دنیای امروز، علوم فست فودی می خواهد/ آیا ادیان الهی دست بشر را برای تجاوز به طبیعت بازگذاشته اند؟

همایش روز جهانی فلسفه با عنوان «فلسفه و شناخت طبیعت» عصر روز گذشته، 27 آبان در موسسه حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

به گزارش خبرآنلاین، همایش روز جهانی فلسفه با عنوان «فلسفه و شناخت طبیعت» عصر روز گذشته، 27 آبان  با حضور چهره های سرشناس حوزه فلسفه در موسسه حکمت و فلسفه ایران برگزار شد. دکتر داوری اردکانی، دکتر دینانی، دکتر محقق داماد و دکتر عبدالحسین خسروپناه از جمله سخنرانان این همایش بودند.

خلاصه چند سخنرانی  ایراد شده در این همایش را در جدول زیر بخوانید.

نام سخنران

موضوع

اظهارات

دکتر رضا داوری اردکانی

رئیس فرهنگستان علوم

  

اندیشه یونانی درباره طبیعت

 

* برای یونانی‌ها طبیعت زنده است و در طبیعت زنده، تصرف و تملک نمی‌کنیم بنابر این علم تصرف کننده و علم مسخر کننده بر مبنای اندیشه‌های سقراط، افلاطون، ارسطو و ملاصدرا میسر نبود.

* فلسفه‌ای در دوره جدید به وجود می‌آید که طبیعت مرده را در برابر بشر قرار داد و ما چنین تقابلی را در سقراط می‌بینیم و این بنا را افلاطون گذاشته است، از این رو نباید اندیشید که افلاطون در پیش‌آمد عالم جدید بی‌تاثیر بوده است؛ اصلا اگر  یونانیت و فلسفه یونان نبود نمی‌دانیم تاریخ چه سیری پیدا می‌کرد و به کجا می‌رفت.

مدینه و جامعه اخلاقی

 

* ما همیشه دوست داریم که یک جامعه اخلاقی همراه با صلح، درست و پاکیزه داشته باشیم. که این از فطرت ما نشات می‌گیرد؛ مقامی که اخلاق در جامعه یونانی دارد در جامعه جدید ندارد نه اینکه اخلاق از میان رفته باشد و یا اینکه مردم، دیگر اخلاق را دوست نداشته باشند نه! چیزی در هوای تنفسی ما وجود داشته که اکنون وجود ندارد و ما به طور ارادی نخواسته‌ایم که از آن دور شویم.

* مدینه ارسطو، مدینه اخلاق است و بی‌‌جهت نیست که علمای ما کتاب اخلاق را کتاب سیاست تلقی کرده‌اند. بنابر این باید گفت سیاست جدید، ضد اخلاق نیست و اخلاق را نفی نمی‌کند بلکه قانون خاص خودش را دارد و از اصول خود پیروی و تبعیت می‌کند.

* ممکن است فردی در زندگی خصوصی خود، فردی اخلاق‌مدار باشد و این عالم جدید، مصیبتی است که شخص در خانه، زاهد و اخلاقی است اما وقتی بیرون از منزل می‌آید روابط دیگری بر او حاکم است. بنابر این نباید رفتار او را معطوف به تجدد کنیم، او تجدد‌زده است و عالم متجدد سالم‌تر است.

ناتوانی در استخدام طبیعت

 

* ما با طبیعت قهر کرده‌ایم اما آن را منبع نیرو می‌دانیم، ما باید نیرو را از طبیعت استخراج کرده و به کارگیریم و ارتباطی با عالم برقرار کنیم. وقتی به جهان توسعه یافته می‌رویم، بشر، طبیعت را استخدام و به خدمت خود در می‌آورد اما چون با آن هماهنگی دارد وقتی وارد شهر آسمان‌خراش‌ها با 20 میلیون جمعیت می‌شود وضعیت اضطرار را مشاهده نمی‌کند!

