فیلم روج الله حجازی که در دولت گذشته توقیف شده بود، نخستین فیلمی بود که در اولین روز جشنواره فیلم فجر در برج میلاد به نمایش درآمد.

آزاده سهرابی: اولین اکران سینمای مطبوعات در فجر سی و دوم به فیلم توقیف شده زندگی مشترک آقای محمودی و بانو اختصاص داشت. فیلمی به کارگردانی روح الله حجازی و با بازی بازیگرانی جون حمید فرخ نژاد،هنگام قاضیانی، ترانه علیدوستی،پیمان قاسم خانی. فیلمی تک لوکیشنه که سعی دارد تقابل زندگی دو زوج سنتی و مدرن را در محیطی بسته روایت کند. انتظار از همان ابتدا از طرح یک خطی چنین روایتی این است که فیلم کشمکش را به سطحی از درون مایه جامعه شناسانه و روانشناختی مرد و زن ایرانی و زندگی مشترک در دو قالب سنتی و مدرن ببرد. حمید فرخ نژاد و هنگامه قاضیانی 23 سال است که ازدواج کرده اند و صاحب دختری 14 ساله هستند. زندگی به ظاهر عادی این خانواده سه نفره یه شکل سنتی جریان دارد ( جدال های معمول مادر و دختر، زن خانه دار،مرد بی حاشیه) ،آن هم در یک خانه ویلایی به ارث رسیده که مانند یک زندگی زناشویی سنتی پر قدمت است. اما زندگی این خانه و اهلش قرار است با ورود دو میزبان جدید دستخوش تغییر یا حداقل میزانی از تنش شود. این زوج خواهر زاده خانم محمودی است که خارج از ایران زندگی می کنند. البته بعدها مشخص می شود آنها عقد دایم نکرده اند و با یک محرمیت زیر یک سقف زندگی می کنند. آنها با مشکلاتی که با یکدیگر دارند سر از این خانه در می آوردند .مشکلی که آنها را در آستانه جدایی قرار داده است. دلیل اصلی ورودشان هم دادن طرحی برای بازسازی این خانه قدیمی است.
اما فیلم به همان اندازه که در طرح یک خطی خود همه عوامل را برای ساختن یک درام جداب مدرن دارد در پرداخت نمی تواند موفق ظاهر شود. به چند علت.

نخست اینکه نویسنده در پرداخت شخصیت ها دقیق نیست. آنها گذشته چندانی از خود ارائه نمی دهند و در احوال فعلی آنها نیز صرفا آن بخشی عیان می شود که داستان را پیش ببرد.گرچه بازی ها به قدری صمیمی و قاعده مند است که بخشی از این نقصان را جبران می کند. در واقع شخصیت پردازی ها دارای آن نقطه خمیدگی در ساختار نیست که بتواند تعادل روابط را چندا قوی به هم بزند یا مسیر روایت را تغییر دهد. حال آنکه هر درامی به بر هم خوردن شرایط عادی برای رسیدن به نقطه اوج نیاز دارد.

از سوی دیگر برای این منظور روایت نیز چندان پر قدرت ظاهر نمی شود. روایت به یک دعوای ساده دو نامزد و سو تفاهمی که گویی چندان هم دردسر ساز نیست ختم می شود. در واقع قدرت این سوتفاهم آنقدر نیست که بر هم زننده شرایط موجود و بیرون کشیدن لایه های پنهان باشد. حتی در آن نگاه سنتی هم تقابل چندانی با شیوه جدید زندگی زوج جوان دیده نمی شود. تنها چند گلایه و تذکر و ابراز نارضایتی. تقابلی که تنشی را به زیر متن یا متن روایت بیاورد وجود ندارد. گویی این زوج جوان ازاین خانه بروند باز هم زندگی در این خانه به هما روال سابق ادامه خواهد داشت.

نکته دیگر هم در کارگردانی اثر است. بدون شک یک کارگردانی قدرتمند تر می توانست زوایای ناخوانای متن را عیان کند. به طور مثال اتفاقات این فیلم در یک لوکیشن رخ می دهد. در یک خانه قدیمی که به قول زوج جوان دیوارهای زیادی دارد. کارگردان می توانست از رویا رویی و فضای تنگ این دیوارها در یک روایت بصری پیچیده تر به کمک فضاسازی روایت بیاید و در استعاری کردن اثر هم بکوشد تا به این گونه عمقی به روایت بدهد. اما در فیلم تنها حرف از دیوارهاست. حتی در نمای مهمی از فیلم که صحبت از پنهان کردن یک دیوار زشت پشت یک نمای چوبی دکوری است که وصله ناجور آن خانه شده هم کارگردان نمی تواند قاب تاثیر گذاری ارائه بدهد. در حالیکه این کارگردان در فیلم قبلی خود زندگی خصوصی در این بخش موفق تر ظاهر شده بود.

5757

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 336088

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =