مانی حقیقی با اشاره به توان نیما جاویدی در زمینه کارگردانی فیلم «ملبورن» تاکید کرد، استعداد این فیلمساز او را غافلگیر کرد.

سمیه علیپور: او با بازی در دو فیلم راهی سی و دومین جشنواره فیلم فجر شده‌است؛‌ »ملبورن» به کارگردانی نیما جاویدی که نخستین فیلم کارگردانش هم محسوب می‌شود و فیلم دوم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» ساخته بهرور افخمی است که ماجرای حضور حقیقی در این فیلم، از اصل ماجرا جذاب‌تر است.

حقیقی دو سال قبل با «پذیرایی ساده» در مقام کارگردان در جشنواره فیلم فجر حضور داشت و امسال برای ساخت آنونس این فیلم سیمرغ بلورین بخش مواد تبلیغی جشنواره فجر را دریافت کرد.

بهانه حضور در دو فیلم افخمی و جاویدی، فرصتی شد تا مانی حقیقی در گفت‌و‌گویی از این فیلم‌ها و نگاهش به بازیگری بگوید.

چه نکته ای در «ملبورن» وجود داشت که شما را راغب کرد در فیلم کارگردانی که نخستین کار سینمایی اش را می‌سازد حضور پیدا کنید؟

مهمترین دلیل فیلمنامه این کار بود. فیلمنامه را حدود یک ماه قبل از آنکه کسی با من تماس بگیرد، خوانده بودم و این هیچ ارتباطی با حضورم در فیلم نداشت. متن را خواندم، آن را خیلی دوست داشتم. یک شب هومن بهمنش با من تماس گرفت و مشخص شد فیلمبرداری شروع شده و هنوز برای نقشی که من بازی کردم،‌ بازیگری انتخاب نشده است. کسی که نمی‌دانم که بود، من را برای بازیگری در این نقش پیشنهاد داده بود که من پذیرفتم و از فردای آن روز جلو دوربین رفتم. علت اصلی پذیرش کار علاقه‌ام به فیلمنامه بود و دلیل دومم، این بود که پروژه خیلی خوبی توسط یک فیلمساز فیلم اولی ساخته می‌شد و احساس کردم تا جایی که کمکی از دستم برمی‌آید، می‌توانم در این مسیر همراه باشم.

هر فیلم اولی که فیلمنامه خوبی داشته باشد، اگر سراغ شما بیاید با پاسخ مثبت مواجه می‌شود؟

فیلمنامه خوب یک چیز بسیار گرا‌ن‌بها و نادر است و هر کسی که چنین متنی داشته باشد قطعا مورد توجه نه فقط من بلکه، مورد توجه همه قرار می‌گیرد. اگر آن شخص یک آدم با استعدادی مانند نیما جاویدی باشد، آن وقت تضمین حضور بیشتر می‌شود.

نگران نبودید که کارگردان از پس ساخت این فیلمنامه خوب برنیاید؟

نه اصلا، من هیچ وقت نگران این چیزها نیستم.

چرا؟

چون حرفه من بازیگری نیست. من خیلی کم در فیلمی بازی می‌کنم. بنابراین وقتی بازی در کاری را می‌پذیرم دغدغه این را ندارم که حتما حتما فیلم خوب از آب دربیاید. دغدغه‌ام این است که بتوانم چیزی از آن یاد بگیرم. معمولا از فیلم اولی‌ها آدم چیزهای زیادی یاد می‌گیرد و این اتفاق برای من افتاد.

چه چیزی می‌تواند به شما یاد بدهد؟

مهمترین نکته این انرژی و شوری است که در فیلمسازان فیلم اولی وجود دارد. بلافاصله بعد از پایان فیلم اول این شور و انرژی که از آن یاد کردم،‌ به شکلی جادویی تبدیل به چیز دیگری می‌شود. به نظرم می‌آید، آدم باید همیشه در معرض این شور و هیجان فیلمسازان فیلم اول قرار داشته باشد تا یادش بماند چقدر این انرژی و مهم و غیرقابل اجتناب است. غیرقابل اجتناب از این جهت که اگر قرار باشد فیلم خوبی بسازی باید این شور را در خود داشته باشی. معمولا در فیلمسازان فیلم اول این شور و حال بیش از سایر فیلمسازان دیده می‌شود. بازیگری در یک فیلم سینمایی فرصت آن را برای من فراهم می‌کند که بتوانم تجربه‌ای جمع کنم که زمان کار با بازیگر در فیلم خودم درک احساس بازیگر را برایم ساده‌تر کند. حالا در کار با کارگردانی مانند داریوش مهرجویی و بهروز افخمی،‌ آنچه که تو می‌آموزی متفاوت از نکاتی است که در همکاری با یک فیلمساز فیلم اولی. موضوع و دغدغه من در این حضورها بیشتر یادگرفتن و درک حس و حال بازیگری است.

به خصوص در مورد کارهای فیلم اولی‌ها حضور شما با تجربه‌ای که در سینما دارید، اعتباری برای آن کار محسوب می‌شود، این را هم در نظر دارید؟

اعتقادی به این موضوع ندارم. حتی اگر فرض کنیم من از اعتبارم در فیلمی هزینه می‌کنم، در مقابل آن فیلم هم چیزی به من می‌دهد، همان تجربه و همان شور و حالی که از آن صحبت کردم. به طور کلی خودم را در موقعیتی که گفتید نمی‌بینم، ولی اگر فرض شما درست باشد، من وارد معامله‌ای می‌شوم که خودم هم سود می‌کنم.

البته شما فیلمسازی هستید که در فیلم اولتان ستارگان و بازیگران سرشناس سینمای ایران حاضر شدند و بازی کردند.

تمامی عوامل فیلم اول من بدون دریافت دستمزد و یا با دستمزدهای خیلی پایین حاضر شدند. در فیلم اول من هدیه تهرانی، فاطمه معتمدآریا، جمشید مشایخی و حبیب دهقان‌نسب به عنوان بازیگرانی مطرح مقابل دوربین رفتند و همین‌طور محمود کلاری کار فیلمبرداری را انجام داد. کلاری در فیلم دومم هم همراه بود و مهناز افشار و رضا کیانیان و تعدادی از بازیگران مطرح سینمای ایران حضور داشتند. آنان با این همراهی در ساخت فیلم لطف بزرگی به من کردند و من هم تلاش می‌کنم تا جایی که بتوانم مشابه برخورد آنان را با کسانی که در ابتدای راه هستند، داشته باشم.

نتیجه کار را که روی پرده دیدید، همچنان معتقدید نیما جاویدی، کارگردان مستعدی است؟

وقتی فیلم را دیدم،‌ آن را پسندیدم و خیلی خوشم آمد. در جریان فیلمبرداری متوجه استعداد نیما جاویدی شده بودم، می‌دانستم او به کارش مسلط است و می‌داند می‌خواهد چه کار کند. استعداد او مرا غافلگیر کرد.

نام شما و اصغر فرهادی با هم همراه شده و اصلا به نظر می‌رسد جریان جدید سینمای ایران متاثر از کارهای شماست. کارهایی که یا به طور مشترک با اصغر فرهادی داشته و یا به صورت جدا انجام داده‌اید. با این برداشت موافقید؟

شخصا چنین فضایی را نمی‌بینم، از این نظر که اصلا من بیشتر تفاوت‌های کار خودم را با آقای فرهادی می‌بینم. فیلم‌هایی ساخته می‌شود و ممکن است شباهت‌هایی به فیلم‌های من و یا اصغر فرهادی داشته باشد، این نشان دهنده به وجود آمدن یک مکتب و یا موج جدید نیست، همانطور که ما از فیلمسازان پیش از خود تاثیر گرفتیم و فیلم‌هایمان را ساختیم، گروهی دیگر نیز ممکن است تحت تاثیر کارهای ما قرار بگیرند، نیازی نیست به این مقوله به صورت اغراق‌آمیز نگاه شود و برداشت ایجاد یک موج و مکتب جدید در سینما صورت گیرد.

غیر از «ملبورن» در فیلم بهروز افخمی هم بازی کردید. حضوری که بیش از نقش و جزئیات کار آنچه جلب توجه کرد، زمان وقوع آن بود. شما و بهروز افخمی وارد گفت‌و‌گویی شده بودید که به نظر نمی‌رسید نتیجه آن به همکاری‌تان در یک فیلم برسد.

اختلاف نظری جدی بین من و بهروز افخمی به وجود آمده بود که این اختلاف‌نظر پیامدهایی داشت و در قالب نوشته‌هایی ادامه یافت تا آنجا که من و آقای افخمی در مصاحبه‌ای طولانی تمامی نظراتمان را مطرح کردیم و نتیجه گذشتن از مرحله اختلاف بود. آن اختلاف نظر بعد از گفت‌و‌گوی طولانی ما رفت پی کارش، اما دیگرانی که کاسه داغ‌تر از آش شده بودند، همچنان به آن دامن می‌زدند. به هر حال صحبت بر سر آن ماجرا شرایط آن را فراهم کرد که در جریان کارهای همدیگر قرار بگیریم. چند روز بعد از آن گفت‌و‌گوها بود که از من دعوت کردند در سکانسی از فیلمشان بازی کنم.

و شما چرا پذیرفتید؟ فقط برای نشان دادن رفع کدورت؟

بحث دو چیز مطرح بود. اول اینکه آقای افخمی کارگردان خوبی است حتی حضور در یک سکانس از فیلمش چیزهای زیادی به من آموخت. نکات مهمی در همان حضور در زمینه کارگردانی‌شان دیدم. نکته دیگر هم اینکه کار بامزه‌ای بود بعد از آن دعواها و ماجراهای کاسه داغ‌تر از آش شدن دیگران ما با هم در فیلمی همکاری می‌کردیم. وضعیتی که به ظاهر بغرنج بود، خنده‌دار شده بود.

243

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 336811

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =