۰ نفر
۲۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۴

سید رضا صالحی امیری، عضو هیأت علمی دانشگاه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت:

آیا برنامه «دولت تدبیر و امید» و «روش اعتدالی» آن، که البته مهم‌تر از برنامه به شمار می‌آید، پتانسیل و ظرفیت لازم را برای تبدیل‌شدن به یک «گفتمان»دارد یا خیر؟

پیش از پرداختن به موضوع، لازم است به این سؤال کلیدی پاسخ دهیم که آیا «اعتدال» و‌«روش اعتدالی» یک پروژه است یا یک پروسه؟

هنگامی «اعتدال» ‌را یک پروژه می‌خوانند که از سوی عده‌ای محدود از دولتمردان و نخبگان، مجموعه‌ای از مباحث تئوریک یا شعارها را یک‌طرفه به جامعه تزریق نمایند. به عبارت دیگر، نوعی نیازسازی یا نیازآفرینی به جامعه القا شود و این روش در تبلیغات و ارتباطات اجتماعی به جامعه رسوخ داده شود. مردم به اتخاذ «مشی اعتدالی» ترغیب و تشویق گردند و پیوسته آثار مفید آن گوشزد شود؛ درست همانند کالای جدیدی که وارد بازار می‌شود و لازم است مصرف‌کنندگان نسبت به این کالا اولاً آشنایی پیداکنند و ثانیاً داشتن آن را یک ضرورت بدانند و ثالثاً بهره‌برداری از آن را به حال خود مفید تلقی کنند. در این صورت است که کالا در سطح وسیعی عرضه می‌شود و مشتریان کثیری پیدا می‌کند. اگر «اعتدال» را به مثابه یک پروسه به شمار آوریم، آن‌گاه «اعتدال» چیزی خواهد بود که مردم، در مسیر حوادث و تجربه‌های اجتماعی، خود بدان رسیده‌اند و ضرورت «مشی اعتدالی» را با گوشت و پوست خود احساس کرده‌اند. البته هیچ‌گاه جامعه از اندیشمندان و نخبگان خود منقطع نیست.

همواره روابط متقابلی میان نخبگان و جامعه وجود دارد. مهم این است که وقتی در دایره نخبگی، موضوعی مطرح می‌شود، جامعه امکان یافتن مصداق‌های آن راداشته باشد. به تعبیر روش‌شناختی، «تعریف مفهومی» را نخبگان و «تعریف عملیاتی» و «انضمامی» را آحاد جامعه به عهده گیرند. فرق است میان این‌که موضوعی از سوی اندیشمندی در میان افراد خالی الذهن بیان شود با موضوعی از سوی آن اندیشمند در میان اذهان آماده طرح گردد. در اولی، وی با مخاطبی سروکار دارد که دچار «جهل مرکب» است و هنوز با موضوع و مسأله دست‌وپنجه نرم نکرده است و در دومی با مخاطبی روبه‌رو است که درک و آگاهی و همنوایی درونی با حامل گفتمان دارد. در این شرایط مخاطب، آثار ناگوار تندروی و افراطی‌گری و خشونت‌گرایی و تشنج‌آفرینی را در زندگی فردی و اجتماعی خود مشاهده و تجربه کرده است و در واقع بستری را مهیا برای کشت بذر نموده است. کافی است به لحاظ نظری وارتباط بین الاذهانی نیز به مخاطب نزدیک شد. در چنین زمینه‌ای است که «اعتدال» می‌تواند به «گفتمان غالب و فراگیر» مبدل شود.

از سوی دیگر، در بخش نخست این نوشتار، به ارتباط «دال» و «مدلول» در «گفتمان» اشاره شد. در «گفتمان» همواره نوعی دیالکتیک مثبتی میان نظر و عمل و به نحو دقیق‌تر، نظر فردی و اجتماعی و عمل فردی و اجتماعی وجود دارد. اگر «گفتمان اعتدال» را به مثابه یک پروژه تلقی کنیم، شاید نتواند ویژگی‌ها وظرفیت‌های لازم گفتمانی را در بر داشته باشد. بنابراین هنگامی لباس گفتمان را می‌توانیم بر تن «اعتدال» بیابیم که رویکرد اعتدالی به مثابه یک پروسه اجتماعی به شمار‌ آید.

با توجه به وقایع تلخ و شیرین گذشته، ودست‌وپنجه نرم‌کردن شهروندان با بسیاری از رویدادها، «اعتدال»، همچون «سازندگی» و «اصلاحات» ظرفیت لازم را برای تبدیل‌شدن به گفتمان دارد و در این فرایند هم مردم کشورمان و هم دولتمردان، سیاستمداران، جریانات مدنی و اندیشمندان و نخبگان سهیم هستند.  به هر روی گرچه نخبگان جامعه ما، به موضوع «اعتدال» همواره وقوف داشته‌اند، لیکن تا زمانی که جامعه و شهروندان، به ضرورت «اعتدال» نرسند، هیچ‌گاه «ظرفیت گفتمانی» پیدا نمی‌کند. هنگامی میوه «اعتدال» می‌رسد که جامعه، خود درگیر موضوع شود و به ضرورت آن پی ببرد؛ کما این‌که در انتخابات 24 خرداد 1393، به این ضرورت پی برده شد. بدین‌معنا «اعتدال» و«مشی اعتدالی» یک پروسه است که هم‌اکنون مشاهده می‌شود در لایه‌های مختلف اجتماعی، در حال نهادینه شدن است. «عاملیت» در موضوع اعتدال با شهروندان است و دولتمردان، نخبگان و نهادهای مدنی می‌توانند پشتیبان آن باشند و صد البته گسترش چتر «اعتدال» و حاکم ‌شدن «مشی اعتدالی» مرهون دو امر است: اول کمک نخبگان و دولتمردان و نهادهای علمی، دینی و مدنی، دوم شکل‌گیری «پادگفتمان اعتدال». به هیچ‌وجه نباید از «پادگفتمان اعتدال» هراسید چرا که اصولاً پادگفتمان‌ها مقوم گفتمان‌ها به شمار می‌آیند و در قوی و فربه‌شدن و اصلاح و ویرایش گفتمان‌ها ایفاگر سهم بسزایی هستند.

2929

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 339265

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =