۰ نفر
۱۸ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۴:۵۸

به گمان من ژانرهای سینمایی بر اساس فطرت بشری برچسب خود را روی فیلم های سینمایی زده اند. نیاز ذاتی انسان به ترس، گریه، خنده، هیجان، عشق و نظایر آن باعث شده ژانرها، فیلم ها را بر همین اساس دسته بندی کنند.

اما توجه کلیت سینمای ایران به تنوع ژانر در مقاطع مختلف، هرگز متعادل و متوازن نبوده است. گاه ژانر حادثه، گاه سینمای جنگ، گاه سینمای وحشت و در دوره هایی ملودرام و البته رومنس، اکشن، کمدی و سینمای جنگ، غالب تولیدات سینمای یک سال را تشکیل می دادند. معمولا هم اگر سینمای ایران در حوزه ژانر تعادل ندارد، بخشی از آن به شرایط اجتماعی و سیاسی و البته به شرایط ممیزی باز می گردد.
هراز گاهی یکی از انواع سینمایی چندسالی صدرنشین می شود و بعد که جایش را به یک نوع دیگر داد، تا مرحله حذف، پیش می رود. زمانی موج فیلم های کمدی - معمولاً سبک - سینمای ایران را فرا گرفته بود و حالا دوسه سالی است به تعداد انگشتان یک دست هم فیلم کمدی ساخته نمی شود. یا در زمانی دورتر سینمای وحشت با محوریت مرحوم خاچیکیان پرطرفدار و سرگرم کننده بود و حالا گرچه در سینمای دنیا هنوز فیلم های پرشمار و پرمخاطبی در این ژانر ساخته می شود ولی در سینمای ایران سال هاست به آن بی توجهی می شود. یا سینمای نوآر و جنایی و معمایی و پلیسی و دادگاهی که یا نداریم و یا با نازل ترین کیفیت تولید می شود. ژانر جنگی هم که روزگاری حرف اول را در سینمای ایران می زد، سال هاست به لحاظ کمیت در پایین ترین وضعیت خود قرار دارد. همچنین است اوضاع ژانر اکشن و حادثه ای.

از عناوین دیگری که ژانر نیستند ولی به غلط با این عنوان طرح می شوند مثل سینمای کودک، اجتماعی، سیاسی، دینی و امثال آن حرفی نمی زنم که اینها بسترهایی برای بروژز ژانرند و نه خود ژانر.

اما اساسی ترین این بی تنوعی در سینمای ما به گمانم پیش بینی های نادرست از سلیقه و ذائقه مخاطب ایرانی است. برخی - اعم از مدیر، سینمادار، تهیه کننده و یا کارگردان - به جای مخاطب تصمیم می گیرند و حکم صادر می کنند. مثلا اینکه مخاطب ایرانی با سینمای وحشت میانه ندارد یا سینمای جنگ دیگر دوره اش گذشته و نمی فروشد، یا مردم دیگر دل و دماغ گریه ندارند و از این قبیل قضاوت ها که باعث می شود یک گونه سینمایی، کم تولید شود و به انزوا برود. مدیران هم در جهت دادن به حمایت هایشان در تولید واکران همین قضاوت های بی مبنا را لحاظ می کنند. اتفاقاً در سال های اخیر ژانرهای حمایت شده توسط بخش دولتی همواره با استقبال سرد مردم مواجه شده اند و البته کم نبودند فیلم هایی که خلاف پیش بینی سینمادار و تهیه کننده و حتی پخش کننده، پرفروش شده اند یا برعکس، نفروخته اند.

اگر گاهی فیلم هایی که قبلا می فروختند حالا استقبالی ازشان نمی شود، یکی از دلایلش هم کار نکردن سینماگران طراز اول آن گونه یا شاخه است و یا مهیا نبودن شرایط برای آنکه فیلم خوب بسازند. مثلا اگر سینمای منتسب به کودک نمی فروشد دلیلش آن است که سینماگران خوب یا به دلیل مهیا نبودن شرایط، سراغ این شاخه نمی روند و یا اگر می روند امکان ساخت فیلم خوب ندارند. طبیعتاً کار به دست فیلمسازان ضعیف تری می افتد که امکانات فیلمسازی در اختیارشان قرار می گیرد اما قریحه و توان ساخت فیلم خوب ندارند.

از سوی دیگر ممکن است در مقاطعی سینمارو ها به یک گونه سینمایی مثلاً کمدی یا رومنس های دخترپسری یا ملودرام های اشک انگیز بیشتر توجه نشان دهند اما اولاً این اقبال نشان دادن ها همیشگی نیست که بتوان فرموله اش کرد و مهم تر اینکه نهایتا خط قرمز تماشاگر ایرانی "فیلم خوب" است. مهم این است که سفره سینما رنگین باشد و به همه سلیقه ها که در کشور ما واقعا گوناگونند حق انتخاب بدهد. واقعاً سهم آنها که فیلم رزمی دوست دارند در سینمای ما کجاست؟ سهم آنها که اکشن دوست دارند یا از فیلم های پلیسی و معمایی لذت می برند چیست؟ کسی چه می داند؟ شاید با ایجاد این تنوع، پای بسیاری به سینما باز شود که تا به حال گذرشان به آن نیفتاده است.

مخاطب ایرانی همواره ثابت کرده که فارغ از ژانر، از فیلم خوب، استقبال می کند. این درست که برخی فیلم های خوب، کم فروش بوده اند ولی یادمان نرود یکی از وجوه سینما، سرگرم سازی است و فیلمی که به عنصر جذابیت، متناسب با محتوای خود، بی توجه باشد، فیلم خوب و کاملی نیست و پاسخ مناسبی از مخاطب نصیبش نمی شود. و یادمان نرود که سرگرمی فقط خندیدن یا هیجان نیست، گریه و ترس و... هم هست.
مخاطبان سینمای ایران آنقدر متنوعند، که به همه جور فیلمی نیاز دارند و از همه جور فیلم خوبی استقبال می کند. آنها خوشبختانه آنقدر غیر قابل پیش بینی اند که به سود سینما و مخاطبان آن است کسی جای آنها تصمیم نگیرد.

***
امسال سال اقبال معنادار مخاطبان سینمای ایران به ملودرام بود. این اتفاق خوبی است. فکر می کنم مردم ایران با توجه به روحیاتشان با ملودرام ارتباط خوبی برقرار می کنند. پس از سالهای دهه 60 که ملودرام ها خوب جواب می داد و نمونه های قابل قبول و بعضاً ماندگاری هم تولید شد، گوشه گیری ملودرام طی دو دهه در سینمای ایران محسوس بود.

اما تولید و اکران موفق چند ملودرام قابل توجه در دو سال گذشته مثل "پل چوبی"، "من مادر هستم"، "من همسرش هستم"، "بی خداحافظی"، "یکی میخواد باهات حرف بزنه"، "بوسیدن روی ماه"، "برف روی کاج ها" ، "آینه های رو به رو"، "دهلیز"، "حوض نقاشی"، "دربند"، "هیس دخترها فریاد نمی زنند"، "گذشته"، "رسوایی"، "تاج محل"، و چند فیلم دیگر موجب شد این ژانر تاثیرگذار، احیا شود. فیلم هایی که تا اینجا هرکدام به نمایش در آمده اند، در اکران موفق بوده اند.

ملودرام از آن ژانرهایی است که هرگاه درست و منطبق بر اصولش ساخته شده، از مخاطبان ایرانی جواب مثبت گرفته است. حالا مهم نیست که با پسزمینه اجتماعی، خانوادگی و حتی سیاسی ساخته شده باشد. اما نکته مهم آن است که همه باید مراقب باشند این موفقیت ها موجب اووردوز این ژانر و به کما رفتن سایر ژانرها نشود!
 
 این مطلب در روزنامه بهار 18 شهریور 92 به چاپ رسیده است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 312172

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • عبدی IR ۰۶:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۸
    2 0
    کاملا صحیح می فرمایید آقای کثیریان. من مطمئنم اگه سینماگران کشورمان وارد ژانر ترس و وحشت بشوند، قطعا فیلمهایشان مخاطب زیادی خواهد داشت. فقط بگویید تو رو خدا به شعور مخاطب در فیلمهای ترسناک توهین نشود. در فیلمهای ترسناک ایرانی همیشه در آخر داستان طوری 180 درجه همه چیز تغییر می کند و القا می شود که همه مخاطبان اشتباه می کردند و اینها همه دروغ بود!!! در فیلمهای ترسناک خارجی اما اینطور نیست.