نگاهی واقعگرایانه نسبت به مسائل سیاسی داخلی و خارجی نشان می دهد که سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است. هر ایدئولوژی یا قالب فکری که در جامعه و سیاست های داخلی دولت تاثیرگذار باشد، بی شک بر سیاست خارجی نیز موثر خواهد بود. از سوی دیگر مردم فقط بیننده بی طرف و خاموش دگرگونی های کارایی نظام سیاسی نیستند، بلکه به گونه ای آگاه یا نا آگاه و گام به گام، مشروعیت نظام سیاسی حاکم را مورد بررسی قرار می دهند.

نگاهی واقعگرایانه نسبت به مسائل سیاسی داخلی و خارجی نشان می دهد که سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است. هر ایدئولوژی یا قالب فکری که در جامعه و سیاست های داخلی دولت تاثیرگذار باشد، بی شک بر سیاست خارجی نیز موثر خواهد بود. از سوی دیگر مردم فقط بیننده بی طرف و خاموش دگرگونی های کارایی نظام سیاسی نیستند، بلکه به گونه ای آگاه یا نا آگاه و گام به گام، مشروعیت نظام سیاسی حاکم را مورد بررسی قرار می دهند. به همین دلیل نیز افکار عمومی، همچون ضمیر باطنی یک ملت تعبیر می شود که همانند یک قدرت گمنام و یک نیروی سیاسی عمل می کند. اگر چه این نیرو در قانون اساسی هیچ یک از کشورها پیش بینی نشده است، اما در شرایط سخت و بحرانی می تواند تا حد بسیار زیادی از سطح بحران بکاهد و حتی مسیر آن را عوض نماید. چنین امری می تواند در یک مشارکت سیاسی همه جانبه در انتخابات تبلور یابد.

مشارکت سیاسی و سیاست خارجی
انبوه یا توده مردم، توده غیر متشکل و سازمان نیافته است که در جمعیت ها یا حزب های سیاسی عضو نیستند. بطور کلی توده مردم از پیچیدگی های سیاسی آگاهی بسیار کم دارند و دارای وسیله های اعمال قدرت و نفوذ نیستند. این انبوه سازمان نیافته، خواست‌های مشترک و متضادی دارد که اغلب هماهنگ و با برنامه نیست. در این بین مردم اصولا با سیاست خارجی در دوره انتخابات ارتباط غیرمستقیمی دارند. برای کاندیداها نیز این موضوع صادق است. اکثر کاندیداها بر روی مسائلی همچون بیکاری، یارانه، آموزش، رفاه اجتماعی، بهداشت، آلودگی محیط زیست، انرژی و.. تکیه می‌نمایند. این موضوعات بر روی زندگی روزانه مردم تاثیر مستقیم مثبت و یا منفی دارند. برای اکثر انتخاب‌کنندگان مسائل داخلی مهمتر از سیاست خارجی است، بدین معنا که برای آنها شاید مسائلی از قبیل قیمت‌ها، مالیات‌ها، تورم و... مهم‌تر از رابطه با سایر کشورها باشد. البته به‌هرحال طرز تلقی مردم از سیاست خارجی به نوعی در جریان انتخابات تاثیر دارد.
از سوی دیگر میان میزان و نحوه مشارکت سیاسی و انتخابات رابطه تقریبا مستقیمی برقرار است. زیرا می تواند بیانگر میزان حمایت مردم از یک نظام سیاسی و به تبع آن، پشتیبانی از برنامه ها و خط مشی ارائه شده توسط دولت باشد. بنابراین با توجه به نقشی که مشارکت سیاسی در سیاست خارجی دارد، باید در وهله نخست به انواع مشارکت توجه نمود. انواع مشارک سیاسی مردم در نظام سیاسی را می توان به شرح زیر طبقه بندی نمود:
1. مشارکت سیاسی محدود (بسته):
در این نوع مشارکت جهت گیری های افراد نسبت به هدفهای سیاسی فوق العاده ضعیف است و مردم تصور می کنند که نمی توانند در شکل گیری و دگرگونی هدف های سیاسی موثر باشند. افراد نه نسبت به نهادهای سیاسی کشور و مسائل و تصمیمات احساس وابستگی می کنند و نه تصویر روشنی از نظام سیاسی در ذهن دارند. افراد علقه های محلی و قبیله ای دارند و نسبت به منافع ملی، اهداف ملی و توسعه ملی بی تفاوت اند.
2. مشارکت سیاسی تبعی (انفعالی):
در این مشارکت سیاسی افراد نسبت به نظام سیاسی یا علاقه مند هستند و یا متنفر. به سبب فقدان و کمبود نهادهای بیان و تجمع خواست ها و تقاضاها و یا ضعف ساختار های نهاده افراد نمی توانند از کارایی سیاسی چندانی برخوردار باشند. مردم خود را مشارکت کننده فعال در فرایند سیاسی نمی پندارند و عملا اتباع حکومت تلقی می شوند.
3. مشارکت سیاسی مشارکتی (فعال):
در این مشارکت مردم به طور نسبی در نهاده ها (طرح خواست ها و تقاضا ها)و داده ها (استراتژی ها، فوانین و طبقه بندی اولویت ها) نقش دارند و نسبت به رفتار نخبگان سیاسی حساس اند و شهروندان بر این باورند که می توانند به نظام سیاسی کمک و بر تصمیمات موثر واقع شوند.
یک نظام حکومتی که در آن رأی اکثریت حکومت کند و حقوق اقلیت تضمین شود و تعادل میان نیروهای سیاسی محفوظ بماند و همه افراد در برابر قانون برابر باشند و انتقال قدرت سیاسی تنها با رأی مردم امکان یابد و هیچ نهاد یا فرد یا گروه یا سازمانی نتواند قدرتی بیش از آنچه در قانون بدان داده شده اعمال کند، در برابر تهدیدات خارجی از درجه مقاومت و بازدارندگی نرم برخوردار خواهد بود.

سیاست خارجی و انتخابات در ایران
تنـوع و تکثر اعتقـادات، آرمـان‌هـا، روش‌های دستیـابی به غـایات، سبکهـای مختلف زندگی، رفتـار و اعمـال و ... واقعیتی انکـار نـاپذیر است. در هیچ کشوری مردم یا جمعیت آن کشور که در مفهوم سیاسی و حقوقی ملت نامیده می شود، یکپارچه نیست و به طبقه ها و گروه هایی که اغلب با هم تضاد منافع دارند تقسیم شده و به ندرت ممکن است تصمیم های دولت یک یک اعضای ملت را در بر گیرد و همه از آن تصمیم ها یکسان بهره مند شوند. اما در سیاست خارجی تا حدودی این قضیه متفاوت است. چرا که در سیاست خارجی، مسائلی از جمله حفظ تمامیت ارضی، استقلال کشور، منافع ملی و امنیت ملی وجود دارند که تمام مردم یک کشور را در بر می گیرد. به عنوان نمونه، آنچه که بیش از همه یک شهروند از نظام سیاسی، دولت یا قدرت حاکم توقع دارد، پاسداری از امنیت است که بواسطه یک سیاست خارجی مطلوب حاصل می شود.
در این بین ایران در منطقه ای حساس از جهان قرار گرفته و به لحاظ ژئوپلتیک، یکی از مهمترین کشورهای دنیا محسوب می شود. از این رو سیاست خارجی ایران باید متوجه حفظ امنیت و استقلال کشور و همه منطقه جغرافیائی پیرامون آن باشد. در این منطقه جغرافیائی خاص، فراوانی نفوذها و منافع بین المللی و رقابت ابرقدرتها و قدرتهای درجه دوم، چنان وضع پیچیده ای پیش آورده است که در سیاست خارجی باید بدنبال چیزی بیش از فرمولهای معمول «روابط دوستانه براساس منشور ملل متحد» بود.
رشد سریع وابستگی متقابل بین المللی، جهانی سازی، نظام جهانی و روابط مابین کشورها و همچنین ظهور بازیگران بین المللی بغیر از کشورها، به درجه ای رسیده است که نمی توان آن را با روابطی که تنها چند دهه پیش بوده است، مقایسه نمود. سیاست خارجی نیز به همین میزان اهمیت پیدا نموده و عواملی که سیاست خارجی را می سازند، بیشتر و با اهمیت تر گشته اند. به همین دلیل نیز در کشوری مانند ایران بویژه رعایت شیوه های دمکراتیک باید همواره با ملاحظات امنیت ملی همراه باشد. دمکراسی را نباید بهانه و وسیله ای برای اعمال نفوذ بیگانگان و رخنه عوامل بیگانه و دشمنان استقلال و تمامیت ارضی ایران قرار داد.
در حال حاضر سیاست خارجی ایران با چالش های بین المللی مانند جهانی شدن سیاست، اقتصاد، فرهنگ وارتباطات، بحران های زیست محیطی و جمعیتی، گسترش ناتو به سمت شرق، هژمونی طلبی آمریکا و تلاش برای ایجاد نظام تک قطبی، اختلاف سطوح منافع در میان کشورهای صادر کننده نفت، گسترش سازمان تجارت جهانی، بحران جهانی انرژی و چالـش های منطقه ای مانند همسایگی آمریکا در مرزهای شرقی و غربی کشور، حضور ارتش ایالات متحده در خلیج فارس، حضور اسراییل به عنوان کانون بحران ساز در منطقـه، ابهام در وضعیت رژیم حقوقی خـزر، اختلا فات مرزی با امارات، ناامنی و بی ثباتی در عراق، افغانستان و... مواجه است. اما مهمترین چالشی که نه تنها سیاست خارجی، بلکه تمام نظام سیاسی ایران با آن مواجه است، مساله دستیابی به فن آوری هسته ای و مخالفت آمریکا و غرب با این طرح و پروژه ملی و تاریخی است. به همین دلیل نیز در شرایطی که ابعاد نرم افزاری امنیت ملی دارای نقش اساسی در حفظ و بقای یک نظام سیاسی است، لذا میزان و نحوه مشارکت سیاسی مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری می تواند تاثیر به سزایی بر سیاست خارجی ایران به خصوص پرونده هسته ای داشته باشد و حتی کشور را در کوران تحولات شتابنده منطقه ای و بین المللی در برابر تهدیدات سخت افزاری خارجی بیمه نماید.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 300816

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =