دکتر کاکایی گفت: «اگر روحانیونی اهل معنا و اخلاق باشند و مردم حس کنند که این فرد به آن قولی که می گوید ملتزم است و صرفا برای مجلس آرایی و منبر رفتن، مسایل اخلاقی را مطرح نمی کند می توانند اعتماد کنند و زمینه ارتقای اخلاقی فراهم می شود.»

به گزارش خبرآنلاین، حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی، عرفان‌پژوه و استاد فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه شیراز در گفت و گو با شفقنا به انتقاد از روحانیت، ارائه نشدن الگو و اسوه اخلاقی و دلایل فراگیر نشدن اخلاق قرآنی در جامعه پرداخته است. نکات مهم سخنان وی را در ادامه می خوانید.

* اصل اول این است که خودخواهی با اخلاق مداری سازگار نیست بنابراین بیشتر معضلات به خودخواهی بر می گردد و خودخواهی خودبه خود باعث پایمال شدن حق و حقوق دیگران می شود.

* تا نفوس تربیت نشوند، افراد اخلاق مدار نمی شوند که حقوق را رعایت کنند و این هم که ما بگوییم که همیشه مسلمین موفق بودند که کل جامعه را به سمت معنا و اخلاق سوق بدهند، این چنین نبوده و در همه زمان های مختلف مشکلات خاص خود وجود داشته است. در قرآن تعلیم و تزکیه آمده و ما بحث تزکیه را سبک گرفتیم و کمتر توانستیم یک معلم و الگویی که با حضور و اخلاق خود جامعه را تربیت کند، ارایه دهیم.

* در بحث مربوط به جامعه امروز ایران، علل گوناگونی می تواند باشد از جمله اینکه مردم به لحاظ تربیتی اسوه و الگو می خواهند و ما اسوه و الگوی اخلاقی کمتر توانستیم به جامعه ارایه دهیم. متاسفانه حتی روحانیت هم که از کلمه روح و معنویت است با گرایش های مختلف حزبی، سیاسی و گروهی در مواردی از آن ماهیت اصلی متفاوت نشان داده و چه بسا مردم، روح و روان و معنویت را کمتر ببینند و بحث سیاست و مسایل اجتماعی و تحزب و... را پررنگ تر ببینند.

* این یک مساله است که توفیق ارایه الگو در این سال های اخیر کم بوده و بخصوص که ما در برخی از مقاطع در سال های اخیر می بینیم که در مسایل سیاسی یک نوع اخلاق ماکیاولی رشد می کند و هدف، وسیله را توجیه می کند. اینکه فلانی دشمن است و به هر وسیله باید او را کوبید ولو به دروغ یا تهمت، مشکل زاست. این اخلاق که برخی مردم از سردمداران سیاسی ملاحظه کنند، خودبه خود یک الگوی غلط ارایه می دهد.

* در صدا و سیما ملاحظه می کنید که از کانال های مختلف افراد مختلف تزها و دیدگاه های مختلف ارایه می دهند و هرکسی هم همان را به اسم اسلام مطرح می کند لذا یک پریشانی و سردرگمی در مردم پیش می آید تا بدانند چه کسی درست می گوید و تصمیم اخلاقی که ما باید به اسم اسلام بگیریم تابع کدام یک از این قضایاست؟ خیلی واضح است که ما یک مرکز و یک مرجع برای مسایل اخلاقی اجتماعی خودمان نداریم و بلندگوهای مختلفی مسایل اخلاقی را به اسم اسلام تبلیغ می کنند و برای مردم مطرح می کنند.

* در مقایسه جامعه ما به لحاظ اخلاق اجتماعی با جوامعی که بیشتر اخلاق اجتماعی را اجرا می کنند، باید بگویم بحث قانون و قانون مداری مطرح است که متاسفانه در جامعه ما کمتر رعایت می شود. ما می بینیم که از سوی افرادی دور زدن قانون وجود دارد و قانون را نادیده می گیرند. ملاحظه می کنیم کسانی که در جامعه شناخته شده هستند و یک مرجعیت اجتماعی هم دارند، وقتی پای قانون به میان بیاید به بهانه های مختلفی، قانون را زیر پا می گذارند که دین و شریعت غیر از این مساله قانون است.