* ما به تبع غرب و عالم جدید، طبیعت را مرده می‌دانیم اما در استخدام طبیعت، مقلد و ناتوان هستیم، هماهنگی در کار و تکنولوژی نمی‌بینیم، چرا که ما سازنده تکنولوژی نیستیم درست است که ما ابوریحان بیرونی، ابن‌هیثم‌ها داشته‌ایم اما نیوتن نداشته‌ایم، چرا که فیزیک نیوتن، کمال فیزیک ابن‌هیثم نیست بلکه فیزیک دیگری است.

* وقتی این ناهماهنگی وجود دارد  آثار و نتایج مطلوب به دست نمی‌آید؛ اقتصاد و تکنولوژی بی‌سامان است ما قطعاتی را که از جاهای ارگانیک گرفته‌ایم نمی‌دانیم باید در کجا قرار دهیم و فکر نمی‌کنیم هر یک از آنها جایی برای خویش دارد. در این صورت و با این تلقی، همه چیز ناهماهنگ است و چیزهای مختلف در جای حقیقی خود قرار نمی‌گیرد و کسی در این زمینه مقصر نیست.

نیاز به هماهنگی برای برون رفت از اضطرار

* اینکه ما شهر پاکیزه، رفاه و آسایش، نظام و زندگی راحت می‌خواهیم، شرایط و برنامه نیاز دارد.

* اگر می‌خواهیم محیط زیست از سلامت نسبی برخوردار باشد و غالبا در وضع اضطرار نباشیم باید هماهنگی به وجود آید که پدیدآوردن این هماهنگی کاری بس مشکل است که با بخشنامه محقق نخواهد شد ما به یک تعادل نیاز داریم تا همه چیز در جای خویش قرار گیرد.

دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی

عضو موسسه حکمت و فلسفه ایران

سرعت در دنیای تکنیک

* دنیای تکنیک دنیای سرعت است، قمر مصنوعی و فضاپیماها را با سرعت حیوانات و انسان ها مقایسه کنید چقدر با هم فاصله دارند.

* به همین اندازه که سرعت مصنوعات بشر بالا رفته به همین اندازه حوصله بشر کم شده است، بشر در دوران های گذشته ساعت ها صرف می کرد که غذا درست کند اما امروزه با فست فودها، سریع غذا درست می کنند.

* جوان امروزی از موضوعی ناراحت است و سؤالی دارد اما جواب فوری می خواهد. همانند فست فود از ما جواب می خواهد تا مشکلش حل شود.

* دنیای امروز، علوم فست فودی می خواهد، این گونه نمی توان علم تولید کرد. جوان امروز کار دارد و حوصله ندارد فقط سؤال می کند و می خواهد جواب بشنود و برود، و اصلا فرصت فکر کردن ندارد.

شناخت تکنولوژی به جای مقابله

* تمام دنیای امروز در تکنیک است، نمی توان بدون تکنیک نفس کشید. بنابراین راه مقابله با تکنولوژی بد و بیراه گفتن و ناسزا گفتن نیست. باید راه حل را تشخیص دهیم و باید فکر کنیم که بشر باید چه مقابله ای با تکنولوژی بکند و چگونه می توان با آن کنار آمد.

* باید تکنولوژی را شناخت، چون قرار است تکنولوژی ما را به جایی ببرد و نباید ما را در وسط راه معلق در بین زمین و آسمان رها کند. این معلق گذاشتن بشر خطرناک است.

* دو جنگ جهانی سند محکمی برای نشان دادن مضرات تکنولوژی، تکنیک و اسلحه است. خدا نکند که جنگ جهانی سومی به وجود بیاید که قطعا به نابودی بشر منتهی می شود.

عدم پیشرفت اخلاق

* علم خیلی پیشرفت کرده و تکنیک هم خیلی پیشرفت کرده است. شما بهتر از من می دانید که تکنیک دارد چه کارهایی را انجام می دهد، اصلا کارهایی که تکنیک دارد انجام می دهد محیرالعقول است، اکنون فاصله زمانی و مکانی تقریبا برداشته شده است. در پیشرفت علم نمی توان تردید کرد. پیشرفت علم نشان دهنده عظمت انسان است و نباید آن را بی ارزش دانست اما آیا اخلاق بشری پیشرفت کرده است؟

* آیا مردم امروز اخلاقی تر از مردم دو هزار سال پیش هستند؟ قوانین حکومتی خیلی پیشرفت کرده است؟ مثلا فرعون مصر با یک دیکتاتور امروز فرق دارد؟ شاید زور فرعون کمتر بوده است اما دیکتاتورهای امروز قوی تر شده اند و حتی بیشتر به مردم و کشورهای ضعیف زور می گویند. اخلاق بشر پیشرفت نکرده است.

* یکی از راه هایی که البته ابتدایی است به نظرم می رسد این است که اخلاق را باید متناسب با تکنولوژی گسترش داد که البته گسترش اخلاق خیلی سخت است. فراگیر کردن اخلاق و گسترش محبت انسانی سخت است. انسان ها باید همدیگر را دوست بدارند. این راه حل نهایی است.

آیت الله سیدمصطفی محقق داماد

استاد دانشگاه شهید بهشتی

الهیات محیط زیست

 

* پروردگار متعال در قرآن مجید بشر را امانتدار خداوند معرفی کرده و انتظار دارد که بدون هر گونه خیانت زمینی که در شرائط صلاح کامل تحویل گرفته با عمران و آبادی فزونتر عودت دهد، نه آنکه در سایه کبر و غرور ناشی از قدرت به تباه سازی سرزمین و هلاک حرث و نسل دست یازد، خداوند هرگز فساد و مفسدین دوست ندارد.

* بحران زیست محیطی که زندگی بشریت معاصر با آن مواجه است را بایستی جدای از ریشه های زیست شناسی و تجربی آن مورد بررسی قرار داد، زیرا بی شک از نوع بحران فکری و اخلاقی است.

راه حل عبور از بحران زیست محیطی

 

نگاه اومانیستی در عصر جدید و ارتباط این مبنای فلسفی با نقش علوم و تکنولوژی جهان امروز راز اصلی این بحران است و تنها راه برون رفت از این بحران، تحول مبنایی در تربیت اخلاقی بشر و تحول فکری و نیز نگاه او به ساختار علوم معاصر است.

اتهام تخریب طبیعت با اختیار دین

 

* می گویند ادیان الهی جهان را ساخته الهی و بشر را محور اصلی جهان و تمام آفرینش را برای او و به خاطر وی دانسته اند و از این رهگذر بشر صاحب اختیار مطلق شده و لذا با آزادی و اختیار مطلق به جان طبیعت و مظاهر آن افتاده و آنرا تضییع و تخریب نموده است.

* آیا ادیان الهی بشر را دردانه طبیعت کرده و دستان او را در تجاوز طبیعت باز نهاده و همین امر منجر به تخریب طبیعت شده است؟ یا آنکه واقعیت خلاف آن است؟ ناسپاسی است که به علت عدم آشنایی با معارف الهی چنین بیندیشیم. انصاف آن است که بشر با دوری از خداوند و تعلیمات انبیاء الهی مبتلا به این بحران شده است و تنها نجات بازگشت به آغوش محیط الهی و آرامش یافتن در آن محیط است.

* خداوند متعال با توجه به ظرفیت بشر و تجلی و ظهور خود در هنگامه خلقت و تعلیم صحیح اسماء و مُسمیات به او، انتظار داشته که بشر از طریق معرفت و درک کرامت خویش از هر گونه فساد بپذیرد. بشری که مسجود فرشتگان قرار می گیرد، هرگز مفسد در ارض نخواهد شد.

