ایران و کردستان عراق: پیوندی به درازای تاریخ

ایران با وجود داشتن پیوندهای ناگسستنی تاریخی، فرهنگی، نژادی و نیز روابط گرم سیاسی طی سه دهه اخیر، در طول همین چند سال گذشته، عملاکردستان عراق را از نظر اقتصادی و سیاسی به رقیب منطقه یی خود یعنی ترکیه واگذار کرده است. آنچه مسلم و ضروری است، بازبینی فوری و کارآمد برای جلوگیری از تداوم وضع موجود و تعریف روابطی مفید و پایدار است.

یک و نیم قرن پیش تر از امروز رسما کردستان عراق در سایه ضعف دولت قاجار و به بهانه رفع مزاحمت ماموران عثمانی علیه زوار عتبات عالیات در عراق و نیز ادعای آنها بر مالکیت بر خرمشهر از ایران جدا شد و از آن زمان تاکنون همواره روابط پرفراز و نشیبی میان تهران و مردمان آن سوی مرزهای غرب و شمال غربی ایران برقرار بوده است. مردمانی که همچنان بر ریشه های آریایی و تاثیر شان بر ساخت تمدنی ایران زمین تاکید دارند. در این نوشتار به اختصار روابط تاریخی میان ایران و کردهای عراق را بررسی می کنیم.

چگونگی گسست جغرافیایی کردستان
نخستین تلاش ایرانیان برای ایجاد یک دولت مرکزی قدرتمند در سرزمین هایی که بعدها کردستان نامیده شد توسط دیاکو آغاز شد. او توانست نخستین سلسله پادشاهی بزرگ را در ایران بنیان کند و بسیاری از کردها امروزه خود را به او و حکومت «ماد» منسوب می کنند. از آن زمان تا چند سده پیش از امروز، همواره سرزمین های کردنشین بخشی از سرزمین ایران بوده اند اما با افول تدریجی قدرت ایران و ظهور همسایه یی قدرتمند در مرزهای غرب و شمال غرب کشور، شاهد وقوع سلسله جنگ ها و قراردادهای زنجیره یی هستیم که از نتایج تلخ آن جدایی بخش های قابل توجهی از ایران بود. می توان گفت بخش اعظم کردستانات (واقع در ترکیه، سوریه، عراق و ارمنستان) هم از نخستین و هم از آخرین سرزمین های جدا سازی شده از ایران طی پنج سده اخیر بوده اند. مهم ترین مرحله جدا شدن این مناطق به سال 1514 و جنگ های چالدران باز می گردد که طی آن سپاه عثمانی توانست با وجود رشادت های صفویان نه تنها آنان را شکست دهد بلکه بخش عمده مناطق کردنشین ایران را نیز تسخیر کند. در 1857 در مقابل پایان ادعای عثمانی ها بر بندر محمره و نیز عدم آزار زایران عتبات عالیات، استان سلیمانیه و بخش های دیگری از ایران جدا و به آنان تحویل داده شد و سرانجام در آخرین مرحله تحدید مرزهای غربی، در سال 1913 و در چارچوب معاهده قسطنطنیه، شهر خانقین و مناطق همجوارش که اینک عمدتا بخش هایی از استان دیاله عراق را تشکیل می دهند با فشار مثلث عثمانی، روسیه و انگلیس از ایران جدا شدند.

پیشینه روابط ایران با کردهای عراق
هرچند ارتباطات و مسائل مختلفی از 1857 تا پایان دوره رضا شاه پهلوی میان ایران و کردهای عراق وجود داشت اما می توان گفت در دوره محمدرضا پهلوی است که با توجه به افزایش قدرت داخلی و سپس منطقه یی ایران شاهد اهمیت پیدا کردن کردستان عراق و افزایش روابط با آن کشور هستیم. در حقیقت می توان میان دوری و نزدیکی روابط تهران-بغداد با اهمیت قائل شدن یا نشدن برای کردستان عراق نوعی ارتباط معکوس برقرار کرد. به این معنی که هر گاه روابط میان دو کشور رو به تیرگی می گرایید، ایران سعی بر نزدیکی به کردها و از آن طریق وارد ساختن فشار بر دولت عراق می کرد. این روند از سال 1958 که بغداد شاهد وقوع کودتای خونین ژنرال عبدالکریم قاسم و سقوط نظام پادشاهی بود شدت بیشتری یافت چرا که نظامیان کودتا چی دارای گرایشات چپ بوده و از یک سو عراق را از پیمان بغداد و همکاری با بلوک غرب خارج کرده و از سوی دیگر تبدیل به رقیب مهم ترین متحد منطقه یی غرب یعنی ایران کردند. از همین زمان شاهد هستیم که از ابتدای دهه 1960 جنگ های پنج گانه عمده یی توسط «ملامصطفی بارزانی» (رهبر فقید جنبش مبارزاتی کردهای عراق) با دولت های مرکزی حاکم بر بغداد آغاز و تا سال 1975 ادامه پیدا می کند. ملامصطفی با توجه به قدرت و نفوذ خود و یارانش با انجام هر جنگ بغداد را در موقعیت سخت تری قرار داد در سال 1968 که ژنرال حسن البکر توانست یک کودتای جدید را انجام داده و بعثی ها را حاکم عراق کند شدت درگیری ها و تنش های عراق با ایران نیز افزایش پیدا کرد و حتی چند درگیری محدود مرزی نیز رخ داد. از این زمان ایران به طور آشکارتری به حمایت از کردهای عراق دست زد. این حمایت ها با امضای معاهده «همکاری های استراتژیک عراق و اتحاد جماهیر شوروی» در 1972 با شدت بیشتری همراه شد و حتی حمایت دیپلماتیک امریکا را نیز به دست آورد. به همین دلیل در پنجمین و آخرین نبرد ملامصطفی حضور همه جانبه کمک های ایران اعم از تسلیحاتی، مالی، لجستیکی و... به اوج خود رسید و بنا به برخی اسناد منتشر شده، ملامصطفی توانست ده ها هزار «پیش مرگ» را از سراسر کردستان علیه رژیم بعث بسیج کند. اما شاه ایران نگاهی تاکتیکی به کردها داشت و این امر باعث شد به محض اینکه بغداد حاضر به پذیرش نظر ایران درباره نحوه مرز بندی اروند رود (شط العرب) شد، در چارچوب معاهده 1975 الجزایر دست از حمایت کردها بکشد. یعنی کسانی را که در اوج نبردشان با بعثی ها، «برادران آریایی» خطاب می کرد تنها بگذارد و سهم پررنگی در شکست و افول جنبش کردها ایفا کند.

انقلاب ایران و احیای دوباره جنبش کردهای عراق
حدفاصل سال های 1975 تا 1980 برای کردهای عراق دورانی سخت و توام با محنت شکست، مهاجرت های گسترده، فشار بیش از حد ماموران بعث و نیز چند دستگی بود: اما وقوع انقلاب اسلامی ایران و متعاقب آن حمله ارتش عراق به رهبری صدام حسین به مثابه فرصتی تاریخی برای جنبش ضعیف شده کردها بود. آنها اگرچه ملامصطفی، رهبر کاریزماتیک شان را در میان خود نداشتند اما توانستند جنبش خود را احیا کنند. در دهه 1980 ایران ابتدا با حزب دموکرات تحت رهبری ادریس و مسعود بارزانی وارد یک اتحاد علیه بعثی ها شد و سپس در اواسط این دهه توانست حزب اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی را نیز به این اتحاد وارد سازد و عملاجبهه جدیدی با عنوان جبهه شمال را با مدیریت «قرارگاه رمضان» ایجاد کند. هرچند در 1988 صدام با بمباران شیمیایی حلبچه و قتل فجیع بیش از پنج هزار زن، کودک، پیر و جوان این شهر در کمتر از چند دقیقه پاسخی بسیار سخت و تراژیک به همکاری کردها با ایرانیان داد اما با وجود این تراژدی و جنایت هولناک (که امروزه بزرگ ترین ژنو ساید شیمیایی جهان شناخته می شود) کردها توانستند در سایه کسب حمایت ایران و نیز حضور فعالانه در جنگ، نه تنها جنبش خود را احیا کنند که به تدریج به یک بازیگر خرد در منطقه تبدیل شوند و حتی برای نخستین بار فریاد مظلومیت خود را جهانی کنند.

استقرار دولت محلی در شمال عراق


در دهه 1990 پس از وقوع جنگ بزرگ خلیج فارس و سپس سرکوب قیام 1991 کردها و شیعیان که شمال و جنوب عراق به منطقه پرواز ممنوع تبدیل شد، کردها توانستند نخستین انتخابات آزاد را در سال 1992 برگزار و نخستین دولت محلی را ایجاد کنند. در این برهه اما شمال عراق تحت تاثیر رقابت های شدید دو حزب حاکم قرار گرفت تا «جنگ برادر کشی» و شلیک گلوله حتی به پارلمان نیز کشیده شد اما از 1998 و با وساطت برخی دولت های فرا منطقه یی و منطقه یی، دو حزب مذکور به صلحی پایدار و استراتژیک دست پیدا کردند. صلحی که از جمله مهم ترین عوامل جهش کردها از سال 2003 به این سو بوده است. در واقع این منطقه دارای یک دولت فدرال محلی توام با آزادی های نسبی مدنی، انتخابات آزاد و پیشرفت اقتصاد سریع (نسبت به دیگر نقاط عراق) شده است. در این دوره که می توان آن را «بهار کردستان عراق» نامید ایران همچنان روابط خوبی با هم سنگران دیروز و دوستان امروز دارد. در همین راستا جمهوری اسلامی ایران، نخستین کشوری بود که در شهرهای اربیل و سلیمانیه کنسولگری افتتاح کرد و از نظر دیپلماتیک، عملاتغییرات سیاسی شمال عراق را مورد شناسایی قرار داد که این امر در گشایش کنسولگری دیگر کشورها نیز تاثیر قابل توجهی داشت. با این وجود نمی توان چشم بر حقیقت بست و منکر این مساله شد که ایران با وجود داشتن پیوندهای ناگسستنی تاریخی، فرهنگی، نژادی و نیز روابط گرم سیاسی طی سه دهه اخیر، در طول همین چند سال گذشته، عملاکردستان عراق را از نظر اقتصادی و سیاسی به رقیب منطقه یی خود یعنی ترکیه واگذار کرده است. آنچه مسلم و ضروری است، بازبینی فوری و کارآمد برای جلوگیری از تداوم وضع موجود و تعریف روابطی مفید و پایدار است.

منبع: روزنامه اعتماد

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 327980

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسینعلی مردانپور IR ۰۵:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۶
    37 4
    مقاله بسیار خوبی بود به نظرم الانم دیر شده و مقامات کشور باید توجه ویژه و جدی به مناطق ایران فرهنگی از جمله کردستان عراق، کردستان ترکیه، کردستان سوریه، تاجیکستان، افغانستان و ... بکنند