کدام مواجهه با استکبار عقلانی است ؟ هوشیاری یا خوش خیالی

تجربه سیاسی و خردمندی نشان داده دشمن استکباری هر وقت طرف مقابل خود را هوشیار و اگاه و بیدار می بیند کمتر سرکشی و طغیان کرده و به تعبیر رهبری فرزانه انقلاب شرش کمتر می شود. بر همین اساس یکی از دلایل موفقیت تیم مذاکرات هسته ای کشورمان نیز اتخاذ مواضعی روشن و محکم و صریح در برابر زیاده خواهی هایی استکبار بود و امید است در اینده نیز همین مشی با خردمندی و هوشمندی ادامه پیدا کند.

دو سوال مهم اول اینکه آیا دشمنی استکبار پایان یافته است ؟دوم اینکه کدام مواجهه با استکبار عقلانی است ؟ هوشیاری یا خوش خیالی .یادداشت زیر به این دوسوال پاسخ می دهد.

استکبار مفهومی صرفا سیاسی و برامده از ادبیات و گفتمان انقلاب اسلامی نیست بلکه مفهمومی قرانی است که درک و فهم اندیشه سیاسی در اسلام بدون درک این معنا ممکن نیست و درواقع امام راحل (ره ) با اشرافی که به مبانی و اصول سیاسی اسلام داشتند در دوران مبارزه و دوران رهبری به این مفهوم دینی متمسک شده و آن را وارد ادبیات سیاسی ایرانیان و مسلمانان نمودند .اجمالا در قران کریم استکبار مترادف با (( کفر به حقیقت )) ،(( تکبر و غرور و نخوت )) ،(( بی دادگری و بغی )) ، (( سرمستی و سرکشی)) ، (( توهم استغنای کاذب )) و (( طغیان و تعدی )) است . به عبارت دیگر هرفرد و مجموعه و دستگاهی در موضع گیری و رفتارهای اجتماعی و سیاسی متصف به صفات مذکور باشد مصداق استکبار است و تقابل و مبارزه با آن وظیفه همه مسلمانان مجاهد فی سبیل الله می باشد . زیرا با منطق قران فرد مستکبر و دستگاه استکباری به مصداق مشرکان و طاغوتیان زمانه مانع نشر حق و راستی و حقیقت در حوزه نظری و فکری و اندیشه ای و منشا ظلم و ستم و بیدادگری در عرصه عملی هستند و همین دو عامل منجر به شکل گیری طبقه محرومین و مستضعفین و نقض اشکار عدالت بعنوان مهمترین ارمان اجتماعی اسلامی می شود .

در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی دولت های ایالات متحده امریکا بواسطه رفتارها و مواضع بد دلانه و بدخواهانه خود علیه ملت ایران مانند حمایت از دشمن متجاوز بعثی و مشارکت در کودتا و ترور و تحریم های غیر انسانی و ضد حقوق بشری بعنوان نماد استکبار شناخته شدند و استکبار ستیزی یکی از ارزشهای سیاسی در جمهوری اسلامی ایران شد . البته بدیهی است استکبار منحصر به امریکا نیست و نبوده و همانطور که پیشتر گفته شد هر دولت و فردی که واجد صفات مذکور باشد مستکبر و استکباری است مانند چین و شوروی و فرانسه و المان در سالهای جنگ تحمیلی که شرق و غرب بر سر براندازی نظام جمهوری اسلامی به اجماع رسیده بودند. اما حجم و شدت خصومت امریکا با ایران و ایرانی و نظام جمهوری اسلامی در 35 سال گذشته به حدی بود که این کشور بعنوان نماد استکبار در ذهن و زبان ایرانیان شناخته شده است ولی پرسش مهم این نوشتار این است که آیا استکبار می تواند خوی و منش استکباری خود را کنار نهد ؟ و آیا تغییر برخی رفتارها و سیاست های جریان استکباری در سیاست خارجی و روابط بین الملل به معنای دست کشیدن از رویه استکباری است ؟ پاسخ این پرسش تحقیقا منفی است . برای مثال تغییر برخی رفتارهای امریکا در چند ماه اخیر در خصوص ایران بویژه در مذاکرات منجر به توافق
ژنو ر ا می توان با 2 دیدگاه کاملا متمایز تحلیل کرد.دیدگاه نخست بیش از حد خوشبینانه و خام اندیشانه است و دیگری واقع بینانه و دشمن شناسانه و برامده از واقعیات تاریخی و تجربی است و نشان دهنده درک عمیق معنای استکبار در عرصه بین المللی است .

نگاه خوش بینانه و خام اندیشانه مدعی است امریکا و هم پیمانان آن بعد از سالها دشمنی و بد خواهی ملت ایران تصمیم گرفته اند زین پس مشی دوستی و مدارا و همکاری با ایران را اتخاذ کنند بنابر این ما نیز باید با خوشدلی _ بخوانید خوش خیالی _ و ابراز شور وشعف سیاسی روی وعده ها و مواضع و سیاست های واشنگتن حساب جدی و دراز مدت باز کرده و بر این اساس به بازنگری در سیاست های خود بپردازیم و خود را با مواضع جدید واشنگتن تطبیق دهیم .

اما رویکرد واقع بینانه که از قضا برای صلح و همکاری و تعامل با جهان اهمیت اساسی قائل است و ذاتا دشمن ساز و غیریت ساز و معارضه جو نیست معتقد است برخی تغییر مواضع و رفتارهای امریکا نه از سر نیت خیر و صلاح جویی بلکه از سر اضطرار و بعد از اثبات ناکارامدی روشهای خصومت امیز گذشته رخ داده است .بنابر این دستگاه استکباری هر وقت فرصتی را برای تضعیف و تحقیر و تحریم و تخریب و تهدید و تحدید جمهوری اسلامی ایران مهیا ببیند ذره ای در اعمال و اجرای سیاست های استکباری خود تردید نخواهد کرد. حال در چنین وضعیتی بسیار خام اندیشانه است که عده ای فکر می کنند می توان بدون تکیه بر منابع ، توان ، ظرفیتها و استعداد های داخلی و با تکیه بر وعده های دستگاه استکباری اینده ای خوب و خوش برای کشور ایجاد کرد . هرچند عقلانیت سیاسی مذاکره و گفتگو و تعامل و همکاری را پیش روی هر سیاست مدار و نهاد سیاسی خردمندی قرار می دهد اما وقتی طرف مقابل دستگاهی استکباری مانند امریکاست باید بر اساس حکم همان عقل دوراندیش بسیار به هوش و زیرک بود و در شناخت حریف و مکر و دسیسه های اشکار و پنهان آن بیدار بود و دشمن را به طمع و وسوسه سوق نداد . از قضا تجربه سیاسی و خردمندی نشان داده دشمن استکباری هر وقت طرف مقابل خود را هوشیار و اگاه و بیدار می بیند کمتر سرکشی و طغیان کرده و به تعبیر رهبری فرزانه انقلاب شرش کمتر می شود. بر همین اساس یکی از دلایل موفقیت تیم مذاکرات هسته ای کشورمان نیز اتخاذ مواضعی روشن و محکم و صریح در برابر زیاده خواهی هایی استکبار بود و امید است در اینده نیز همین مشی با خردمندی و هوشمندی ادامه پیدا کند.در انتها باید یاداوری شود مقاومت و ایستادگی دولتها یی مانند جمهوری اسلامی در برابر نظام استکباری با تکیه بر دو عنصر محوری میسر شده و جامه عمل پوشیده است و اتخاذ چنین سیاستی از هر دولتی بر نمی آید. عنصر اول اعتقاد و ایمان عمیق به نصرت الهی و پشتیانی خداوند متعال از مسیر و موضع حق است که در بسیاری از مواقع مانند دفاع مقدس برای ملت ایران به عینه به اثبات رسید و عنصر دوم مستظهر بودن نظام جمهوری اسلامی به حمایت و پشتیانی و مشروعیت مردمی است . این نظام به نمایندگی از ملتی مقاوم و عزت مدار توان رویارویی با قدرتهای استکباری را چه در جهاد و جنگ و چه در مذاکره و صلح داشته و دارد و خواهد داشت و همین مردم هوشمند نیز خواهان این هستند که دست اندرکاران برای تامین اهداف کشور حول پیشرفت و عدالت ذره ای در برابر دشمن قدار دچار ضعف و ساده اندیشی و خیال اندیشی نشوند و با تکیه بر عقلانیت همه گزینه های مقابله و خنثی سازی دسایس استکبار را روی میز نگه دارند و این همان قرائت خردمندانه از استکبار ستیزی است که از عمق باورهای دینی یک ملت برامده است .

منبع : سرمقاله تهران امروز 22 دی

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 332238

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۷:۵۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۲
    0 1
    بهترین شکل مواجهه اینه که بزرگ شیم و درک درستی از سیاست و روابط بین‌الملل داشته باشیم، نگاه منطقی به سیاست داشته باشیم و بفهمیم سیاست جای رابطه نیروها و حساب سود و زیانه نه عرصه مبارزه حق و باطل... در این حالت دیگه نیازی هم به توهماتی مثل استکبارشناسی و مبارزه با استکبار نخواهیم داشت.