شنیدم از این وعدهها بارها
ندیدم از آن هرگز آثارها!
نه این وعدههایى که صد روزه است
از آنها که گم شد در آمارها
از آن وعدههایى که حتى نشست
شب و روز بر صدر اخبارها
از آن وعدههایى که تغییر کرد
به تاثیر آن نرخ بازارها
گران شد به یک شب دلار و فرانک
ین و درهم و پوند و دینارها
تورم چنان شد که کمکم کشید
به زیر سرُم کار بسیارها
کسانى که خلوت گزین هم شدند
نکردند دیگر از آن کارها !
شکستند گردو به دمهاى شان
جماعات دلال و سمسارها
چنان قحطسالى شد اندر وطن
که شد عشق، پندارِ بیمارها
برون آمد از آستین مارها
نشستند تا در سمینارها
یکى، شد زبان فروشندگان
یکى، هم دهان خریدارها
پس از بحث درباره واردات
بنادر شد انبارى از بارها
نشد یک قلم جنس، ترخیص از آن
بهرغم آن بحث و گفتارها
پس از مدتى هم که آزاد شد
نیامد به کار گرفتارها
کجا کاخى از خاک گردد بلند
مگر روى تلّى از آوارها!؟
عجب نیست اینها به حاشا کشد
هر آنجا بلند است دیوارها
صدایى به جایى نخواهد رسید
اگر گم شود متر و معیارها
مبادا به تاریخ عادت کنیم
خصوصا به تجدید و تکرارها
صدایم اگر چند آهسته بود
شنیدند بىشبهه هشیارها
که منظورم از وعده شام شب است
که ربطى ندارد به ناهارها
6060
نظر شما