دکتر سعید خالوزاده*

سیر وقایع نشان می دهد موضع کنگره امریکا روز بروز در حال سخت تر شدن علیه ایران است. طرح دو قطعنامه اخیری که در مجلس نمایندگان و سنا امریکا علیه ایران مطرح شده بیانگر رویکرد بسیار سخت کنگره آمریکاست. اختلافات جمهوری اسلامی و محور فراآتلانتیک (آمریکا - اتحادیه اروپایی) طی ماههای اخیر پر رنگ تر و رادیکال تر شده است. اساسا این سئوال مطرح است که چرا محور اتحادیه اروپایی - امریکا با کنار گذاشتن گزینه توسل به زور (از سوی امریکا و اسرائیل)، دیپلماسی تحریم های شدید را در پرونده هسته ای ایران بکار گرفته اند. در این دیپلماسی، مجازات های اقتصادی و تحریم های فراگیر و ورای مصوبات شورای امنیت، از طریق هماهنگی کامل بین دو سوی آتلانتیک مورد توجه این محور است.
برنامه هسته ای ایران یکی از جنبه های مهم و محوری در روابط غرب با ایران است و به عنوان یک فاکتور مهم کمیت و کیفیت روابط را در سطح بسیار بالایی تحت تأثیر قرار داده است. در این فضا، پنج قطعنامه 1696،1737،1747، 1803 و 1929 در شورای امنیت علیه فعالیت های هسته¬ای ایران به تصویب رسیده است. به نظر می‌رسد هماهنگی های اتحادیه اروپایی و آمریکا در رابطه با ایران هم اکنون به‌ سمت رادیکال شدن میل می‌کند و طرفین تلاش زیادی دارند تا موضع منسجم، سخت و هدفمندی را در برابر ایران در پیش بگیرند. آمریکا نقشی اساسی و کلیدی در ارتباط با اتحادیه اروپایی و کشورهای قدرتمند و بزرگ آن دارد و با توجه به تاثیری که این رابطه در چگونگی رابطه با ایران می‌گذارد، لذا نقش امریکا را نباید نادیده گرفت.

اقدامات هماهنگ اروپا و امریکا به معنای هم آوایی اتحادیه اروپا و امریکا در اعمال فشارهای تحریمی روز افزون به ایران در طی چند ساله اخیر می باشد.
ارزیابی روند تحولات نشان می دهد موضع کنگره امریکا در ارتباط با پرونده هسته ای ایران روز بروز در حال سخت تر شدن است. سنای آمریکا در تاریخ 1-3-1392 با 99 رای موافق و باتفاق آرا بیانیه‌ای را تصویب کرد که از اوباما می‌خواهد تحریم‌های مصوبه کنونی علیه ایران را بطور کامل اجرا کند و در صورت لزوم و بهنگام درگیری احتمالی حمایت دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی لازم برای دفاع رژیم اسرائیل از سرزمین، مردم و موجودیت خود را فراهم نماید.

کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا نیز به اتفاق آرا به بسته تحریمی جدیدی رای داده است که در صورت تصویب نهایی، کشورهای خارجی و شرکت‌هایی که در کاهش خرید نفت از ایران طی 180 روز کوتاهی کنند، در فهرست تحریم‌ها قرار می‌گیرند. هدف این تحریم کاهش روزانه یک میلیون بشکه نفت می باشد. این تحریم‌ها همچنین فهرست شرکت‌های تحت تحریم طرف همکاری مالی با ایران را به بخش خودروسازی و معدن ایران را نیز گسترش داده است.
جناح های تندروو افراطی کنگره مدتی است که کارایی تحریم ها در تغییر موضع ایران در مقوله هسته ای، را زیر سئوال برده و آنرا روندی کند و ناکارمد تلقی کرده و ضمن ابراز تردید نسبت به کارایی آن عنوان می کنند که اگرچه تحریم های اقتصادی و بانکی ساختار اقتصادی ایران را ضعیف کرده اما نتوانسته از پیشرفت برنامه های هسته ای ایران جلوگیری کند. بنظر می رسد هدف اصلی آنها تندتر کردن موضع دولت امریکاست و در این میان برخورد نظامی را جدیتر از همیشه مطرح می کنند.
این در حالی است که امریکا در سطح دولتی (کاخ سفید و وزارت امور خارجه) با رویکرد تند و افراطی کنگره امریکا موافق نیست. اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو آن نیز بطور رسمی با این رویکرد افراطی موافق نیستند و بیشتر به موضع رسمی و دولتی امریکا نزدیک هستند. در این راستا ما شاهد شکل گیری محور فراآتلانتیک متشکل از 27 کشور عضو اتحادیه اروپایی و امریکا - کانادا هستیم. از نظر دول این محور، اجرای دیپلماسی تحریم و فشارهای اقتصادی تجاری بانکی بجای کاربرد زور، راهکاری کم هزینه و موثرتر در برخورد با فعالیت های هسته ای ایران قلمداد می شود.

این دیپلماسی مورد حمایت سایر کشورهای نزدیک به غرب است و تاکنون در دستور کار آنها بوده است. محور فراآتلانتیک اعمال تحریم های اقتصادی - سیاسی را راهکاری مناسب در مقابله با غنی سازی بالای اورانیوم در ایران می داند و از این طریق تلاش می کند ضمن بالا بردن هزینه های سیاسی- اقتصادی و بین المللی ایران، تهران را متقاعد به صرفنظر کردن از فعالیت های هسته ای حساس خود کند.
محور فراآتلانتیک بدنبال معتبر نشان دادن این سناریو است که از طریق فشار و تحریم های گسترده سیاسی، اقتصادی - تجاری و بانکی و مسدود کردن منابع پولی ایران نهایتا مانع از فعالیت های حساس هسته ای ایران خواهد شد و ایران بالاخره کوتاه می آید و لذا هیچ نیازی به کاربرد جنگ و نیروی قهریه علیه جمهوری اسلامی ایران نیست. این محور با اجرای دیپلماسی تحریم و افزایش فشارها خواهان پیشگیری از یک درگیری نظامی در منطقه حساس خاورمیانه است.
طی چند ماهه اخیر و بخصوص بعد از مذاکرات آلماتی 1و 2، کنگره امریکا تلاش مضاعفی را در جهت فشارهای بیشتر به ایران بعمل آورد. هدف این تلاشها سخت تر و پر هزینه تر کردن فعالیت های هسته ای ایران و همچنین محدود ساختن درامدهای ارزی ایران است. در واقع نمایندگان هر دو طیف جمهوریخواه و دمکرات کنگره و مجلس سنا که گویا امروز بیشتر از هر زمانی در خصوص فعالیت های هسته ای ایران هم نظر و همجهت هستند، تلاش زیادی را بمنظور ارائه راهکارها و قطعنامه های تحریمی بعمل می آورند و بنظر می رسد دولت اوباما بیشتر از همیشه تحت فشار کنگره و طیفهای تندرو و افراطی هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه است و تمرکز آمریکا اینک بر منابع درآمد ایران، فشار اقتصادی روز افزون و تضعیف ریال خواهد بود. در واقع، امریکا با پذیرش دیپلماسی تحریمی اتحادیه اروپایی و رد گزینه جنگ، اعمال تحریم های سخت تر و همه جانبه تر بمنظور اعمال بیشترین محدودیت در روند درامدهای ارزی و تهدید اقتصاد و تجارت ایران را مد نظر دارد.
دولت باراک اوباما در داخل امریکا با مخالفت های زیادی از سوی کنگره و گروه های فشار و لابی صهیونیست مواجه است و دچار سردرگمی شده است. حتی اگر فرض کنیم دولت ایشان مایل است در چارچوب گفتگوها و توافقات اجلاس آلماتی به نتیجه ای در قضیه هسته ای ایران نائل شود، لکن بسیاری از نمایندگان کنگره با این رویکرد موافق نیستند و راهبرد دیگری را مد نظر دارند و این امر هرگونه توافق و انعطاف از سوی دولت اوباما را مشکل می سازد. لابی فشار نیز به هیچوجه مایل نیست نتیجه ای از روند مذاکرات ج.ا.ایران با گروه 1+5 حاصل شود و لذا در این روند اقدام به سنگ اندازی می کند. دولت اوباما برای جلب نظر کنگره و خنثی کردن گروههای مخالف فشار و لابی فوق که از سوی دولت افراطی نتانیاهو حمایت می شوند نیازمند کسب امتیاز بسیار بزرگی از این مذاکرات است که پذیرش آن برای ایران خیلی دشوار است.
در این میان دولت اوباما با گریز از گزینه درگیری نظامی و تاکید بر راهکار سیاسی ضمن تصریح بر اینکه زمان دیپلماسی و مذاکره رو به اتمام است اتخاذ تحریم های شدیدتر و همه جانبه تر را مد نظر قرار داده است. در این دیپلماسی تحریمی اروآتلانتیکی، بیشترین میزان هماهنگی بین امریکا با اتحادیه اروپایی وجود دارد و ما هر روز شاهد تصویب تحریم های جدیدتر و شدیدتر هستیم.
در شرایط حساس کنونی، بنظر می رسد این فضای بسیار منفی و سخت باید تغییر کند. رادیکال شدن فضا بنفع هیچکس نیست و هزینه های طرفین را بی جهت افزایش می دهد. در این فضا فقط کسانی که از بی ثباتی منطقه سود می برند احساس کاذب خشنودی می کند. دیپلماسی و گفتگو یقینا بهترین شیوه برای فائق آمدن بر فضای بی اعتمادی کنونی و یافتن یک راه حل مورد توافق طرفین است. راه حلی بر اساس برد- برد که در آن هر یک از طرفین امتیازاتی را بدست آورد و شرایط را برای ارائه یک راه حل جامع بر اساس منافع و احترام متقابل فراهم آورد. دیپلماسی امروز بیشتر از هر زمانی اهمیت دارد. دیپلماتها می توانند بر این مشکل فائق آیند.

استاد دانشگاه، پژوهشگر ارشد مطالعات اروپا

5252

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 297679

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۲:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۰
    4 0
    اگر ما ایزوله نشویم آنها شکست خواهند خورد. اما اگر ایزوله شویم، بوکسوری می شویم که گوشه رینگ گیر افتاده ایم.