مجید جویا: تصور کنید که شما خط مستقیمی به افکار معاملهگرهای فعال در بازار سهام داشته باشید. آیا این توانایی را خواهید داشت که تصمیماتی را که در زمینه سرمایه گذاری خواهند گرفت؛ و در نتیجه روند بازار را پیشبینی کنید؟
گروهی از محققین در انگلستان و ایالات متحده ادعا میکنند که چنین جام جهان نمایی شاید به صورت مولفههای جستجوی موتور جستجوگر گوگل که ذخیره شده و در دسترس عموم هستند، وجود داشته باشد. توبیاس پریس، دانشمند محاسبات علوم اجتماعی در دانشگاه وارویک بریتانیا و همکارانش گمان میکنند که ارزیابیهای آنها از دادههای گوگل ترندز، «علامتهای هشدار اولیه» چگونگی تغییر جهت بازار در آینده را (که سقوط اقتصادی در سال 2008/1387 را نیز دربر میگیرد) نشان میدهد. نتایج این تحقیق به تازگی در نشریه نیچر منتشر شده است.
تبدیل به احسن
ارزش پیشبینی گوگل ترندز در حوزههای دیگر علوم اجتماعی به اثبات رسیده است. مشهورترین آنها بروز موارد شیوع آنفلوانزا بوده که به طور لحظهای و با بررسی تعداد دفعات جستجوهای گوگل برای موضوعات مرتبط با پیشگیری و درمان آنفلوآنزا قابل مشاهده و تشخیص بوده است.
پیش از این نیز، ظرفیت استفاده از چنین اطلاعاتی برای مطالعه رفتار اقتصادی مشاهده شده است. پریس و همکارش، یوجین استنلی؛ فیزیکدان در دانشگاه بوستون ماساچوست نیز در مقالهای نشان دادهاند که یک سری مولفههای مشخص جستجوی گوگل، بازتاب دهنده حجم معاملات خرید و فروش بازار هستند. دیدیه سورنت، فیزیکدان محاسباتی از دانشگاه صنعتی فدرال زوریچ سویس در یک همکاری با اقتصاددانهای ژاپنی دریافته است که نوسانهای بازارهای مالی میتواند با نشر موضوعات به خصوصی در اخبار اقتصادی مرتبط باشد.
اما چیزی که واقعا معاملهگرها و سرمایه گذران میخواهند، روشی است که نه تنها روند جاری بازارها را ارزیابی میکند، بلکه جهت آیندهشان را نیز پیشبینی کند. به خصوص مواردی از ناپایداری، همانند بحرانهای مالی در سال 2008/1387 را که اغلب پس از آنها، دورههایی از نگرانی وجود دارند که در آنها سرمایه گذران آزمندانه به دنبال اطلاعاتی هستند تا تصمیم بگیرند که بخرند یا بفروشند.
به گفته پریس و همکارانش، چنین اضطرابها و حالتهایی را میتوان از مولفههای جستجوی گوگل دریافت. برای مثال میشد انتظار داشت که درست قبل از آخرین بحران اقتصادی، موارد جستجوی «قرض-وام» به طور برجستهای بالا رفته باشد و این دقیقا همان چیزی است که پژوهشگران پیدا کردند.
پژوهشگران برای امتحان اینکه آیا چنین ارتباطاتی میتوانست پیشبینی کننده باشد، یک سری استراتژی برای معامله تدوین کردند که در آن یک تصمیم برای خرید یا فروش با وفور اخیر موارد مشخصی از جستجو ارتباط مییابد. آنها شبیه سازی کردند که چگونه این استراتژیها میتوانستند در بازه بین سالهای 2004/1383 و 2011/1390 و بر مبنای دادههای واقعی از بازارهای مالی عمل کنند.
از 98 استراتژی گوگل ترند که محققان مورد کاوش قرار دادهاند، موردی که بر مبنای «قرض» بوده، بهترین عملکرد را داشته است. تا سال 2011/1390، این استراتژی ارزش سبد سهام را تا بیش از 300٪ افزایش داده بود که در مقایسه با سود تنها 16 درصدی یک استراتژی معمول سرمایه گذاری سنتی، بسیار چشمگیر است.
ولی به رغم اینکه این نتایج جالب توجه به نظر میرسند، رابطه یک مولفه جستجوی قابل پیشبینی گوگل با واقعیت همواره روشن و آشکار نیست. برای مثال دومین استراتژی از نظر عملکرد، با «رنگ» مرتبط بود؛ و چهارمین مورد هم مربوط به «رستوران» بود. حتی استفاده از «قرض» هم واضح نبود، چون نقش آن در بحران اقتصادی تنها هنگامی مشخص شد که اتفاق افتاده بود. سورنت میپرسد: «آنها چطور باید از قبل می دانستند که باید از «قرض» استفاده کنند؟»
بینش روانشناسانه
پل امرود از شرکت مشاورهای ولترا پارتنرز در لندن میگوید: «با نگاه به گذشته، همواره میتوان نشانههای چیزهایی را که بعد تبدیل به استراتژیهای بسیار موفق تجاری شدهاند استنتاج کرد. ولی چیزی که میخواهیم این است که بتوانیم این کار را قبل از واقعه انجام دهیم، نه پس از آن».
علاوه بر این، اقتصاددانها میدانند که هر استراتژی سودده شفاف برای بازی در بازارها به سرعت منجر به تغییر رفتار معاملهگر آن میشود که سبب خروج آن از سوددهی میشود (اصلی که به یاد چارلز گودهارت اقتصاد دان انگلیسی، اصل گودهارت نامیده میشود). سوزانا موات، دانشمند محاسبات علوم اجتماعی از یونیورسیتی کالج لندن و از نویسندگان مقاله این تحقیق در موافقت با این اصل میگوید: «سیستمهای اجتماعی این پیچیدگی را دارند که شاید سیستم مستقیما به پیشبینیهایی که در مورد رفتار آن انجام شده است، واکنش دهد».
ولی پژوهشگران فکر میکنند که یک خروجی کلیدی از رویکرد آنها میتواند به شفافسازی مکانیزمهای روانشناختی بیانجامد که معاملهگرها را به تصمیماتشان رهنمون میسازند، امری که میتوان آن را در جمعآوری اطلاعات آنها به کار گرفت. پریس میگوید: «دادههای بازار سهام، به خودی خود چیز زیادی در مورد نحوه تصمیم گیریهای معاملهگرها نمیگویند».
او می افزاید: «ما فکر میکنیم الگوی کلی که مشاهده میکنیم، میتواند بازتابدهنده نفرت از باخت باشد»؛ این حقیقت که مردم بیشتر نگران از دست دادن پول هستند تا این که نگران از دست دادن فرصتی برای به دست آوردن همان میزان پول باشند.
53271
نظر شما