نمیدانم آیا این لطیفه را شنیدهاید که شخصی از پشتبام به پائین افتاد و مردم سراسیمه به سویش دویده و با نگرانی از وی پرسیدند، چه شده؟ و طرف با خونسردی گفت، من خودم تازه رسیدهام، نمیدانم! این لطیفه مرا به یاد جایگاه ایران در بازیهای غرب آسیا (WAFF) میاندازد که اصولاً معلوم نیست ما در آن تشکیلات چکارهایم؟ اخیراً بنده به عنوان نائبرئیس کمیته مدیا و بازاریابی «واف» انتخاب و برای جلسهای به قطر رفتم و در آنجا متوجه شدم که مدتهاست از پشتبام افتادهایم و خبر نداریم!
اجازه بفرمایید «طرف» را یک بررسی اجمالی نموده و ببینیم چگونه این تشکیلات شکل گرفت؟ در سال 2000 میلادی کشور اردن یک تورنمنتی را با حضور چند تیم از جمله ایران، عراق، لبنان و سوریه و دو کشور قرقیزستان و قزاقستان برگزار نمود و در همین تورنمنت مطرح گردید که کشورهای غرب آسیا در یک سازمانی تحت عنوان سازمان غرب آسیا فوتبال را در این منطقه قوام ببخشند و صفایی فراهانی رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران از این پیشنهاد استقبال نموده و قرار شد تحت سیاست توسعه فوتبال در غرب آسیا تشکیلات «واف» در اردن شکل بگیرد و کار خود را با حضور 6 کشور به ترتیب اردن، ایران، عراق، لبنان، فلسطین و سوریه آغاز کند و بدین شکل در سال 2001 تشکیلات فوقالذکر رسماً آغاز به کار کرد.
باتوجه به اینکه مقرر شد دبیرخانه «واف» در اردن باشد طبعاً رئیس غرب آسیا از اردن انتخاب شد و قرعه به نام شاهزاده علی بنالحسین برادر پادشاه فعلی اردن افتاد و «فری ذورکیت» اردنی نیز به عنوان دبیرکل کار دبیرخانه غرب آسیا را برعهده گرفت.
از همان ابتدا باتوجه به گرفتاریهای شاهزاده علی که عموماً در جلسات حضور نخواهد داشت همه پذیرفته بودند که ایران به عنوان نایبرئیس اول خواهد بود. نماینده ایران آقای حسن غفاری جلسات را اداره کرده و در واقع ایران با عنوان موثرترین و اثرگذارترین عضو، سیاستگذاری را بهعهده داشته باشد. در سالهای ابتدایی روند ایفای نقش موثر توسط نمایده ایران ادامه داشت و حتی با فشارهای فراوان سوریه در آن زمان و نماینده آن کشور ژنرال فارغ بوزد که نفوذ بسیار زیادی در فیفا و AFC داشت و کوشش میکرد که عنوان نایبرئیس اول را که در اساسنامه قدرت زیادی به وی داده شده بود را از آن خود کند. لیکن با ایستادگی ایران موفق نشد و نهایتاً اعراب توانستند یک معاونت ایجاد کنند که عملاً تشریفاتی بود و تنها، نماینده سوریه که بعداً به آقای توفیق سرهان دبیرکل فعلی فدراسیون فوتبال سوریه، انتقال یافت. در پشت میز معاونت به شکل تشریفاتی و غیرموثر قرار گرفت اما از این مقطع زمانی به بعد هرچه زمان سپری میشد بر تعداد عربها اضافه و از قدرت ایران کاسته میشد و رفته رفته در سال 2009 سه عضو جدید یعنی قطر، امارات و یمن به «واف» پیوستند و در سال بعد یعنی 2010 بحرین، کویت، عمان و عربستان به این تشکیلات لبیک گفتند و تعداد را به 13 کشور رساندند و با افزایش فشارها ایران به نایبرئیس یعنی همان صندلی بیخاصیت کزائی متنزل یافت و از سویی دیگر ایران در کمیتههای تصمیمگیر مثل کمیته مسابقات صندلی را به دست نیاورد. شاید این سوال در ذهن دوستان نقش ببندد که چرا این تشکیلات صددرصد عرب زبان، اصرار داشته که ایران در غرب آسیا باقی بماند؟! پاسخ بسیار ساده است. آنچه که اسپانسرها به واسطه آن به حمایت از «طرف» پرداختهاند و ورود کردهاند. حضور ایران به عنوان یکی از اعضاء که میتوان از جمعیت 72 میلیون نفری آن کمال بهره را برد و از سویی، با نگاه اجمالی به آمار عملکرد ایران در مقایسه با بقیه اعضاء «طرف» متوجه اعتباری میشویم که ایران به این تشکیلات عربی بخشیده است:
1) ایران در رنکینگ فیفا با رده 37 اول، اردن با 77 دوم، امارات با 89 سوم، عراق با رده 98 چهارم، قطر با 151 پنجم، عمان با 102 ششم، عربستان مدعی با رده 158 هفتم و به همین ترتیب بقیه در ردههای پایینتر قرار دارند.
2) در مورد مسابقات بانوان نیز رده رنکینگ فیفا نشان میدهد که ایران با رده 53 از بقیه اعضاء «واف» بالاتر ایستاده است.
3) در مسابقات جامجهانی ایران با 4 حضور، آرژانتین 1978، فرانسه 1988، آلمان 2006 و برزیل 2014 از دیگران و از آن جمله عربستان با سه حضور در جامجهانی، عراق یک حضور و امارات یک حضور، جلوتر است و اعتبار «واف» است.
مجموعه غرب آسیا تشکیل شده از کمیته اجرایی که مهمترین بخش است و کمیتههای جانبی و کارکنان که همه از اردن هستند. متاسفانه کمیته اجرایی «واف» نیز چیزی عاید ایران نکرده است. شکلی که تصمیمسازان غرب ابوسفیانوار فلسطین را که ایران علاقه خاصی به مردم و مرام این کشور دارد، جلو انداخته و نایبرئیسی اول را به نماینده این کشور دادهاند و نماینده ایران در کمیته اجرایی باید روی همان صندلی کزائی بنشیند و بقیه کشورها همه همه عضو کمیته اجرایی هستند و عملاً، به عنوان یکی از بنیانگذاران «طرف» در جایگاه یک عضو ساده قرار گرفتهایم.
در اساسنامه کشورهای غرب آسیا، قید گردیده که زبان مورد استفاده در جلسات مربوط به تریبت الویت انگلیسی و عربی است که آقایان اعراب باتوجه به وارونهنگری همیشگی خود و عدم توجه به ماهیت بینالمللی این سازمان زبان اصلی جلسات را عربی قرار داده و جهت نفر ایرانی حاضر در جلسه چه در کمیته اجرای و چه در کمیتههای دیگر مثل کمیته مدیا و بازاریابی که بنده در آن حضور دارم و کمیته انضباطی که اقای حسنزاده در آن شرکت میکند، یک مترجم همزمان را درنظر گرفتهاند و در کنار ما مینشیند و مثلاً همزمان مطالب را در گوش ما ترجمه میکند. با این روش در واقع ما را از جلسه اخراج نمودهاند چراکه در مباحث رودررو و زنده دیگر اعضای عرب زبان جلسه توجهی به عقب بودن مترجم و اینکه عضو غیرعرب نمیتواند با تمرکز موارد در جریان بحث را به طور صحیح دنبال نموده و تجزیه و تحلیل کند، نمیکند و آنچه به ما میرسد مطالب نصفهونیمهای دست که به خورد ما رفته و هیچگونه نظری هم ندادهایم. مخصوصاً زمانی که طرح مطلب با معنویات ما نمیخواند و باید از مواضع ایران در همان لحظات دفاع کرد، بعضی مواقع حتی کجفهمیهای ایشان در جلسات رنگ و بوی سیاسی نیز به خود میگیرد که متأسفانه با عقب افتادن ما در جلسه یا نمیتوان بحث را به عقب برگردانید و یا اگر هم موفق شویم با گذشته زمان از آن طور لازم است نمیتوان پاسخ لازم را داد.
چه باید کرد؟
آنچه که فدراسیون فوتبال ایران را در سال 2001 تریب به مشارکت در این جمع کرد همانا پیشرفت و توسعه فوتبال در منطقه غرب آسیا بود و لامز به نظر میرسید که در مقابله با کشورهای شرق آسیا همچون ژاپن، کرهجنوبی و حتی کشورهای «آسه آن» که به طور دائم تورنمنتهای جورواجور را برگزار میکردند باید کاری کرد. لیکن به مرزبندی جدید کنفدراسیون فوتبال آسیا منطقه «واف» به دو بخش «Zone» غرب آسیا و مرکز و جنوب اسیا تقسیم شد و ایران در منطه جدید به نوعی از آبیهای خلیجفارس فاصله گرفت و این خود تداعی کننده حرکت جدیدی است و میطلبد که تجربیات ایران در تشکیل «واف» در منطقه جدید مرکز و جنوب «?» همراه با کشورهای حوزه قفقاز، ازبکستان، قرقیزستان، ترکمستان، تاجیکستان و هند، پاکستان و افغانستان حرکت جدیدی را آغاز کند و با گرفتن مجوزهای لازم از کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا تشکیلات جداگانهای را تحت عنوان کنفدراسیون فوتبال مرکز و جنوب آسیا «Csff» تشکیل بدهد، بدون شک کشورهای یاد شده نیز از وجود چنین تشکیلاتی که شانس حضور آنان را در مسابقات بیشتری مهیا میکند استقبال خواهند کرد.
طبعاً کشورهای یاد شده باتوجه به موقعیت استراتژیکی ایران در فوتبال آسیا و قدمت ایران قدرتمند. رهبری ایران را جهت نیل به اهداف خود خواهند پذیرفت و میتوان دبیرخانه کشورهای مرکز و جنوب آسیا را در تهران بنا کرد.
اگر ایران بتواند میزبانی جامملتهای آسیا را در 2019 کسب نماید و نشان دهد که در برگزاری اینگونه مسابقات توانایی لازم را دارد شانس پذیرش و همکاری کنفدراسیون آسیا با ایران جهت ایجاد تشکیلات مذکور که قطعاً به شکل موازی با AFC عمل خواهد کرد را راحتر بپذیرند.
اگر این اراده به طور جدی در فدراسیون فوتبال ایران وجود داشته باشد، باید نفراتی به مظور لابی و مذاکره و آماده سازی کشورهای منطقه «Cnff» از سوی ایران گسیل گردند. در صورت موفقیت و کسب ریاست تشکیلات جدید. توسط ایران مطمئناً ما نفوذ بیشتری در منطقه خواهیم یافت و در کسب آرای لازم جهت ورود و به دست آوردن کرسیهای کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا موفقتر عمل خواهیم کرد.
با ترتیب مسابقات مختلف با شرکت دیگر کشورهای عضو میتوان از یک سو بازوی مطمئنی برای AFC بود و از سوی دیگر درآمدزایی قابلتوجهی را نیز میتوان انتظار داشت. پیشبینی میشود که بعضی از کشورهای عربی و کشورهای نزدیک به شرق آسیا به تشکیلات جدید بپیوندند. «حق، طالب عمل است»
*رئیس سابق کمیته بینالملل فدراسیون فوتبال
43 43
نظر شما