه ادبی است.
بیست و پنج سال فاصله از پایان جنگ، زمان مناسبی است که قلم‌زنان این حوزه ادبی، به دور از شور و هیجان طبیعی گذشته، دست به بازآفرینی آن رویداد بزرگ بزنند. در چنین مرحله‌ای، نویسنده بیشتر با تکیه بر رابطه علت و معلولی، خاطره، داستان و نثر می‌آفریند. دخالت جدی این رابطه، متنی به دست می‌دهد که تفاوت‌های آشکاری با دوره پیش از خود دارد. در اینجا شعور و تعقل جای شور و هیجان می‌نشیند و نویسنده تلاش می‌کند رویدادها را با پس زمینه‌های منطقی روایت کند. اگر این دگرگونی (عبور از شور به شعور) به درستی درک شود منجر به بالندگی ادبیات پایداری خواهد شد. و چنانچه مقتضیات این جابه‌جایی مورد توجه واقع نگردد، زیان‌هایی برای رشد این گونه ادبی در پی خواهد داشت. این درک، به ویژه از سوی متولیان نهادها و سازمان‌هایی که وظیفه ترویج ادب و هنر پایداری را دارند، ضروری‌تر است. نویسنده جوان دیروز با پختگی امروز، نگاه تازه‌ای به پیرامون خود دارد. انعکاس این نگاه به یادها و خاطره‌های او نیز نفوذ می‌کند. او در کنار خوبی‌ها، زشتی‌ها را هم می‌بیند. در کنار دلاوری‌ها و از خودگذشتگی‌ها به ترس‌ها و از خودباختگی‌ها هم توجه می‌کند. پیروزی‌ها و شکست‌ها را با هم می‌بیند. قلم او می‌خواهد به واکاوی همه اینها بپردازد. اگر شور دیروز، موجب برجستگی بخشی از واقعیت‌ها در ضمیر او می‌شد، شعور امروز، او را به دیدن همه واقعیت‌ها برمی‌انگیزد.
به همین دلیل است که قلم‌زنی در دوره بلوغ، گاه با دردسرهایی همراه است. این دردسرها، گاه به دست نویسنده، و گاه با نظر نقادها و متولیان امور فرهنگی روی می‌دهد. نویسنده ممکن است در همه مقاطع نوشته خود، تعادل را در بازنمایی واقعیت‌ها رعایت نکند. چه بسا قلم‌اندازی او متأثر از حوادث روزمره‌اش باشد. گاه برای خوش‌آمد نقادان، ناخودآگاه سنگین را سبک و سبک را سنگین نشان دهد. و یا نه، برای خودنمایی در برابر نویسندگان متقدم و حتی ناشران خصوصی، دچار بی تعادلی گردد. آن گروه از کارگزاران امور فرهنگی که ذهنیت‌شان در محدوده دوره تبلیغ باقی مانده، سهمی از این دردسرها را هم به عهده دارند. آنان قدسی بودن، پاکیزگی و قهرمانی‌های دوره دفاع را نسبی نمی‌بینند. دوست دارند همه حوادث آن دوره را حق مطلق بدانند. از کلمه شکست، فرار، ترس و سیگار بدشان می‌آید و نمی‌توانند آنها را در بافت یک متن ببینند. ترجیح می‌دهند زیبایی را در غیاب زشتی تماشا کنند. از این رو نوشته‌هایی را که به دور از ویژگی‌های دوره تبلیغ است، خارج از ادبیات پایداری می‌دانند. آنان با نویسنده‌هایی که به دوره بلوغ رسیده‌اند راحت نیستند و گاهی آثارشان را ضد جنگ می‌خوانند. این هم بخشی از دردسرهای دوره بلوغ است.
ادبیات پایداری با اینکه نشانه‌های دوره بلوغ را نمایان می‌کند، اما برای بالندگی با موانعی روبه‌روست که گاه به دست نویسنده و گاه با نظر صاحب‌منصبان فرهنگی پدید می‌آید. این موضوع موجب شده است که یکی از دیدنی‌ترین خصلت‌های آدمی - که به وفور در دوره دفاع هشت ساله رخ نموده - مغفول بماند، و آن دگرگونی وجود، تکامل و سیر انسانی است. آنچه از این تحول و دیگرگون شدن در ادب پایداری رخ نموده، حرکت از خوبی به سوی خوب‌تر شدن بوده است. این سیر، بخشی از حادثه تکامل است، نه همه آن. بخش دیگر تحول، کنده شدن از بدی و رفتن به سوی خوبی‌هاست. و از آنجا که این حرکت، سخت‌تر از جاکن شدن از خوبی به سوی خوب‌تر است، بهای بیشتری دارد و بازنمایی از آن ارزشمندتر است. برای نمونه، در بازنمایی واقعه کربلا، هم از شخصیتی مانند حبیب‌ابن‌مظاهر سخن به میان می‌آوریم، هم از حُربن یزید ریاحی. از فحوای سخن سخنوران برمی‌آید که حبیب مسیر خوب بودن را به سوی خوب‌تر شدن طی کرده، و حر، فاصله بلند بد بودن را تا خوب‌تر شدن. در این بازنمایی عیبی نمی‌بینیم و در تفسیر آن کوتاهی نمی‌کنیم. اما در تشریح داستانی یا نگارش خاطره‌ای شخصیت‌های دوران دفاع، نمی‌توانیم به نمایش آدم‌هایی که شبیه حر بودند بپردازیم. نمی‌توانیم پا به دوره وجود پیش از انقلاب آنان بگذاریم و مناسبات رفتاری و فکری‌شان را جست‌وجو کنیم. همه آدم‌های عادی دیروز، عضو گروه‌های سیاسی مخالف شاه نبودند. همه فرزندان در همسایگی آدم‌های عادی دیروز، پسر خوب نبودند. همه آدم‌های عادی دیروز وقتی از کنار سینما می‌گذشتند چشم‌شان را درویش نمی‌کردند. همه آدم‌های عادی دیروز شاگرد اول کلاس نبودند و ... اما می‌دانیم که بسیاری از شهدای امروز، آدم‌های عادی دیروز بودند.
هضم و دوراندیشی کارگزاران فرهنگی در تحمل مقتضیات زمان و نیز حفظ تعادل در بازنمایی واقعیت‌ها از طرف نویسندگان، می‌تواند موانع پیش روی ادب و هنر پایداری را برچیند و در دوره بلوغ یاریش کند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 360109

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 8 =