به گزارش خبرآنلاین، روزهای زمستان گرمای زیادی برای بازار کتاب ندارد خاصه آنکه فضای اقتصادی کشور هم در تب و تاب است و سبد کالای خانواده ها هم بیش از آنکه در جستجوی یار مهربان باشد، اقلام دیگری را میخواهد. با این حال راسته انقلاب و کریمخان در تهران همواره پاتوقی برای اهالی کتاب بوده و خواهد بود. فروشگاه کتاب افق هم به خاطر همجواری با سینما سپیده و قرار گرفتن در خیابان انقلاب، جزء این پاتوقهای قدیمی محسوب میشود هرچند که به تازگی دو سالگیاش را جشن گرفته باشد.
نگاهی به لیست پرفروشهای این کتابفروشی حاکی از آن است که مخاطبان کتاب در تهران، همچنان اعتماد بیشتری به ترجمه آثار بزرگان ادبیات دارند تا مولفان وطنی. آن هم در حوزه رمان و ادبیات.
نام کتاب |
نویسنده/ مترجم |
ناشر |
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد |
اوریانا فالاچی/ یغما گلرویی |
دارینوش |
مَنگی |
ژوئل اِگلوف/ اصغر نوری |
افق |
پیر مرد و دریا |
ارنست همینگوِی/ نجف دریابندری |
خوارزمی |
یک عاشقانه آرام |
نادر ابراهیمی |
روزبهان |
اگنس |
پیتر اشتام/ محمود حسینیزاد |
افق |
عقاید یک دلقک |
هاینریش بُل/ محمد اسماعیلزاده |
چشمه |
ناتور دشت |
سلینجر/ محمد نجفی |
نیلا |
رفیق پانجونی |
یرواند اُتیان/ آندرانیک خچومیان |
افق |
این سوی رودخانه اُدر |
یودیت هرمان/ محمود حسینیزاد |
افق |
گریزپا |
آلیس مونرو/ شقایق قندهاری |
افق |
بر اساس این گزارش، نگاه مردم به ادبیات کلاسیک و شاهکارهای ادبی همچنان با احترام و علاقه است و در جدول بالا نیز این نکته قابل بررسی است اما انتخاب برخی آثار تازه بازار نشر هم نشان از توجه کتابخوانان به ادبیات آشنای ترجمه است تا رمانهایی که توسط نویسندگان داخلی نوشته و منتشر میشود.
نکته دیگر این جدول نیز انتخاب مردم از میان آثار قدیمی و چندین بار تجدید چاپ شده است به طوری که در این لیست تنها کتاب «رفیق پانجونی» و «منگی» است که به تازگی منتشر شده است.
رمان «رفیق پانجونی» اثر یرواند اتیان مجموعهای از 12 نامه است که در طول یک سال نوشته شدهاند. خلاصه این داستان به این ترتیب است که مردی به نام پانجونی از فرط بیپولی به انقلابیگری رو میآورد. او را به روستایی میفرستند تا ایدههای حزبش را تبلیغ کند. در جامعه روستا، تضاد طبقاتی چندانی وجود ندارد و پانجونی به ناچار پیرمردی را که 3 گاو دارد و همچنین کشیش بیسواد ده را حامی بورژاوزی معرفی میکند و در عوض جوانک شروری را به عنوان یک پرولتاریای زحمتکش نامگذاری میکند. اما این هنوز آغاز مبارزات انقلابی رفیق پانجونی است...
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
«رفیق سارساپونی در پایان سخنانش را جمعبندی کرد و گفت برای کاهش ساعات کار و دریافت اضافه دستمزد، اعتصاب همگانی لازم است. سپس من در همین راستا سخنرانی و تاکید کردم که بلافاصله باید اعتصاب کرد. کارگران زن زمانی قانع شدند که به آنها اطمینان دادیم با همه توان خود از آنها حمایت میکنیم و اجازه نخواهیم داد زیر یوغ بیرحمانه کاپیتالیسم گردنکش له شوند. آنها رفتند و قول دادند دوستان خود را نیز قانع کنند.
رفیق سارساپونی هنگام رفتن به آنها گفت: اگر کسانی پیدا شدند که نخواستند به شما بپوندند، آنها را با نام تهدید کنید. روز بعد هیچ کارگری در کارگاه ریسندگی حاضر نشد. ماکار مرکویان کارخانهدار که از دیدار و گفتوگوی ما با کارگران آگاه شده بود بیدرنگ نزد ما آمد. او به خاطر اعتصاب در شرایط بد و غیرقابل تحملی قرار گرفته بود. چند ماه بود که سفارش بزرگی گرفته بود و داشت سفارش عروسی بچه یکی از ترکهای پولدار شهر را آماده میکرد.
به ما توضیح داد که: این سفارش پنجاه شصت سکه طلا ارزش دارد. هیچ پول پیش نگرفتم. قرار گذاشتم تا سفارش را تحویل ندهم دیناری پول نگیرم. این سفارش را باید حداقل چند روز قبل از عروسی تحویل دهم، یعنی حداکثر ده روز دیگر و اگر تحویل ندهم از دریافت پول محروم میشوم، چون چنین قرار گذاشتهایم و چون پول نداشتم مجبور شدم برای این سفارش پول نزولی بگیرم. الان چند ماه است. التماس میکنم دستور بدهید کارگران به سر کارشان برگردند...»
6060
نظر شما