درحالی که روحانی در خودروی خود عازم فرودگاه بود که نیویورک را به مقصد تهران ترک کند بزرگترین اتفاق دیپلماتیک سفر 5 روزهاش رقم خورد. اتفاقی که رسانهها از آن به عنوان تماس تاریخی یاد کردند. باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا یک تماس تلفنی کوتاه با روحانی داشت و برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی رئیس جمهوران دو کشور با هم مستقیما صحبت کردند.
پیش از سفر روحانی خیلیها گمان میکردند که دیداری رخ خواهد داد و دو رئیس جمهور با هم گفت و گو خواهند کرد اما این اتفاق نیافتاد. این گمانهزنیها به حدی زیاد بود که خبر دیدار ظریف و جان کری را تحت الشعاع خود قرار داد. به نظر میرسید که قرار نیست، یخ 34 ساله روابط دوکشور به این زودیها و به این راحتیها ذوب شود. اما یک تماس تلفنی 15 دقیقهای همه را شوکه کرد.
این تماس تلفنی اگرچه اهمیت بالایی داشت اما نباید به آن با خوشبینی زیاد نگریست. هنوز خیلی از مسایل حل نشده و هنوز برای اینکه بگوییم دیوارهای بی اعتمادی فروریخته است خیلی زود است. هنوز گروههایی در ایران هستند که با هرگونه گفت و گو با آمریکا مخالف هستند. نمونهاش را پس از بازگشت روحانی از نیویورک در فرودگاه مهرآباد دیدیم. وقتی که عدهای شعار در حمایت از مواضع روحانی سر میدادند عدهای هم شعار مرگ بر آمریکا میگفتند و لنگه کفش پرتاب میکردند.
بی اعتمادی ایرانیها به آمریکاییها به اندازه نیم قرن است. از کودتا بر علیه دولت ملی مصدق بگیرید تا تحریمهای این سالهای اخیر. در 34 سال گذشته هم که عملا روابط رسمی بین دو کشور از میان رفته بود، جای آن را لابیهای دیگران گرفت که تخصصشان ساختن کوه از کاه است. ایران و آمریکا 34 سال است که در دو مسیر متضاد رفتهاند و این اولین باری است که مشاهده میشود دو کشور اراده به تغییر مسیر دارند.
اما هم در ایران و هم در آمریکا همچنان ارادههای قویای برای ادامه مسیر قبلی وجود دارد. در ایران خیلیها هنوز هرگونه مذاکره و گفت و گو را سازش میخوانند. به راستی اگر سخنان روشنگرانه رهبری معظم انقلاب درباره نرمش قهرمانانه که رئیس جمهور از آن به عنوان انعطاف حکمت آمیز تعبیر کرد، نبود باید منتظر حرکات تندتری از آنچه که در فرودگاه مهرآباد در استقبال از رئیس جمهور رخ داد می بودیم.
در آمریکا نیز خیلی از سناتورهای تندرو در حالی که اوباما در حال ایجاد فضایی برای گفت و گو بود طرح تشدید تحریم ها را مطرح کردند. از سوی دیگر اظهارات تندی درباره اینکه ایران باید در عمل حسن نیت خود را نشان دهد شنیده میشد. لابی رژیم صهیونیستی نیز مانند همیشه برای امتداد سردی روابط تلاش میکرد.
با تمام اینها این اتفاق افتاد و این ارتباط شکل گرفت. همانطور که اشاره شد همان مقدار که اراده برای تغییر در روابط کشور وجود دارد ، ارادههایی نیز در دو کشور برای باقی ماندن در فضای کنونی وجود دارد. از سوی دیگر باید دو فاکتور دیگر را نیز در نظر گرفت. اول موضع کشورهایی مانند روسیه در قبال این رابطه و دوم محدودیت دوساله برای ایجاد هرگونه ارتباط.
روسیه کشوری است که در غیاب آمریکا روابط گستردهای را با ایران برقرار کرده است. در خیلی از مسایل از جمله مسئله هسته ای و مسئله سوریه ایران و روسیه با همسو با هم عمل کرده اند. روسیه در این سالها از روابط خوبش با ایران به عنوان یکی از اهرمهایش برای فشار به آمریکا استفاده کرده است. طبیعی است که این کشور ازسیاست جدیدی که ایران و آمریکا در قبال یکدیگر در پیش گرفتهاند نگران باشد.
از سوی دیگر دولت باراک اوباما تا دو سال و چندماه دیگر بر سرکار است. احتمال اینکه پس از اوباما دولتی جمهوری خواه بر سر کار بیاید بسیار زیاد است و هم اکنون بیشترین مخالفتها برای برقرار روابط با ایران از سوی جمهوری خواهان آمریکاست. روسای جمهور ایران و آمریکا به خوبی بر این موضوع واقف هستند و شاید به همین خاطر است که هر دو بر تسریع در روند حل مشکلات تاکید دارند.
مسئله دیگری که وجود دارد مسئله لحن دو طرف است. هم دولت روحانی و هم دولت اوباما را یک بار روانی درباره لحن گفت و گو و مذاکره همراهی میکند. در ایران هیچگونه توافقی که رنگ و بوی سازش داشته باشد پذیرفته نیست. در آمریکا هم این پذیرفته نیست که ابرقدرتی مانند ایالات متحده آمریکا در برابر ایران کرنش کند. بنابر این دو رئیس جمهور هم باید محترمانه این موضوع را مدریت کنند و هم از مواضع اصولی خود کوتاه نیایند.
بنابر آنچه که گفته شد تماس تلفنی روحانی و اوباما در شرایطی انجام گرفته است که هنوز در دو کشور درباره مذاکره و گفت و گو مخالفتهای جدی وجود دارد، بازیگرانی در بین فضای بین الملل هستند که با دقت این ارتباط را زیر نظر گرفته و ممکن است در این راه سنگ اندازی کنند و در عین حال این فرصت تاریخی عمر درازی نخواهد داشت و باید تصمیمگیریها با سرعت انجام پذیرد. این یعنی یک ارتباط به غایت شکننده .
219219
نظر شما