دکتر عبدالحسین خسروپناه

رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران

چیستی و حقیقت طبیعت

 

* مقصود از طبیعت، موجود زمانی و مکانی و مادی و محسوس و مشاهده‌پذیر با چشم طبیعی و ابزاری است. این حقیقت به دو دسته موجود بی‌جان و جاندار تقسیم می‌شود. طبیعت در دانش‌های مدرن، یعنی فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی، زیر اتم‌ها تا گونه‌ها را شامل می‌شود. زیر اتم‌ها و اتم‌ها و مولکول‌ها، موجودات طبیعی بی‌جان و سلول‌ها و بافت‌ها و اندام‌ها و دستگاها و گونه‌ها، موجودات جاندار شمرده می‌شوند. سلول، بنیادی‌ترین واحد سازنده موجود زنده است که مقداری ماده وراثتی دارد.

* آیا حیات، همین اعضا و اجزای مادی است یا حقیقتی ورای طبیعت دارد؟ آیا اجتماع تعدادی ملکول و تبدیل آنها به سلول، حیات می‌سازد؟ تعداد ملکول‌های موجود در هر سلول کبد را 200 تریلیون تخمین علمی زده‌اند؛ آیا اجتماع این تعداد ملکول، حیات را در سلول کبدی تحقق می‌بخشد؟

نظر فیلسوفان الهی درباره منشاء حیات

 

* فیلسوفان الهی نفس را منشاء حیات دانسته‌اند، افلاطون، نفس را مبداء و منشاء حیات و حرکت جسم معرفی کرده است و ارسطو، نفس را کمال اول برای جسم طبیعی آلی(دارای اندام) دانسته است. ابن‌سینا، نفس را نیروی در جسم معرفی می‌کند که منشاء صدور کارهای می‌شود که یکنواخت غیر ارادی نیستند. ملاصدرا، نفس را جوهر مجردی می‌داند که ذاتا از ماده مجرد و در مقام فعل به ماده تعلق دارد.

* پس طبیعی‌دان به حیات برای برخی از موجودات طبیعی، اعتراف و بدون اشاره به نفس مجرد، آن را تبیین می‌کند و فیلسوف الهی، نفس مجرد را مبداء و منشاء اصلی حیات می‌داند و سلول و بافت و اندام و غیره را ابزار مادی برای تعلق حیات می‌شمارد.

همکاری فیلسوفان و زیست شناسان

 

آیا اجزاء طبیعی بدن، خود دارای شعوری هستند که بتوانند سازماندهی پیچیده اندام با شعور را به تنهایی، به عهده داشته و هویت‌ساز باشند؟ آیا با فرض تقسیم هستی به مُلک و ملکوت، بدن علاوه بر تدبیر مُلکی به تدبیر ملکوتی نیز نیازمند است؟ تدبیر کننده ساحت ملکوتی بدن کیست؟ این‌گونه پرسش‌ها و ده‌ها پرسش فلسفی هست که نیاز به تحقیق نو دارند؟ این تحقیقات هم باید با همکاری فیلسوفان و زیست‌شناسان انجام گیرد.

تعامل انسان با طبیعت از جهت سلامت

 

اگر علوم پزشکی را مجموعه مسایلی بدانیم که با روش تجربی و آزمایشگاهی به کشف بیماری‌های انسان و درمان آنها می‌پردازد؛ توجه به مبانی فلسفی حاکم بر روش‌شناسی علوم پزشکی، دنیای دیگری را به روی ما باز می‌کند. بخشی از مبانی این است‌ که آیا موجودات جهان را باید به خیر و شر دسته‌بندی کرد و موجودات شر را برای حفظ انسان از بین برد یا اینکه همه موجودات خیرند؛ هر چند ممکن است گاهی شر نسبی گردند پس باید تعامل سازنده با آنها داشت؟ فلسفه اسلامی، شر مطلق در جهان را نمی‌پذیرد و نگرش خاصی به تعامل با موجودات طبیعی دارد.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 323284

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =