تولید فکر، اعمال سلیقه

هر جامعه‌ای که بتواند تولید کند و زیاد هم تولید کند زودتر و آسان‌تر به مرزهای آرامش و خوشبختی می‌رسد.

هر جامعه‌ای که بتواند تولید کند و زیاد هم تولید کند زودتر و آسان‌تر به مرزهای آرامش و خوشبختی می‌رسد. این تولید، کالاها، مصنوعات، محصولات صنایع کوچک و بزرگ، مواد اولیه، موسیقی، کتاب، فیلم، نیروی انسانی، کار، ... و هر آنچه را که نیازهای یک کشور را برآورده کند شامل می‌شود. بیشتر ما با شنیدن واژه «تولید» موارد یاد شده یا شبیه آنها به ذهن‌مان می‌رسد. اما خوب است بدانیم تولید دیگری هم هست که اهمیت بسیاری دارد و معمولاً از قلم می‌افتد و از آن چندان یاد نمی‌شود؛ و آن، تولید «فکر» است. جامعه‌ای که به این قلم اساسی ارزش شایسته بدهد، در واقع راه رسیدن خود را به مرزهای آرامش و خوشبختی هموار کرده است، چرا که به ثمر نشستن همة تولیدات دیگر منوط به وجود این یکی است. حتماً زیاد شنیده‌اید که می‌گویند: پشت هر کار خوبی باید یک فکر درست باشد.
فکر فرآیند گردش‌ها، جست‌وجوها و گزینش‌های ذهن و ضمیر و وجدان آدمی است. فکر محصولی است مطمئن، معتمد و قابل ارائه، چرا که از کارکرد ابزارهای انسانیِ انسان برآمده است. به همین جهت تولید کنندگان آن در زمرة شخصیت‌های برتر جامعه قرار می‌گیرند و از احترامی همه‌گیر برخوردار می‌گردند. در کنار فکر، و همزمان با تولید آن، بخشی نیز به صورت ضایعات خود را نشان می‌دهد که یک فکر سالم در چرخه تولید خود معمولاً آن را دفن می‌کند و از همراهی آن سر باز می‌زند. این ضایعات و قراضه‌های چرخه تولید «سلیقه»ها هستند. سلیقه‌ها را نمی‌توان در کنار فکرها پیدا کرد. ماهیت سالم فکر نمی‌تواند پذیرای زواید دور ریختنی‌ای چون سلیقه باشد. با این حال می‌دانیم که بعضی آدم‌ها صاحب فکر هستند و برخی صاحب سلیقه. و می‌بینیم که اینان در همه جا هستند؛ هم در میان آحاد مردم، هم در بین مسئولان و بلندپایگان، هم درمیان افراد نامی و مشهور و هم در عداد گمنامان و بی‌نشان‌ها؛ در هم، همه جا. آنچه مهم می‌نماید این است که در هر بخش از اجتماع، شمار صاحبان فکر بیشتر از صاحبان سلیقه باشد.
صاحبان فکر ویژگی‌هایی دارند که می‌شود به برخی از آنها اشاره کرد:
دوستدار وزانت هستند. از داوری‌های سطحی پرهیز می‌کنند. منافع ملی را به خواست‌های شخصی خود ترجیح می‌دهند. دورنگر هستند. به آینده بیشتر از حال می‌اندیشند و باطن‌نگرند. صاحبان سلیقه معمولاً سبکسر هستند. در هر موردی به خود اجازه قضاوت می‌دهند. منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می‌دهند. توان دید دوردست‌ها را ندارند. هر تصمیمی می‌گیرند به خاطر زمانی است که در آن واقع‌اند و ظاهربین هستند.
اکنون می‌پرسید که چرا این موضوع را مطرح کرده‌ام؟ می‌گویم که خوب است برای ارزیابی خودمان در وهله اول و بعد جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، از این دو شاخص و محک (فکر و سلیقه) بهره بگیریم و پرسش‌هایی را برای خود مطرح کنیم و به دنبال پاسخ‌شان باشیم:
کارهایی که صورت می‌دهیم چقدر بر مبنای فکر است و چقدر بر مبنای سلیقه؟ پشت کدام موفقیت ما سلیقه بوده و پشت کدام شکست ما فکر؟ پیروزی از آن فکرهاست یا سلیقه‌ها؟ چه تعداد از گردانندگان احزاب و رسانه‌های گروهی، و مسئولان جامعه را صاحبان فکر تشکیل می‌دهند و چه تعدادی را صاحبان سلیقه؟ طرح موضوعاتی که معمولاً منجر به تنش‌های سیاسی بین افراد و گروه‌ها می‌شود نتیجه ارائه فکرهاست یا سلیقه‌ها؟ و پرسش‌های شخصی و اجتماعی دیگر. پاسخ به این سؤال‌ها هر چه باشد، من، شما و ما باید و باید و باید از خودمان شروع کنیم و زندگی خویش را بر مبنای تولید فکر ادامه دهیم و از رو کردن سلیقه‌ها بپرهیزیم. بکوشیم در زمره آدم‌های صاحب فکر باشیم. کمک کنیم روز به روز بر شمار افرادی که فکر تولید می‌کنند افزوده شود. اگر جامعه ما بتواند به تولید انبوه فکر برسد، آن وقت آرامش و خوشبختی را به آغوش خواهد کشید؛ خودکفا، خویشتن‌دار، پر از اعتماد به نفس، دوراندیش و آینده‌نگر خواهد شد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 342948

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =