۰ نفر
۲۹ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۰

عرفان قانعی فرد*

قبل از آغاز سخنم می خواهم بگویم که هرچند زادگاهم کردستان است اما نگاه و نگرش و هویتم ایرانی است و همواره بدون احساسات قومی ، انسانی مثبت بین هستم و نمی خواهم که یک تراژدی از مسائل قومی را به نمایش بگذارم.
و درباره حسن روحانی هم می خواهم بگویم که وی از سال 1368 تا 1384 دبیر شورالی عالی امنیت ملی بوده و فراموش نکنیم که « شورای عالی امنیت ملی ، دارای کارایی تامین منافع ملی و پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور است و هدف آن هم تعیین سیاست دفاعی امنیتی کشور است و هماهنگی در فعالیت سیاسی - اطلاعاتی و امنیتی کشور آنهم در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی - امنیتی با بهره گیری از امکانات برای مقابله با هر گونه بحران احتمالی داخلی و رفع تهدید خارجی » و حال چنین شخصیتی با این سابقه و دانش امنیتی ، که سیاست مداری میانه رو هم هست ، قطعا در جهت ثبات امنیتی کشور و نظارت بر مسائل امنیتی کلان، گام برخواهد داشت. و چه بسا اگر وزیر اطلاعات وی هم علی یونسی باشد، تصور ذهنی و خوانش من آن است که در نظام امنیت کشور، تحولی مثبت رخ می دهد و مدیریت مسائل اصلی بر خط تلاش در رفع عناد با مخالفان و اتخاذ سیاست بی طرفی در نزاع سیاسی را دنبال می کند که مقبول هم هست و این خط و ربط مسائل ملی ایران را در نظر دارد.
در ماه گذشته که برخی از کاندیداها به مسجد جامع شهرسنندج می آمدند و می گفتند« کردها کهن ترین و اصیل ترین قوم ایرانی اند»، نوشتم که « کردها خودشان معتقدند که صاحب خانه ایران اند و هرکجا کرد باشد، آنجا ایران است. اما برای توسعه فرهنگ سیاسی کردستان، چه باید کرد؟ چه راهی را عملا باید پیمود؟ باوجودی که جامعه کردنشین در هر انتخاباتی و در سرنوشت آّب و خاک خودشان مشتاقانه مشارکت کرده و جز نشان صدق و آهنگ وفا، ستیزی هم با حکومت مرکزی نداشته؛ چگونه می توان آنان را به مشارکت عملی فراگیر فراخواند ؛ آیا دست زدن به بازی خطرناک قوم - قوم کردن و ستاد اقوام درست کردن و ... چاره درد است ؟ ؛ در حالی که سالهاست و در طی اعصار، برای حفظ هویت ایرانی کوشیده ایم تا ایران متحد و یکپارچه را نگه داریم و اکنون سراغ تفکر بیات شده، ملت - زیر ملت و قوم و اقلیت برویم ؟ » و این سخنان در حالی بود که مثلا شخصیتی مانند آقای ولایتی هرگز دامن به این سخن نیالود. البته گاه عدم شناخت و درک درست از تاریخ و سیاست ومنافع و مصالح ملی ایران چنین تفکرات تخریبگر وزیان آور را به بار دارد. اگر گاه در یک نقطه از ایران بنا به سوابق و رخدادهای پیرامون، نوعی نگاه امنیتی وجود داشته؛ باید ریشه تاریخی را جست و حل موضوع کرد و جریان ها و رخدادها و مسایل تجزیه طلبانه و خطرات بسیار علیه وحدت ملی وتمامیت ارضی ایران را سنجید ؛ نه آنکه گفت و بازگفت که به قوم ایرانی، نگاه امنیتی وجود دارد. سخنانی موهوم و به دور از شعور شناختی که صرفا مهر تائید بر ادعاهای قوم گرایان و تجزیه طلبان و ... سودی ندارد و افکار عمومی را هم اقناع نمی کند.
