باید اولا جایگاه حزب در نظام سیاسی و نقل و انتقال قانونی و اخلاقی قدرت و ثانیا رابطه مسئولانه و صادقانه احزاب با جامعه از وضعیت کج دار و مریز و مبهم و تعلیق گونه ی موجود خارج شود

1- بعنوان مقدمه بحث باید گفت از منظر جامعه شناسی سیاسی نظام های حزبی به سه گونه تقسیم می شوند احزاب مردمی ،احزاب انتخاباتی و احزاب حرفه ای . احزاب مردمی احزابی هستند که گرایش ها و طبقات و اقشار مختلف مردم و علایق و منافع شهروندان را نمایندگی می کنند فعالیت مستمر اجتماعی دارند و پیوندهای آنان با مردم مداوم و پیوسته است و رهبران حزب نیز به جهت شباهت های فکری و سبک زندگی با بدنه اجتماعی خود؛ از محبوبیت برخوردار هستند یکی از نمونه ها روشن چنین حزبی را می توان حزب جمهوری اسلامی در دهه اول انقلاب اسلامی دانست .

احزاب انتخاباتی احزابی هستند که مانند قارچ درآستانه انتخابات متولد یا فعال می شوند و با رویکرد کسب قدرت و نگاه ابزاری به رای مردم وارد کنش سیاسی شده و پس از انتخابات نیز اگر پیروز شوند که به درون ساختمانهای حکومتی رفته و با اعلام عدم وابستگی خود به هر گونه حزب و گروهی و پنهان شدن پشت نام مردم در عمل مردم را فراموش می کنند و اگر پیروز نشوند نیز باز فاصله معنا داری با طبقات اجتماعی پیدا می کنند. رهبران این دسته از احزاب نیز بیشتر از انکه مردمی و مردم مدار باشند پوپولیست و عوام فریب هستند و سعی می کنند با موج سواری روی مطالبات شهروندان به مصادر و مناصب مدنظر خود دست یابند و مقام حزبی بیشتر برای ایشان یک موقعیت برای اظهار نظر و چانه زنی و امتیاز طلبی است.

با کمال تاسف می توان گفت تعداد قابل توجهی از احزاب کشورمان از این دست هستند. تیپ ایده آل چنین حزبی در می توان در حزب مشارکت در دهه هفتاد جستجو کرد . شاید غلبه چنین مدلی از حزب در ایران منجر به شکل گیری تصور اجتماعی نامطلوبی از تحزب در ایران شده است . نوع سوم حزب که درایران مصداق عینی ندارد احزاب حرفه ای هستند احزابی که توسط عده ای سیاست پیشه و متخصص امر سیاسی مدیریت شده و بطور مستمر و تمام وقت برای کسب قدرت سیاسی برنامه ریزی و تلاش می کنند. این دسته از احزاب به سیاست به مثابه بازار نگریسته که پول جاری آن آرای مردم است و برای بدست آوردن آن در چارچوب قانون باید از همه تکنیکها و مهارتهای اجتماعی مثل تبلیغات و بازاریابی سیاسی و ... استفاده کرد.

احزاب دمکرات و جمهوریخواه در امریکا و احزاب کارگر و محافظه کار در بریتانیا از این دسته هستند. این دسته از احزاب البته برامده از شکافهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ریشه دار در برخی جوامع هستند از این رو در همه کشورها ازجمله ایران ظهور نمی یابند.
2- بعد از طرح این مقدمه نظری باید گفت وضعیت احزاب در سپهر سیاسی ایران چگونه است و چرا احزاب در ایران در 100 سال اخیر در یک وضعیت تعلیق و ناپایدار قراردارند ؟ پاسخ به این سوال در سالهای حکومت پهلوی های کاملا روشن است . نظام اقتدارگرایی شاهنشاهی با دو عنصر اصلی سیاست ورزی یعنی مشارکت و رقابت سر ناسازگاری داشت و تنها به وجود برخی احزاب فرمایشی مانند حزب رستاخیر و ایران نوین رضایت می داد اما پرسش اساسی این است که چرا در سالهای پس از انقلاب اسلامی این وضعیت تعلیق ادامه یافته است ؟ علی رغم اینکه مانع قبلی یعنی ساختار سیاسی حزب گریز کاملا برطرف شده است یعنی نظام اقتدارگرایی یکه سالار به نظام مردم سالاری دینی تبدیل شده است و تحقق مردم سالاری آن در گرو تحزب و نظام حزبی است.

غیر از تصریح قانون اساسی به حق فعالیت احزاب در کشور . رهبر فرزانه انقلاب در 24/7/1390 در این خصوص تاکید کردند" ما با تحزب مطلقا مخالف نیستیم ...." ده سال قبل تر نیز در تاریخ 12/8 /1380 تاکید کردند" بعضی کسان می گویند فلانی با حزب و تحزب مخالف است در صورتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی اولین حزب را ما درست کردیم اگر تحزب به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد من طرفدار آن هستم..."
با این وجود به نظر می اید باید ریشه وضعیت تعلیق گونه احزاب را در جای دیگری جست .به نظر می اید مهمترین دلیل تعلیق مورد اشاره نوعی بلاتکلیفی نظری و مفهومی و البته قانونی در ذهن دست اندرکاران ذی ربط در قوای سه گانه از یکسو و فعالان حزبی از سوی دیگر است . منظور از بلاتکلیفی این است هنوز در کشور سازو کارهای دقیق و صحیح و هدفمند برای فعالیت سیاسی در قالب کار حزبی ایجاد نشده است . ساز و کارهای موجود تنها مناسب و سوق دهنده سیاسیون به فعالیت حزبی درایام انتخابات است . در حالی که باید سازوکارها و ساختارها به گونه ای باشد نظام حزبی و تحزب لازمه کنش و فعالیت سیاسی شفاف و مسئولانه و جدی در جامعه باشد. واقعیت این است که فعالیت حزبی خارج از احزاب نوعی تفنن و سرگرمی غیر مسئولانه و زود گذر است .

در حالی که روش بخردانه این است که اگر هر فردی تصمیم گرفت فعالیت سیاسی کند مجرای قانونی و صحیح آن را در یکی از احزاب موجود کشور بداند . ناگفته نماند این وضعیت در گرو شکل گیری احزاب واقعی است احزابی که فراتر از عمر بنیان گذاران وموسسان خود به بازتاب علایق و منافع و دیدگاههای بخشی از جامعه می اندیشند و به پاتوق و محفلی برای گپ و معاشقه سیاسی رهبران خود تبدیل نشده اند بلکه با اتخاذ رویکردهای کلان نقش راهنما و مشاور صالح شهروندان را در تصمیم گیریهای سیاسی ایفا می نمایند . اگر احزاب تبدیل به گعده و محفل گردهمایی عده ای قدرت طلب شود که با تبلیغات و عوام فریبی در فصل های انتخاباتی ظهور می یابند و پس از آن به اغما می روند طبیعی است که نه مردم به این دسته از احزاب اعتماد دارند و نه نظام سیاسی حاضر است هزینه خطاهای ریز و درشت چنین احزابی را در فضای پر ریسک سیاسی کشور بپردازد.
3- در مقام جمع بندی در نتیجه گیری می توان گفت احزاب در ایران به دلایل مختلف جز در دوره های محدودی نتوانسته اند در گذشته خدمات محسوسی به شهروندان ارایه کنند و اعتماد افکار عمومی را جلب نمایند.

اگر قرار است روزی کشورمان از مزایا و موهبت های نظام حزبی و تحزب که در واقع عقلانی ترین نظام فعالیت سیاسی است بهره مند شود باید اولا جایگاه حزب در نظام سیاسی و نقل و انتقال قانونی و اخلاقی قدرت و ثانیا رابطه مسئولانه و صادقانه احزاب با جامعه از وضعیت کج دار و مریز و مبهم و تعلیق گونه ی موجود خارج شودو ضمن باز نویسی و ارتقای قانون احزاب در عرصه عمل نیز احزاب با فعالیتهای تومان اجتماعی و فرهنگی و سیاسی پیش انگاره های و ذهنیت های مردم را نسبت به تحزب به آرامی و تدریجا تغییر داده به گونه ای که شهروندان با برخورداری از حمایت قانونی و با اعتماد به احزاب برای هر کنش سیاسی اعم از انتخاباتی و غیر انتخاباتی به نهاد حزب و تحزب مراجعه کنند و سیاست نیز در کشور از وضعیت بی شکلی و مسئولیت گریزی به وضعیت نهادمند حزبی و پاسخگویی و مسئولیت پذیری تحول یابد.

منبع : سرمقاله یکشنبه 15دیماه روزنامه تهران امروز

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 330874

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۸:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۵
    1 0
    براي اينكه از نظر آقايون يك حزب ممكنه كار دستشون بده!