به گزارش خبرآنلاین، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «حوض نقاشی» با حضور مازیار میری کارگردان، منوچهر محمدی تهیهکننده، فرشته صدرعرفایی و نگار جواهریان بازیگران، حامد محمدی نویسنده، آتوسا قلمفرسایی طراح صحنه و لباس و جواد طوسی منتقد دوشنبه 14 اسفند در دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست مازیار میری کارگردان حوض نقاشی با بیان اینکه حضور در دانشگاه به من انرژی داد عنوان کرد: «وقتی وارد شدم انرژی زیادی از شما دانشجویان گرفتم، امیدوارم وقتی از اینجا میروم هم ذرهای از این انرژی را داشته باشم تا بتوانم کارهای بهتری انجام دهم.»
او در ادامه عنوان کرد: «هنگامی که قصد ورود به سالن را داشتم کسی به من گفت «سعادتآباد» فیلم تلخی بود ولی در «حوض نقاشی» امید وجود دارد. با خودم فکر کردم شاید دو سه سال قبل دلزده و ناامید بودم ولی این روزها با امیدی که شما نسل جدید به من میدهید امیدوار میشوم و «حوض نقاشی» برای من سرشار از امید است. پس از جشنواره هیچ اعتراضی درباره فیلم نکردیم و معتقدم در میان هیات داوران جشنواره سه چهار کارگردان حرفهای سینما حضور دارند که کاندیدا شدن تعدادی از عوامل و دریافت سیمرغ طراحی صحنه و لباس برای ما افتخار است. آنچه که به آن اعتراض داشتیم به آرای مردمی مربوط میشد که آن را هم اعلام کردیم.»
در ادامه منوچهر محمدی درباره مسائل پزشکی مطرح شده در داستان توضیح داد: «یکی از مواردی که به طور جدی به آن معتقدم بهویژه در برگزاری جشنوارهها این است که تعدادی داور، آثار را بررسی و قضاوت میکنند و همیشه هم ممکن است سلایق خاص خود را داشته باشند که این کاملا طبیعی است اما از زمانیکه داوران جشنواره فیلم فجر برای توجیه تصمیمات خود دلایلی را مطرح کردند، مشکلات آغاز شد.»
او همچنین افزود: «این جریان درست مانند اسکار است چون هیچ کجا ندیدم وقتی یک جایزهی ملی به کسی تعلق میگیرد مسوولی بیاید و بگوید ما برای آن جایزه لابی کردهایم، این لطمه زدن به یک افتخار ملی است. وقتی این صحبتها مطرح شد ذهن جامعه فرق کرد و جامعه این پرسش را با خود مطرح کرد که با چه کسی لابی کردهاید؟ گرچه ما خیلی بازتابی ندیدیم ولی چند وقت بعد هم گفتند یک پیرمردی آنجا بود که با او صحبت کردیم و او هم گفت حل است.»
تهیهکننده «حوض نقاشی» تاکید کرد: «وقتی ایده فیلم به ذهنمان رسید برای ما هم سوالاتی مطرح شد به همین دلیل به پانسیونی که مخصوص اینگونه افراد بود رفتیم و نمونههایی را از نزدیک مشاهده کردیم. بیماری کمتوانی ذهنی تقسیمبندیهایی دارد. عدهای از این گروه میتوانند آموزش بپذیرند و یک سری اعمال و رفتار اجتماعی خود را داشته باشند ولی ممکن است سکتههایی در رفتارشان وجود داشته باشد البته پزشکان مختلفی که تخصص داشتهاند بعدها پس از نمایش فیلم اظهارنظر کردند که امکان ازدواج و عاشق شدن این افراد وجود دارد.»
محمدی با اشاره به فیلمهایی که در خصوص بیماریهای عجیب ساخته میشود، گفت: «دلایل علمی که برای کنار گذاشته شدن فیلم از جوایز مطرح شد این سوال را برای من پیش میآورد که فیلم «بنجامین باتن» را چگونه برای خود هضم کنم یا اینکه فیلم «هوش مصنوعی» اسپیلبرگ چگونه خلق میشود اینها سوالات بیجواب من است. اگر حرف اول و آخر من را از زمانی که ایدهی فیلم به ذهنم رسید بخواهم بگویم این است که کمی به عواطفمان توجه کنیم تا به عقلمان. این روزها همه دارند با عقلشان تصمیم میگیرند و گند میزنند. شاید اگر با عواطف تصمیم بگیریم وضع بهتری داشته باشیم.»
این تهیهکننده سینما در خصوص حاضر نشدن در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر، اظهار داشت: «دو سال قبل که یک بیانیهی جمعی در رابطه با خانه سینما دادیم و به بیانیهی 1+8 هم معروف شد برخی گفتند که جلسهای میان من و وزیر فرهنگ و ارشاد برگزار شود. این جلسه از ساعت 6 بعدازظهر تا 2 شب ادامه داشت و در آنجا پس از اینکه من حرفهایم را زدم وزیر ارشاد برای این که بگوید چطور با این فضا غریبه است گفت «از من برای وزارت علوم دعوت به همکاری شده بود و من برنامههایم را نوشتم و تیم خود را هم انتخاب کردم» اما 48 ساعت مانده به انتخاب کابینه، رییسجمهور از او دعوت میکند تا وزیر ارشاد شود و او هم طبق همان جمله مشهورش احساس تکلیف و مسوولیت، وزارت ارشاد را پذیرفت.»
او همچنین یادآور شد: «سال گذشته فیلم «بوسیدن روی ماه» را در جشنواره فجر داشتم که ظاهرا فیلمی دربارهی خانواده شهدا بود که میشد پشت آن قایم شد و حرف زد. در سه روز اول جشنواره این فیلم بالاترین رای مردمی را داشت ولی از روز سوم به بعد فیلم «برف روی کاجها» که از نظر من فیلم محترمی بود مقام اول را در اختیار خود گرفت و تا پایان رایگیری قاعده بر این شد که آن فیلم اول بود و فیلم «بوسیدن روی ماه» دوم.»
محمدی با بیان اینکه اعتراضی به نحوه داوریهای جشنواره نداشته است، گفت: «همین جا 10 میلیون تومان به کسی میدهم که تمام سایتها و مطبوعات را رصد کند و یک منبعی بیاورد که در آن من در اینباره اعتراضی کرده باشم. سال گذشته ساعت 10 صبح روز 22 بهمن از دفتر جشنواره با من تماس گرفتند و گفتند تفاوت رای این دو فیلم 2 صدم درصد است. آنها میخواستند بگویند؛ دبیر جشنواره پیشنهاد داده به دلیل تفاوت کم آرای مردمی برای این دو فیلم میخواهند به هر دو اثر سیمرغ بدهند که من هم تشکر کردم و گفتم اشکالی ندارد. اما بعد از آن ساعت 4 زنگ زدند و گفتند با عرض پوزش آقای شمقدری گفته تفاوت آرا حتی اگر یک رای باشد باید یک فیلم سیمرغ بگیرد. امسال با وجود اینکه فیلم «حوض نقاشی» با تفاوت 6 درصدی آرا جلوتر بود، آقای شمقدری گفت که به هردو فیلم برتر آرای مردمی جایزه داده شود و این کاملا مشخص است.»
او ادامه داد: «راستش را بخواهید خود نفس جایزه مهم نیست اما اینکه در یک مدیریت و یک جشنواره با یک آییننامه یک سال آنگونه رفتار شد و سال دیگر اینگونه، باعث آزردگی خاطر میشود. با این حال به دلیل احترام به فجر و احترام به تمام خونهایی که با چشم خود دیدم در جلوی این دانشگاه ریخته شد در هر دولتی که باشد فیلمم را در جشنواره فجر شرکت میدهم.»
محمدی درباره دلیل همکاری خود با حوزه هنری بیان کرد:«از سال 64-63 که از صدا و سیما بیرون آمدم تا کنون سراغ هیچ نهاد دولتی نرفتهام که با آنها کار کنم برعکس مواقع بسیاری بوده که مجبور شدهام به آنها جواب منفی بدهم. سریال «ملاصدرا» یکی از کارهایی بود که ساخت آن با 40 قسمت به من پیشنهاد شد ولی من بدون اینکه سناریو را بخوانم؛ نپذیرفتم. دلیل آن هم این بود که در همین دانشگاه واحدهای درسی زیادی را از رشته فلسفه خوانده بودم و در واقع کمی با فلسفه آشنایی داشتم.»
او همچنین افزود: «وقتی ساخت سریال «ملاصدرا» به من پیشنهاد شد به مدیر مربوطه گفتم درباره ملاصدرا شوخی میان علمای قم وجود دارد که میگویند حتی خدا هم متوجه نمیشده او چه میگوید. حال چگونه میخواهید یک سریال 40 قسمتی دربارهی این فیلسوف بسازید؟! متاسفانه ما مملکت افراط و تفریط هستیم. البته من برای اتفاقاتی که برای برخی فیلمهایم افتاده متاسفم، آنچه را که بر سینمای ایران اتفاق افتاده حاصل یک نگاه غیردوراندیشانه و مبتنی بر خطکشیهای غیرعادلانه میدانم. به همان نسبت که فکر میکنم اقتصاد ایران دچار آشفتگی عجیب و غربی شده به همان میزان معتقدم در حوزهی فرهنگ هم چنین شرایطی وجود دارد. این درست است که فیلم «حوض نقاشی» برای حوزه هنری ساخته شده ولی کسی چیزی را به ما دیکته نکرد و اینها همان مدیران حوزه هنری هستند به طوری که بعد از نمایش فیلم در جشنواره عدهای گفتند اگر حوزهی هنری این است ما هم دوست داریم با آنها کار کنیم.»
تهیهکننده «طلا و مس» با انتقاد از مدیریت فرهنگی در جامعه اظهار داشت: «واقعیت این است که به یکباره جریانی در راس مدیریت سینما قرار میگیرد که به کارهایی دست میزنند که همه را گرفتار میکند. وقتی در دفترچه معاونت سینمایی اعلام میشود که از این پس استانها مجازند فیلمها را ببینند و برای نمایش آنها تصمیم بگیرند، وضعیت همینگونه میشود. مدیران فرهنگی ما سادهانگارتر از هنرمندان ما هستند. معضل ما هم از همین جا شروع میشود. امیدوارم مدیرانی انتخاب شوند که به اعتقادات و فرهنگ ما باور داشته باشند تا در صورت لزوم هزینه هم بشود. در دولت نهم توافق کرده بودیم راجع به مصادیق صحبت نکنیم بلکه معیارها را در نظر بگیریم. توصیه ما این بود که مدیری انتخاب شود که در جاهای دیگر آبرو کسب کرده باشد و آن آبرو را اینجا خرج کند، نه اینکه اینجا بیاید آبرو کسب کند و بعد آن آبرو را در جاهای دیگر خرج کند.»
در ادامه این نشست، جواد طوسی گفت: «به زعم من ساخت فیلمی مانند «حوض نقاشی» و کلا این جنس سینما اتفاق فرخندهای است که در شرایطی که سینمای ما با آن مواجه است به وجود میآید. البته بخشی از این اتفاق به وسواس و انتخابی برمی گردد که منوچهر محمدی تهیهکننده فیلم «حوض نقاشی» مسئولیت آن را برعهده داشته است. او انگار مرحله به مرحله به دنبال یک پای به درد بخور میگردد به طوری که یک دوره با ابراهیم حاتمیکیا، دوره دیگر با سیفالله داد، در یک دوره با رضا میرکریمی و اکنون با مازیار میری و با یک رابطه پدر و فرزندی این روند را ادامه میدهد.»
او با اشاره به اینکه یکی از اعضای هیات داوران جشنواره، فیلمی به نام «گلهای داوودی» ساخته بود که آن هم ملودرامی شبیه «حوض نقاشی» بوده است، گفت: «بنابراین این تحلیلها دلیل نمیشود که تمام ارزشهای یک فیلم را نفی کنیم و روی آن خط بطلان بکشیم.»
در بخش دیگری از این نشست، نگار جواهریان درباره نقش خود گفت: «نمیدانم چه توضیحی بدهم چون همان چیزی است که در فیلم دیدهاید اما این را بگویم که برای کل شخصیت و پرداخت آن تحقیق شده بود و حتی به یک مرکز توانبخشی رفتیم و با بیماران کمتوان ذهنی که در گروههای سنی مختلف بودند وقت گذراندیم. تمام سعیام را کردم که این اتفاق نیفتد ولی به هر حال من یک آدم هستم که در هر دو فیلم بازی کردهام و ممکن است جاهایی تکراری باشد البته آتوسا قلمفرسایی در هر دو فیلم حضور داشت و گاهی به من یادآوری میکرد که حرکاتم تکرار نشود با این حال میگویم که اینطور نبوده اما اگر چیزی بود به من گوشزد کنید.»
57246
نظر شما