۰ نفر
۱۰ بهمن ۱۳۸۷ - ۰۸:۵۵

توماس فریدمن

توماس فریدمن روزنامه نگار و ستون نویس معروف آمریکایی است که  یادداشت های او در نیویورک تایمز با استقبالی جهانی روبه روست. او همچنین از مشاوران جیمز بیکر، وزیر خارجه آمریکا در زمان تصدی جورج بوش پدر بود. فریدمن، با انتشار کتاب "جهان مسطح است" به شهرتی جهانی دست یافت. توماس فریدمن دارای گرایش های درونی به حزب نو محافظه کاران است که البته تحلیل‌های نسبتا واقع‌گرای او می تواند مرجعی فراروی اهالی کاخ سفید  باشد، آن گونه که بسیاری سیاستمداران آمریکایی نمی توانند تاثیر نظریات او را در اتخاذ تصمیم های خود انکار کنند.

رئیس جمهور فرانکلین روزولت در هنگام مراسم سوگند خود در میانه بحران سال 1933 میلادی گفت: «الان دیگر وقت آن رسیده است که با جسارت و صداقت کافی  همه واقعیت ها بیان شوند." اما امروز تمام واقعیت آمریکا چیست؟
من فکر می کنم ما به عنوان یک کشور، جایگاه خودمان را از دست داده ایم. در واقع دلیل حمله  11 سپتامبر هم همین بود. ما بازنده بازی خودمان شدیم. ما یکباره از کشوری که همواره امید و آرزو صادر می کرد به جایی رسیده ایم که فقط دلهره می آفرینیم و ترس می پراکنیم. دومین دلیل گم شدن ما در مسیرمان این بود که هیچ  رقیبی برای خود نداشتیم. ما حتی اتحاد جماهیر شوروی را هم از دست دادیم. هر کسی که رقیبی نداشته باشد به طور حتم کمی چاق، کند ذهن و سرخوش می شود. درست مانند حالتی که امروز به آن مبتلا هستیم. فقط به این دلیل که سالها اصرار داشتیم که آمریکا هستیم. در حالی که دولت ما دیگر  هیچ کاری انجام نمی دهد. دولت ما دیگر نمی تواند مشکلات چند بعدی را که در نسل های مختلف جریان دارد حل کند. مسایلی مانند تغییرات آب و هوایی، خدمات پزشکی، مهاجرت و امنیت اجتماعی از مسایلی است که راهکاری برای آن ندارد.

 پس بر سر آن همه  خوش بینی و امیدواری  آمریکایی ها چه آمد؟
ببینید... زمانی که برای نوشتن کتابم مجبور شدم ماه ها سفر کنم، افراد مختلفی را دیدم که برای مساله انرژی های جایگزین ایده های خاصی داشتند. می خواهم بگویم که این کشور دارای شمار فراوان اشخاصی است که ایده های ناب در سر دارند اما الان زمان آن نیست که بشود از آنها به خوبی استفاده کرد.

به نظر شما این روزها موضوع  آمریکای خوب یا بد مطرح است؟
ما امروز دارای آن حکومتی نیستیم که واقعا بتواند با سرعت و دقتی که باید و انتظار می رود از ایده های ابتکاری ارائه شده نتیجه بگیرد. آمریکا امروز بیشتر شبیه یک شاتل فضایی است که فشار زیادی از پایین به آن  وارد می شود ولی بوستر شاتل ما شکاف دارد و انرژی فراوانی هدر می دهد. در شاتل آمریکا حتی خلبان ها هم در کابین خودشان بر سر برنامه پرواز با هم دعوا دارند. خب با این حساب  ما کشوری هستیم که نمی توانیم با سرعت لازم برای خروج از این موقعیت به مدار بعدی برویم.

 این مدار بعدی کجاست؟
یک  انقلاب بزرگ صنعتی دیگر یا همان  فناوری انرژی.

اما آیا باراک اوباما مرد آن هست که بتواند چنین کشوری را از  بدبختی بزرگی که خود عاملش بوده نجات دهد؟
او در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد برای این که فهمید مردم آمریکا می خواهند پیش از این که ملت های دیگر مانند عراق و افغانستان ساخته شوند این کشور آنها باشد که دوباره احیا می شود. آمریکا به بازسازی مجدد نیاز دارد. او این مساله را درک کرده است.

 آیا می شود انتظار داشت که او بتواند چنین کاری کند یا این که باید چشم انتظار ناکامی دیگری بود؟
هیچ کسی امروز نمی داند که آیا  اوباما می تواند از عهده همه کارهایی که وعده داده برآید یا نه.  ولی او مواد خام  اولیه خوبی برای یک ریاست جمهوری موفق با خود دارد. توانایی گفت وگو، قابلیت الهام گیری از سایرین  و ...  مسایل کمی نیستند. آخرین رئیس جمهوری که توانست مردم را در ابعاد هر دو حزب در کنار هم داشته باشد جان اف کندی بود.

خب اما همه توانایی اوباما در کلام و گفتار با تجربه اجرایی اندک او در مسایل داخلی و خارجی خنثی می شود.  آیا این مساله نمی تواند اهمیت داشته باشد؟
تجربه، خیلی مهم است، قضاوت هم مهم است ولی همه ما به رئیس جمهوری نیاز داریم که آماده باشد تا حرکتی جدی برای خروج از این حالت رخوت و رکود در پیش بگیرد. ما به یک رادیکال واقعی نیاز داریم.

اشپیگل، 28 ژانویه 2009/ ترجمه: لیدا هادی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 2882

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =