اجازه بدهید؛ همه تقصیرها متوجه مرسی نیست!

احمد منصور

 

«پادشاه نمی تواند حکم رانی کند الا با سربازش»، «قلب سلطه همان قدرتی است که می تواند مجازات و اجرا کند»، در سایه این مقولات است که دیگران به سلطه تمکین می کنند، یک سال بعد از گذشت محمد مرسی در قدرت چه کسی به او تمکین می کند؟ موقعیتش از سربازانش کجاست؟ منظور از سرباز در این جا سربازان امنیت داخلی و ارتش است، مواضع هر دوی آنها همچنان مشوش و غامض است و هیچ موضع روشنی در برابر حکومت ندارند. 

در همه حکومت های دموکراتیک سربازان از قانون پشتیبانی کرده اند، پشتیبانی از آن چه ملت انتخاب کرده است، برای همین آنها نیز باید از انتخاب ملت حمایت کنند اما سربازان در این جا می گویند که آنها به نفع مردم بی طرف هستند، در حالی که نمی دانیم منظور کدام ملت است چرا که ملت در حال حاضر به دو بخش حامیان دولت قانونی و مخالفان آن که می خواهند این حکومت را سرنگون کنند و عده ای که میان قانون و دشمنان آن ایستاده اند، تقسیم شده است. البته آنها در نهایت به سمت پیروز متمایل خواهند شد، شاید هم می خواهند خود را برای بازپس گرفتن قدرتی که ملت از آنها بعد از شست سال کنترلشان بر آن گرفتند، آماده کنند، از این جا است که می توانیم بگوییم که سربازانی که باید از عملکرد رئیس جمهور حمایت کنند، وجود ندارند.

در این میان نکته مهمی وجود دارد که نمی توان از آن غافل بود و آن فرهنگ این سربازها در طول شست سالی که جنگ با اخوان المسلمین و هر حرکت اسلامی ای که جریان داشت، است. جنگی که تلاش می کرد آنها را از نهادهای حکومتی دور نگه دارد، بنابر این آیا معقول است که آنها ظرف یک شبانه روز بپذیرند که رئیس جمهور کشور از جماعتی باشد که شست سال با آن می جنگیدند؟

مساله دوم حد و اندازه قدرتی است که یک حاکم می تواند برای مجازات و اعمال قدرت خود داشته باشد، ما در بیشتر مواقع در برابر حاکمی هستیم که نمی تواند مجازات کند و هر وقت هم که خواسته مجازات کند ابزارهای مجازات را در اختیار نداشته است، برای این که ابزارهای اجرا که سربازان و قضات باشند همراه او نیستند، او نمی تواند جز مقدار جزئی ای که توانایی اش را دارد اجرا کند، حتی کسانی که در جنایت ها دست دارند بعد از این که آزاد می شوند دوباره روز از روزی از نو، کار خود را تکرار می کنند و دوباره هم آنها را آزاد می کنند و وضع به همین منوال ادامه می یابد.

برای همین قدرت او متزلزل است چرا که ابزارهای حقیقی برای اعمال قدرت و نشان دادن ابهت خود را در اختیار ندارد، او نه قدرت را در اختیار دارد و نه ابزارهای آن را، آن چه در اختیار او است ظاهری است، برای همین نمی توانیم او را مسئول این وضعیت خجالت آور بدانیم، رئیس جمهور در اتخاذ تصمیم ها ناتوان است و اگر هم تصمیمی می گیرد اثر آن ضعیف است، بسیاری از اظهارات و تهدیدهایش مورد توجه قرار نمی گیرد و برای همین دشمنان و مخالفانش هیچ گاه به کنه حرف هایش پی نمی برند تا زمانی که از نزدیک با او دیدار کنند.

آیا عاقلانه است که رئیس جمهور نام افراد را در سخنرانی اش ذکر کند و آنها را متهم به جنایت های مختلف کند در حالی که آزاد هستند و هیچ اتهام رسمی ای متوجه آنها نشده است؟ این راهی است که پیموده و به همین دلیل بسیاری از افراد از پیرامون او دور شده اند و همین دلیلی است بر این که قدرت لازم برای جذب افراد را ندارد. در ابتدای کار بسیاری از افراد پیرامون او جمع شدند اما در آخر شاهدیم آن افرادی که پیرامونش هستند بیشتر خانواده اش هستند و دایره اعتماد او به افراد محدودی از مشاوران است که بیشترشان اخوانی هستند.

بسیاری از کسانی که خبرگی لازم در حکومت کردن دارند یا درایت لازم در امور کشور را دارند از رئیس جمهور دور شده اند و دعوت های او را برای مشارکت در حکومت رد کرده اند برای این که دیدند رئیس جمهور هیچ کدام از ابزارهای قدرت را در اختیار ندارد، برای همین تنها نشستند و از دور نظاره گر تحولات سیاسی شدند تا این که در آتش این تحولات نسوزند، آیا مرسی می تواند تنها روی پای خود بایستد و بعد از یک سال از پایان دوران ریاست جمهوری اش صفحه جدیدی بگشاید؟

منبع: الشروق  

ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

 49262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 301530

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسین A1 ۱۹:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۱
    9 1
    شما با این همه سواد واقعا خجالت نمی کشی شصت رو مینویسی شست؟؟؟؟؟؟؟
    • دانش آموز IR ۰۶:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
      0 3
      برادر عزیز معلوم است که کتاب شهریار ماکیاول را خوانده ای و لی لطفا یکبار دیگر با دقت بیشتری مطالعه کن یا لااقل اعلام کن مرجع خط فکری اصلی نوشته ات را . با تشکر
  • بی نام A1 ۰۵:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
    5 13
    بالاخره یکی پیدا شد که یه حرف حسابی بزنه!!!!!!!!!!بیچاره مرسی چه می کشه از دست اینا....
  • بی نام IR ۰۷:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۲
    9 1
    یکی از شعارهایی که مخالفان مرسی سر می دادند گویا این بوده «مرسی و اخوان معنی مشروعیت را نمی فهمند». گویا این مسئله تا حدی درباره آقای احمد منصور هم صدق می کند. باید گفت دموکراسی صرفاً به معنی برگزاری انتخابات و سپس قبضه قدرت توسط حزب پیروز نیست بلکه به معنی رعایت حقوق فرد فرد شهروندان است. اقدام آقای مرسی (فرد منتخب ملت) در تلاش برای سلب استقلال دستگاه قضایی مصر دموکراتیک بوده است؟ تلاش ایشان برای سیطره عقاید اخوانی بر نهادهای ملی مصر دموکراتیک بوده است؟ در کمیته تدوین قانون اساسی مصر در نهایت تنها اسلامگرایان حضور داشتند و مشروعیت آن زیر سؤال رفته بود آیا این رفتار دموکراتیک بود؟ متأسفانه اسلامگرایان مصری فکر می کنند انتخابات یعنی یکبار مردم به شریعت رأی می دهند و بعد انها حکومت می کنند.