* اگر روحانیونی اهل معنا و اخلاق باشند و مردم حس کنند که این فرد به آن قولی که می گوید ملتزم است و صرفا برای مجلس آرایی و منبر رفتن، مسایل اخلاقی را مطرح نمی کند و این قول قرآن که "چرا آن چیزی که می گویی را عمل نمی کنی" در فلان آقا دیده نمی شود، می توانند اعتماد کنند و زمینه ارتقای اخلاقی فراهم می شود. اگر مردم در یک روحانی و یک فرد متخلق، صدق و صداقت ببیند ما شاهد خواهیم بود که در نقاط مختلف کشور گشایش خواهیم داشت.

* اگر کسی می خواهد خطابه بگوید و تبلیغ کند باید زبان کسانی که آنها را مورد خطاب قرار می دهد، بداند و شعار کلیشه ای ندهد. اثر کثرت شعار در بحث تبلیغ دینی هم هست که اگر چیزی به شکل شعاری و نه به شکل معنایی عرضه بیش از حد انتظار داشته باشد، نتیجه عکس می دهد یعنی شما یک مطلب خوب را اگر بارها و بارها بدون تکرار تبیین کنید و به صورت شعار هم بیان کنید، اثر معنوی خود را از دست می دهد.

* به نظرم با توجه به کثرت مراجعات به روحانیت و کاری که باید روحانیت در سراسر کشور انجام دهد، سازمان ها ارگان ها و موسسات مختلفی هم هستند که می خواهند این امر را سازماندهی کنند، پس بنابراین تعداد روحانیونی که با توجه به تقاضایی که وجود دارد برای تبلیغ و ارشاد اعزام می شوند، زیاد است. در این تعداد زیاد باید بتوانیم همه اول متخلق به اخلاق محمدی باشند و ثانیا این قدرت و توانایی را داشته باشند که اخلاق را به مخاطب خودشان القا کنند متاسفانه شاید افرادی با این ویژگی ها خیلی زیاد نباشند. امکانات برای تربیت افرادی مثلا در حد بهجت ها نبوده ولی باید به سمت اخلاق و تهذیب اخلاقی برویم.

*جوانی به دانشگاه رجوع کرده بود و مسایل و سوالاتی داشت، او را فرستاده بودند که به بنده رجوع کند. بعد از بحث طولانی دست آخر جوابی نداشت و گفت حاج آقا من قبول دارم این حرف هایتان را اما در ذهن من همیشه این بوده که زیر بار روحانی نروم و از روحانیت پرهیز و گریزی داشتم. اگر ممکن است یک نفر که روحانی نباشد به من معرفی کنید که من بروم سراغ آن و ببینم چه می گوید. این جواب ها که قانع کننده است یک مقدار حساسیت در ذهنش وجود دارد که برود ببینید غیر روحانی هم همین حرف را می زند.

* متاسفانه اینطور تبلیغ شده که روحانیت در این حکومت دینی تامین می شود و از خیلی از امکانات اقتصادی و اجتماعی و غیره برخوردار است لذا حرفش برای حجت بودن محل تردید قرار می گیرد. اگر ما باید بتوانیم روحانیونی تربیت کنیم که مردم ببینند این افراد واقعا در عمل اینقدر اهل ایثار هستند که دنبال برخورداری از منافع اقتصادی اجتماعی نیستند، تاثیرگذار خواهد بود که تاثیرش گاهی از چندین موسسه بیشتر است. یک روحانی که واقعا متخلق و اثر گذار باشد می تواند جای برخی از موسسات را بگیرد.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 356230

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۲:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
    17 1
    حضرت علی ع همیشه از دسترنجش در کار کشاورزی و یا سایر فعالیتها کسب روزی میکرد و هرگز درامدی از جایگاه مذهبیش نداشت. اگر روحانیت بعنوان یک شغل و منبع تامین معاش دراید در معرض اسیب قرار میگیرد.
  • بی نام A1 ۱۲:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
    13 0
    کاملاً درست است قابل توجه روحانیونی که ردای پیامبر اکرم ص وائمه معصومین ع را بر تن دارند.
  • بانو RO ۱۳:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
    12 0
    احسنت
  • مريم EU ۱۵:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
    10 0
    درود بر استاد كاكايي
  • بی نام IR ۱۵:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۳۱
    14 0
    تمام مشکلات از همین نکته ایجاد شده است با تشکر از سخنان حکیمانه دکتر کاکایی.