حمیدرضا فولادگر، عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین و عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس بر این باور است که اصولگرایان میتوانند نقاط اشتراک میان خود را تقویت کنند. با او گفتوگویی درباره شرایط سیاسی اصولگرایان انجام دادهایم.
احزاب، گروههای و تشکلهای اصولگرا بعد از آنکه دولت روحانی اموراجرایی کشور را به دست گرفت و تقریباً اکثریت انتصابات خود را انجام داد، چه وضعیتی دارند؟
تشکلها و احزاب اصولگرا حتی سران، شخصیتها و چهرههای حقیقی و حقوقی این جریان بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم هنوز حرکت منسجم تشکیلاتی جدیدی را شروع نکردند تا بتوان قضاوتی دقیق در این باره داشت. البته هر گروه اصولگرا در حال حاضر آسیبشناسی انتخابات 22 خرداد را در دستور کار دارد تا علت حصول چنین نتیجهای را از زوایای مختلف برای ساماندهی حرکتهای آینده خود ارزیابی کند، نقاط قوت و ضعف را در بیاورد و در رقابتهای پیشرو آگاهانهتر قدم بردارد.
هم اکنون اصولگرایان کجای عرصه سیاسی کشور قرار دارند؟
گرچه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری موفق نشدند اما در انتخابات شورای اکثر شهرهای بزرگ موفقیت نسبی داشتند. همچنین شهرداریهای شهرهای بزرگ نیز غالبا دست اصولگرایان است که آنجا هم بیشتر قریب به اتفاق کارها اجتماعی، فرهنگی و عمران شهری بوده و جهتگیریهای سیاسی در امور اجرایی جایگاه ندارد. مجلس نیز که دو فراکسیون بزرگ سیاسی (اصولگرایان و اصولگرایان رهروان ولایت) دارد، تحرک قابل توجهی در آنها دیده نمیشود، هرچند گذشت زمان مواضع این دو فراکسیون اصولگرا را به یکدیگر نزدیک و هماهنگ کرده است. در مجموع تشکلهای اصولگرا بهطور جداگانه آسیبشناسی رقابت سیاسی گذشته را کلید زدند و هنوز نظرات خود را به دیگر طیفها عرضه نکردند تا با یک نقد و بررسی جامع دیدگاه جمعی منسجم و هماهنگی در این باره برای استارت کار تشکیلاتی جدید حاصل شود.
سه ضلع جریان اصولگرا (پایداری، طیف تحولخواه و جبهه پروان خط امام و رهبری) با این اوضاع به کدام سمت میروند، آیا بهرویکرد اعتدالی آقای روحانی در فضای سیاسی نزدیک میشوند یا با برجسته کردن اشتراکات میان خود جبهه منتقد دولت را تقویت میکنند؟
این سه ضلع هنوز به آن سطح از نظر هماهنگی نرسیدند که تحلیلهای خود را با هم در میان بگذارند تا نظر واحد و منسجمی از آن خارج شود.
نظرات سه ضلع اصولگرا یعنی جبهه پایداری، رهپویان و ایثارگران و جبهه پیروان خط امام و رهبری، یکدست هستند یا اینکه هنوز نتوانسهاند بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به یک انسجام تشکیلاتی برسند؟
جبهه پایداری که از اول دو طیف بود، فارغ از این مباحث به نظر میرسد خود به خود اصولگرایان در موضع انتقاد به دولت بروند، در چنین شرایطی طبیعی است که اشتراکات و انسجامشان بیشتر میشود چون در اقلیت قرار میگیرند. هماکنون مواضع مشترک دو فراکسیون اصولگرای مجلس در قیاس با قبل بیشتر شده است، مثلاً در موضع دفاع از ارزشهای انقلاب یا برخی انتقادات به دولت ولو به صورت ملایم مواضع نزدیکتری میگیرند. این نشانه آن است که طیفهای جریان اصولگرا باز هم میتوانند با هم همراهی کنند که این مساله در انتخاب آینده مجلس دهم و خبرگان رهبری شاید به منصه ظهور برسد.
بحث شیخوخیت و پیرسالاری میتواند در جریان اصولگرا احیا شود چراکه از نوع عملکرد اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری به نظر میرسد آنها دیگر نیاز به تعریف چنین جایگاهی در مجموعه خود نمیبینند.
البته به نظر من باید به لحاظ ساختاری چنین جایگاهی در جریان اصولگرا برای استفاده از تجربهها و بهرهمندی از هدایت پیشکسوتان و بزرگان وجود داشته باشد. مرحوم عسگراولادی چند بار قبل از فوتشان تأکید کردند که جریانات اصولگراها باید پوستاندازی کنند. پوستاندازی یک معنیاش تغییر ساختار است یعنی میتوانیم بزرگان و ریشسفیدان و شیوخ اصولگرا را کاملاً در رأس تشکیلات به عنوان شورای مرکزی، شورای رهبری یا هیأت داوری قرار دهیم اما بدنه جوان باشد تا با جامعه ارتباط بگیرد، اگر این رویش را نداشته باشیم بعد از مدتی نیروهای قدیمی به تدریج از صحنه کنار میروند و یک شکاف بیننسلی در جریان اصولگرا ایجاد میشود.
به نظر شما این تغییر ساختار در قالب یک حزب فراگیر باید تعریف شود یا ائتلاف فراگیر؟
اصولگرایان هنوز به جمعبندی نرسیدهاند، بعضی پیشنهاد حزب فراگیر دادند اما در مقابل بعضیها معتقدند در جریان اصولگرا نمیشود حزب فراگیر تشکیل داد و این اختلاف سلایق جدی به قوت خود باقی است.
چه زمانی این تغییر ساختار نهایی میشود؟ آیا تا انتخابات مجلس آینده به جایی میرسد؟
بله، البته زمان میبرد اما هنوز مدل اولیهای تدوین و روی آن اجماع نشده است. معتقدم الان که اصولگرایان دیگر در مسئولیتهایی اجرایی نیستند، فرصت خوبی است تا نقاط مشترک میان اضلاع این جریان برای کار تشکیلاتی بیشتر تقویت شود تا نقاط اختلاف به حداقل ممکن برسد.
اصولگرایان میتوانند داخل ائتلاف گرد هم جمع شوند؟
شاید تأسیس یک حزب فراگیر ممکن نشود اما تشکیل یک ائتلاف یا جبهه شدنی است.
آقایان قالیباف، جلیلی و صفار هرندی روز 17 آذر با هم در دانشگاه تهران سخنرانی کردند. این حضور مشترک را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا این یک پیام بود؟
بالاخره میتواند یک پیام تلقی شود.
که سران طیفهای اصولگرا در حال نزدیک شدن به هم هستند؟
میشود اینطور تعبیر کرد، ولو در باطن چنین چیزی نباشد. ولی همین مساله نشان میدهد نیروهای جریان اصولگرا میتوانند نقاط مشترک میان خود را تقویت کنند.
27301
نظر شما