بنابراین باورم این بود که مشارکت در انتخابات یک ضرورت است و باور به انتخابات هم نشانه شعور شناختی است و به جای عناد و تحریم؛ همراهی و مشارکت را می پسندیدم و می گفتم که مخالفان هم بنا به خطای محاسبه و یا درک نادرست و یا عدم فهم عینی از واقعیت داخل ایران، فراخوان ها و درخواست ها و تلاش های مکرر بی ثمر در تهییج کاذب و ایجاد مخالفت و تحریم داشتند اما جامعه کردها، با همدلی و آهنگ وفا، شور و حال انتخاباتی را پدید آوردند و تقویت وحدت ملی هم ره آورد حرکت مردمان ایران زمین بود که رنگ و بوئی از شمائل عقلانیت و بلوغ و خردورزی جمعی آنان بود و شاید بتوانند بگویند که « تحریمی ها و عنادگران و شیفتگان ترقه بازی و فروپاشی و ... غرق در جزئیات هستند و نگاهی جامع به سیاست کلان نداشته و ندارند و یا از درک آن عاجزند و تنها از منظر محدود به قضایا می نگرند و چه بسا از سر استیصال و یا چشم و همچشمی 35 سال است که با استدلال به دور از واقعیت داخل کشور، دست به تحریم و کنش می زنند » و بعد هم دست به شکاف قومی و اختلال می زنند و مسایلی خطرناک برای آینده امنیت ایران مطرح می کنند.
نیک می دانم که معمولا مورخ نباید در سیاست روز دخالت کند اما از منظر تاریخی ، خروجی عملکرد برخی از فعالان قومیت گرا ، به جای دعوت به همکاری از کردها و ایجاد رقابت در کردستان برای توسعه فرهنگ سیاسی؛ خواهان ایجاد نوعی قهر و رخوت و انفعال دارند البته هم موفقیتی در ثبات سیاسی - امنیتی در کردستان نداشته و ندارند. علت ان هم شاید نوعی هراس - پنداری و یا محاسبه غلط و یا ضعف دانش محلی است و عواقب آن استمرار رفتارها و ایجاد یک پیوستار از حوادث و رخدادها شده که امید است با عقلانیت و تدبیر و حرکت و امید و انگیزه مردم جامعه همراه شوند یا در رستخیز تاریخ معاصر مضمحل نشوند. از روز اول انتخابات قلبا امیدوار بودم آن کسی که در این کارزار نفس گیر انتخاب می شود در جهت مصالح و منافع و امنیت مُلک و مملکت باشد و برای مردمان این آب و خاک، آرامش ، صلح ، امید ، شادی و باور به رشد و اراده را به ارمغان بیاورد و امیدوار بودم که این کارزار، اسباب خیر شود و یقین دارم که افق آینده مردمان ایران زمین، روشن است.... و توصیه ام نیز این بود که برخی از رقیبان این کارزار، کمی دانش و آگاهی خود را نسبت به مسائل قومی و امنیت ملی بالاتر ببرند و فرصت سواستفاده از چالش ها را نه برای اعوان و انصار خود و نه برای تجزیه طلبان تروریست و شیفته ترقه بازی و تحریم و دشمنان قسم خورده این آب و خاک، فراهم نکنند و با نگاهی ژرف و به دور از حساسیت های بی سبب و علت، به موضوع بنگرند و در این باره ، پویان و پرسان باشند.
اما جدای از این خواسته قلبی می خواهم بگویم که من حلقه روحانی و شخص روحانی را می شناسم. عده ای دیپلمات تکنوکرات هستند و وحدت ملی را ترجیح می دهند و تدبیر و مصلحت اندیشی را و مخاطره های موهوم را هم نمی پذیرند و البته روحانی بر محور مسئولیت در مشارکت ملی، کشش و کنش دارد. مطرح کردن « ایجادمعاونت اقوام» هم ایجاد نوعی دیوار هایل است بین ایرانیت فرهنگ ایران زمین و اکنون چند بیانیه هیجانی - احساسی در ایام انتخابات برای جلب رای؛ تکرار همان حکایت وحی منزل نیست و در سطح کلان امنیت کشور هم مورد توجه نیست. با چند آفرین و بارک الله گفتن هم مشکل حل نمی شود. روحانی تهدید امنیت ملی را خوب می شناسد و قلبا امیدوارم که چنین معاونتی تشکیل نشود زیرا یک امارت خیالی است و تقویت فرهنگ خرد هم چاره درد نیست و باید به نگاه کلان به قضایا نگریست و از نظر امنیتی هم افتادن در چنین چاله ای، به مصحلت منافع و مصالح کشور نبوده و نیست.
