یوسفعلی میرشکاک، نویسنده و شاعر انقلاب در گفت‌وگو با فارس به تحلیل شخصیت و آثار شهید مرتضی آوینی، «سید شهیدان اهل قلم» پرداخته است. در اینجا نکات مهم این گفت و گو را می خوانید:<BR>

دیدگاه شهید آوینی درباره هنر متعهد
• دیدگاه افرادی مانند شهید آوینی، مخاطبان خاص خود را دارد. دستیابی به اندیشه شهید آوینی و فهم کلام او مستلزم سلوک نفسانی ویژه است و سلوک نفسانی نیز به این راحتی صورت نمی‌گیرد، چرا که اگر این طور بود باید در عرض این بیست سال، اندیشه‌های شهید آوینی در کشور ما شایع و دایع شده بود.
• عصر ما عصر «خرم سلطان» است! عصری است که رسانه‌های فراگیر به مردم جهت می‌دهند، تلاش ما هم حرکتی اثرگذار نیست که بتواند مردم را در فضای امثال شهید آوینی وارد کند انسانی که همه چیز او از دست رفته باشد چطور می‌توان او را به این عوالم دعوت کرد؟! البته شهید آوینی، مخاطب خاصی دارد که آنها همواره به دنبال این هستند که نگاه عمیق‌تر و دقیق‌تری از اندیشه این بزرگوار پیدا کنند.

علت دگرگونی و تغییر منش و سبک زندگی آوینی

• نکته‌ای که می‌توان در این زمینه ذکر کرد همان سلوک نفسانی است. انسان‌، در عصر ما یا باید تا انتهای ژرفای نیست‌انگاری پیش رود و آن را فهمیده و دچار وحشت شود و سپس بعد از آن به خشیت ربانی رسیده و پس از آن به عوالم دینی بازگردد و در انتها، انسانی مانند شهید آوینی شود.
• اگر قرار است ما در این جهان ایدئولوژی‌زده و تبلیغات‌زده بخواهیم خلایق را به طور کلی به این عوالم دعوت کنیم بالاتر از شهید آوینی، خود آقا رسول‌الله (ص) است اما می‌بینیم که میلیاردها انسان، بی‌اعتنا به حقیقت اسلام در جهان کنونی زندگی می‌کنند. درست که برخی از افرادی که در رأس بعضی از سازمان‌ها و ادارات هستند معتقدند مثلاً با فرا رسیدن سالروز شهادت شهید آوینی، با یک سخنرانی می‌توانند افرادی مانند شهید آوینی را در این فضاها وارد کنند اما این موضوع در واقع، مستلزم کردار خود آن افراد است.

هزینه هایی که شهید آوینی بعد از تحول و دگرگونی، متحمل شد

• ما در جهانی زندگی می‌کنیم که هر کسی که اهل تفکر است اگر هم بتواند کاری از پیش ببرد باید ابتدا خودش را دگرگون کند و امکان متحول کردن دیگران در جهان امروزی، کاری بسیار دشوار است. اگر بخواهیم در محیط پیرامونمان، ارزیابی کنیم خواهیم دید که این موضوع، امری بسیار دشوار است و البته سیر آن، سیری کاملاً فردی است.

شهید آوینی که شیوه زندگی غربی را تجربه کرده بود، چه چیزی باعث شد تا این دگرگونی برای او پیش آمده و از آن فضا بیرون رود؟
• نمی‌شود گفت چه پیش آمد؟ همه ماها به یک معنا روشنفکر بوده‌ایم، به یک معنا در جبهه غرب‌زدگی قرار داشته‌ایم به یک معنا در ساحت نیست‌انگاری به سری بردیم؛ عده‌ای از ما از جمله آنها شهید آوینی، نفهمیدیم که چه زمانی دگرگون شدیم و خود را در ساحت دیانت یافتیم البته بعد از آن نیز شهید آوینی و همه ما، متحمل غرامات بسیار سنگین شدیم.
• افرادی که سر از این عالم در‌آورده و به وادی دین و دیانت روی آوردند، فهمیدند بسیاری از افرادی که مدعی دین هستند چیزی جز، قشر و پوسته‌ای از آن نمی‌فهمند، یعنی پوسته دین برای آنها کافی است از این رو صرف اینکه در برخی از مکان‌ها تظاهر به دین کنند برای آنها کافی بوده و همان را دین تلقی می‌کنند در حالی که این ایدئولوژی است و دین نیست و با این حساب یک کمونیزم و هر شبه مذهب سیاسی که از غرب در سایر فرهنگ‌ها ریشه دوانده، می‌تواند دیندار باشد و در واقع همین موضوع باعث می‌شد که شهید آوینی در سال‌های آخر عمرش، بسیار درد و زجر بکشد از دست افرادی که اسلام آنها هیچ تفاوتی با ایدئولوژی‌های غربی ندارد!

اگر بخواهیم دردهای خود را فراموش کنیم، نمی‌توانیم به حقیقت هستی دست یابیم

• تا انسان در راهی که پیش می‌رود به انتها و غایت آن راه نرسد، امکان دگرگونی برای او پیش نخواهد آمد حتماً انسان باید به یک مقصد برسد که از آن مقصد نیز به سوی یک مقصد دیگری حرکت کند بنابراین در نیمه راه، این دگرگونی پیش نمی‌آید و ما باید در هر مسیری که هستیم باید به انتهای آن برسیم؛ مشکل دین و دیانت در روزگار ما همین است که همه مردم می‌خواهند به یک ریسمان آویزان شوند و تفاوتی هم نمی‌کند عنوان ایدئولوژی داشته باشد یا عنوان دین، نمی‌خواهند به حقیقت قضیه برسند.
• انسانی که نمی‌خواهد غرامت بدهد و می‌خواهد به راحتی از کنار قضایا عبور کند، هیچ سودی برای او ندارد حتی اگر خانه‌ای هم در کنار خانه خداوند به او بدهند و بگویند هر روز به جای اینکه نمازت را جای دیگری بخوانی روبه‌روی خانه خدا بخوان باز هم سودی برای او نخواهد داشت.
• تحولی که برای شهید آوینی رخ داد، حادثه‌ای نیست که برای همگان اتفاق ‌افتد. قرار نیست این وضعیت نصیب همگان شود بلکه این وضعیتی خاص است که تنها برای انسان‌های خاص پیش می‌آید؛ انسا‌ن‌های خاص و ویژه وقتی به نتیجه می‌رسند و به طور مثال شهید و یا اسطوره می‌شوند که دیگران نیز در سایه این اسطوره می‌توانند در مسیر حقیقی گام بردارند.

انتقاد از عملکرد برخی از دوستداران آوینی

• بسیاری از افراد که دوستدار شهید آوینی بوده و عکس او 24 ساعته جلوی چشمانشان قرار دارد حاضر نیستند آثار سید مرتضی را بخوانند بلکه فقط می‌خواهند به یک دستاویزی آویزان باشند؛ از طرف دیگر اگر هم قرار باشد تمام افراد وارد این وادی شوند آن وقت است که به معنای واقعی کلمه، انقلاب جهانی پیش خواهد آمد و این نیز حادثه‌ای است که هنوز زود است که اتفاق بیفتد. بسیار زود است که ما توقع آن را داشته باشیم که یک تحول جمعی رخ دهد.

• من فکر می‌کنم بهترین راه برای هر جوانی این است که ابتدا ترس را از خود دور کند و در هر عرصه‌ای که هست به راه خود ادامه دهد چون اگر بخواهد ملاحظه کند و از راهی که می‌خواهد آن را طی کند هراس داشته باشد و بارها در میانه مسیر متوقف شود به نتیجه چندانی نمی‌رسد انسان باید با جسارت بتواند به سمت اهدافی که دارد حرکت کند.
• شهید آوینی قبل از زمان دگرگونی‌، جسور و متهور بود اما بعد از وقتی که وارد ساحت دیانت می‌شود یک درگیری در وجود خود پیدا می‌کند. به هر حال این دو وجه مذموم و ممدوح، افراطی و تفریطی، اغلب اوقات با هم هستند اگر انسان در کفر، متهور باشد بی‌گمان وقتی وارد حوزه دیانت هم بشود دلیر خواهد شد.
• سیدمرتضی معتقد بود که هر کسی که شیطانش قوی‌تر است، رحمانش نیز قوی‌تر است و این تعبیر دقیق خود ایشان بود. بنابراین نمی‌شود کسانی که شیاطین ضعیفی دارند توقع داشت که آنها در عالم دین و دیانت کاری از پیش ببرند، لاجرم به همین سطوح ساده و معمولی و تبلیغاتی، قناعت خواهند کرد.
/62304

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 285880

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 7 =