حسن روحانی به کردستان سفر کرد اما باید تعبیر درست و عقلانی از سخنان وی داشت. وی روی مسائل ملی تاکید کرد نه قومیتی. در سنندج اشاره کرد که هر کس اقوام ایرانی را جدا جدا ببینید، ایرانی نیست و ملت ایران را یک "ملت یکپارچه" دانست و در خوزستان هم تاکید کرد که همه "افراد ایرانی" مساوی هستند. حسن روحانی، تبعیض علیه اقوام را مذمت و نکوهش کرد ، بر توسعه و تحول اقتصادی تاکید کرد و اجازه برگرداندن منزلت کردها. بنابراین باید روحانی را از گفتمان قومیت گرایی دور کرد و روی مسائل ملی گرایی تاکید ورزید و عبارات غرور ملی- قدرت ملی - ارزش پول ملی و... در سخنرانی هایش مشهود است و صد البته ، اینها اصطلاحاتی هستند که گفتمان قومیت به شدت با آن ها مشکل دارد.
. هرچند گروهی از نمایندگان سابق مجلس این تفکر بیات شده تبعیض نژادی و قومیت محوری را به وی تزریق می کنند که در دراز مدت هم همین افکار خطرناک است. همانهایی که به جای تشویق به توسعه فرهنگی، دم از اهل سنت و فقه شافعی می زنند و یا کسانی که با تحصیلات نهضت سواد آموزی، به جایی رسیده اند و اهل رانت هستند. البته باید تاکید کنم که آب در هاون کوبیدن این مداحان قدرت مسلط زمانه، به جائی نخواهد رسید زیرا شخص روحانی در خصوص اقوام صحبت می کند اما اقوام ایران زمین را خارج از ایرانیت و یکپارچگی ایران نمی بیند. قصد تخریب ندارم اما باید وی فرهیختگانی را انتخاب کند که رویکرد آنها به مسائل هویت کشور، رویکردی فرهنگی - ایرانی باشد و بدور از نزاع خطرناک قومی باشد زیرا جریان حاکم بر اندیشه مردمان همان سخنان برخی کاندیداهای فدرالیسم و سردار خانی نیست. سخنان این نمایندگان سابق هم مشابه همان ماجراجویان خواهان دریوزگی و مشتاقان ترقه بازی است که به قدرت خارجی پناه ببرد و به هر مذلتی تن داده و می دهند؛ انان که به خاطر انتخابات بر روی رای دهندگان، پنجه کشیدند و می کشند. باید افرادی بر حوزه فرهنگ و سیاست قومی - هویتی کشور مسلط شوند که دغدغه ایرانی و ایرانی داشته باشند نه باورمند به تبعیض قومی و ناسیونالیسم حاشیه ای.
اما چرا مخالفم ؟
سیاسی کردن مقوله فرهنگی - اجتماعی اقوام ایرانی؛ مدتهاست دستاویز عده ای مجیز گوی ورشکسته یا کاسب کار سیاسی شده است و بنا بر ضعف ایدئولوژی، از یکپارچگی و اتحاد و نگاه ایرانی، واهمه دارند و ترجیح آنان هم طبعا منحرف کردن مسیر دمکراسی خواهی ایران به سوی تفکر بیات شده قومیت گرایی است. بنا به عدم گسترش فرهنگ سیاسی بومی، رشد فرهنگ سیاسی در منطقه امری متعالی و مدنظر بوده است اما عوامفریب ها و اقتدارگرایان دنبال این قضیه هستند، تاثیر مخربی بر فرهنگ کشور گذاشته و خواهد داشت. اما قومیت گراها، چه بخواهند و چه نخواهند، مردم جامعه ایران در حرکتی منسجم، مشارکت سیاسی را ترجیح دادند و خواهان ایرانی آزاد و آباد هستند و شاید با برداشت متفاوت و رهیافت مختلف فعالیت سیاسی اجتماعی خود را سامان می دهند. تا ابد نمی توان مردم ایران زمین را دلمشغول کلی بافی های موهوم ومتعارض قومیت گرایی ساخت و هیچ کس هم مقام وکالت تسخیری و سخنگویی بی بدیل جامعه را هم ندارد که رئیس فلان سازمان سیاسی کردستان - که در گروه خودش 8 انشعاب رخ داده - خود را نماینده همه کردستان بنامد و به عنوان نیروی فلان قوم در همه میهمانی های خارج از کشور، بنشیند و از فرط استیصال و ناتوانی و نامرادی به طور سلیقه ای و گزینشی رفتار کند و نخواهد متوجه باشد که ضرورت و واقعیت زیستی جامعه ایرانیان چیزی دیگر است و خرد جمعی است اما باز هم به همان سنگر و تارخودبافته دل خوش است و به مقابله با خرد جمعی ایرانیان و اقوام مختلف می پردازد.
باید پذیرفت که در ایران ما، قومگرایی دارای لایه های مختلف است ( فرهنگی - سیاسی - اجتماعی و ...) و هویت ملی ایرانیان هم بر مبنای فرهنگی است آنهم به عنوان یک نظام کل. و چاره درد هم همانا کار فرهنگی است و بس. آموزش پایه و مقوم فرهنگ جامعه است و بسط و گسترش فرهنگ در جامعه هم با شناخت بر اساس عقلانیت میسر است که اط زیرسلطه و استیلای سنت مخرب و مرعوب از تفکر سُست قومیت گرایی رها شد و اعتیاد ذهن و حس استغنای منفی، سنت پویائی و تحرک را از این می برد. همواره من منتقد تریبون دادن به سازمان های مسلح و تروریست و تجزیه طلب کُرد بوده ام که زبانم لال امروزه با ادکلن و کت و شلوار به بی بی سی و صدای امریکا می روند و خود را آزادیخواه نامیده اند و خاک به چشمان همه مردمان کردستان و ایران می پاشند. در نقد سلبی و ایجابی توامان، همواره در طی این سالها، سعی بران داشته ام که عادت شکنی و اعتیاد ذهنی را از بین ببرم و راه تجدد گرایی و نو گرایی را در بازشناخت تاریخ معاصر کردستان بگشایم و تعمق در این زمینه را لازم دانسته ام و زبان به نقد و ذم گشودنم هم بنا به سیاست واقعی بوده که اسباب تحرک عقل را فراهم کنم و به دور از مغلطه به دنبال نوجویی باشم زیرا مدح بسان مطائبه گفتن و چشم بستن است و فهم را مشکل و ممتنع می کند و آموزش و بازخوانی و کار فرهنگی در مقیاس بزرگ هم فهم غیرایستا را رواج می دهد که جامعه پویان را به سیلان و جریان درآورد نه اینکه بنا به سبق ذهن بر پذیرش بدون نقد و توقف، ابرام داشت و اشاعه گر خرافات و توهمات بود. روح پژوهش هم پویایی و جستجو و صراحت است.
بنابراین هویت ملی ایرانی بنای فرهنگی تاریخی دارد و قومیت گرایان هم از رشد فرهنگی وحشت دارند و هم پایگاه اجتماعی ندارند و در دولت جدید هم صرفا بر اساس مصلحت ، به آرام نگه داشتن آنان دست زد، چندان حل موضوع نیست. البته از سال 1384 به بعد، فعالان قومیت گرا فضای زیستی یافتند و حتی برخی گشایش های قبلی را هم مسدود کردند و حوادث امنیتی را هم آفریدند و در کردستان و خوزستان و بلوچستان هم چندین حرکت تروریستی قوم گرایان را شاهد بودیم. گرچه در گفتمان قومیت ، مطالبه فرهنگی و سیاسی ، درهم آمیختگی دارد و معمولا به صورت متدرجا از خواسته های فرهنگی شروع و سپس با سوق یافتن قومیت گرایان از مطالبه فرهنگی اجتماعی به سیاسی ، این تغییرات رخ می دهد و قومیت گرایی سیاسی هم خطرناک ترین وجه این موضوع است اما فرایند را باید به طور کلی نگریست و اسباب بازی کارت دست اجنبی را فراهم نکرد که متاسفانه من همواره در پشت بازیگردانان این قضیه، دست کشور خارجی را می بینم که ملت - ملت و قومیت - قومیت را راه می اندازند. اما به گمانم اسباب رشد و اعتلای فرهنگی را فراهم کردن، چاره درد است و زمینه اجتماعی را هم برای قومیت گرایان از بین می برد و طبعا قومیت گرایان هم چندان تمایلی به محدود کردن خود در حوزه مطالبه های فرهنگی نداشته و ندارند. همواره در اول سخن خود اصل 15 قانون اساسی را مطرح می کنند ؛ هرچند که نواقصی دارد اما بهر حال گاه همین اصل هم فرصتی را در اختیار قومیت گرایان گذاشته است.
آخرالامر ، مردم کردنشین، مشارکت سیاسی در آینده سیاسی و حرکت اجتماعی ایران زمین را برگزیدند و یک توافق و اجماع نانوشته در دفاع از آزادی و دمکراسی و خط استقلال و وحدت ایران زمین را دارند. محرز است که از عقلانیت و اندیشه 2-3 سازمان شبه مسلح مخالف حکومت مرکزی که تا حد زیادی هم تحریک شده اجنبی و دشمن آب و خاک ایران بودند ( صدام حسین) از 1357 به بعد، پیشرفته تر و عقلانی تر و عمیق تر بوده اند و افرادی هم مانند بهاالدین ادب و عبدالله رمضانزاده در بین کردها، برای گشوده تر شدن فضای فعالیت فرهنگی شناخته شده اند. روحانی هم در سنندج از ان 2 تجلیل و تکریم کرد. روحانی گفت که جمهوری باکو تبدیل به خطر امنیتی شده و بلند پروازی های ترکیه را خطرناک دانست و اگر هم معیار انتخاب مردم آذربایجان و کردستان مبتنی بر قومیت بود اصولا نباید به روحانی رای می دادند چن هر دوی این کشورها را روحانی در سخنانش مورد هدف قرار داد و اگر معیار انتخاب مردم آذربایجان مبتنی بر قومیت بود اصولا نباید به روحانی رای می دادند چن هر دوی این کشورها را روحانی هدف قرار داد
اگر در دهه ۱۳۶۰ بسیاری از استعدادها و انگیزه ها حذف شدند آن هم به خاطر تردید درباره رابطه احتمالی با سازمان های مسلح کردی دیگر وقتی که انها به دامان بعث رفتند و علیه آب و خاک و سربازان وطن خود گلوله شلیک کردند طبعا در میان جامعه کردستان، جایگاهی نیافتند و بهرحال بعدها به ۷-۸ گروه مسلح شبه تروریست تقسیم شدند و راه اضمحلال را پیمودند. بماند که گاهی آمریکا، اسرائیل یا برخی از کشورهای عربی می خواهند که از انها به عنوان کارت بازی استفاده کنند و یا اقلیم مجاور هم به ایشان حقوق پرداخت می کند اما در واقع امر، جز حرمان و سیه روزی و نگه داشته شدن پرونده کردستان در قفسه های امنیتی و نابودی صدها خانواده و استعداد جوان، تاثیر و ثمره ای نداشتند. امروزه هم جز در اینترنت، فعالیتی نداشته و ندارند و بارها و بارها هم دستاویز گفتگو با حکومت مرکزی ایران شده اند اما باوری به ایشان نیست. بهرحال ماجراجوها و توطئه گرها با ذهنیت های بی ربط و غیرمرتبط با واقعیت داخل جامعه فعلی ایران ، در این روزها شیون کنان عزادارند و دچار توهم و سردرگمی اند و امیدوارم جامعه داخل به همان سرعت ، مراحل ترقی و رشد را بپیماید. متاسفانه مافیای محفلی رسانه خارج از کشور هم به دنبال عقده گشایی است و تنوع آرایی هم وجود ندارد.
پژوهشگر تاریخ معاصر 
4949 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 299610

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۹
    1 0
    برادر هموطن ، من یک آدم عادی هستم که در حد دیپلم صحبت می کنم. ایران یعنی یک کشور متحد و متشکل از قومیت های فراوان ، من فارس هستم ، اما همیشه خواهان برابری و عدالت برای تمای اقوام ایرانی بودم و هستم ، ایرانی با ایرانی بودنش است که پایدار خواهد ماند و امیدوارم خداوند یکتا تمامی اقوام ایران را یکپارچه و متحد نگاه دارد .
  • بی نام IR ۱۸:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۹
    26 6
    اقاي روحاني به عنوان يك كرد و يك كرمانشاهي از تبعيض خسته شديم.استان ما كم ترين رشد جمعيت رو در كشور داره اونم به خاطر نبود اميده.متاسفم كه بگم هر سال ميون استان هاي برتر در رتبه اول كنكور هستيم ولي بچه ها هيچكدومشون بعد اتمام تحصيل به شهرشون بر نمي گردن.يك نگاه به ليست مهندسان ارشد ناسا و جراحان بزرگ اروپا بندازين....همين.خبر منم هموطنتم.خواهش مي كنم...
    • بی نام A1 ۰۷:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۳۰
      6 0
      اگرسری به استان اردبیل بزنیدمیفهمید که استان شما کم رشد است یا ما داداش توایران فقط 5استان پیشرفت کردند بقیه ازاستان شمابدترهستندولی به یاری خداوند اقای روحانی درعرض 8سال همه چیزرادرست میکند
  • بی نام A1 ۱۹:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۹
    4 7
    خبر آنلاین از تو! انتظار نداشتیم این مقاله درپیتی رو تو سایت قرار بدی این بابا تکلیفش با خودش معلوم نیست!
    • بی نام US ۲۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۷
      1 1
      امثال توسعه نیافتگانی مثل شما که واقعیات ملی را زیر عقده های قومی خود له می کنید تکلیفتون با خودتون مشخصه فقط!!
  • بی نام A1 ۲۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۹
    5 1
    درود کاملا با تحلیل شما موافقم. خوشحالم که بالاخره یه نفر به این عوامفریبی برخی نامزدها اشاره کرد. همه خودشان صاحبخانه اند.
  • لیلا US ۰۶:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۳/۳۰
    6 2
    بسیار عالی بود من به عنوان یک بختیاری هر گونه دامن زدن به قوم گرایی که متاسفانه در گفتمان دو تن از کاندیداهای محترم هم نمود داشت و ایجاد شکاف بین اقوام ایرانی را به شدت مخرب و مضر می دانم ایران ما رنگین کمان هزار رنگی است با رنگ های در هم تنیده درست مانند نقش زیبای فرش هایش که دشمنان و ناآگاهان نخواهند توانست میان این رنگ ها جدایی افکنند ما تنها و تنها یک ملتیم و آن هم ملت ایران. من از مسوولین محترم و رییس جمهور منتخب تشکر می کنم که خطر امنیتی جمهوری آران و تجزیه طلبان ورشکسته را جدی بگیرند و با کار فرهنگی توطئه های آنان را خنثی کنند.
  • ایرانی US ۰۸:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۳/۳۰
    6 3
    درود بر آقای قانعی فرد. مقاله بسیار عالی و ارزنده ای بود. قوم گرایی یکی از ارتجاعی ترین جریان هایی ضد توسعه, ضد ملی و ضد دموکراسی است که بهتر است در همین سطح اندکی که قرار دارد درمان شود.
  • بی نام A1 ۱۹:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۱
    3 2
    این اقا کمی در مورد کشورهای چندقومی وزبانی در ارویا تحقیق کند تا متوجه شود که آنها چگونه این مشکل را حل کردهاند