در بخش ششم از سسلسه مطالبی که در باره تجزیه وتحلیل سیاست خارجی روسیه در پنج سال باقی مانده از دوره ریاست جمهوری پوتین ارائه می شود ، در این قسمت به آینده تحولات افغانستان ودلیل توجه روسیه به تحولات این کشور و نگاهی که پوتین در باره مشکلات افغانستان دارد ، پرداخته شده است .

نگاه روسیه به آینده افغانستان
پوتین در ادامه مقاله خود به تشریح دیدگاه روسیه در باره آینده تحولات افغانستان می پردازد . او ضمن ابرازنگرانی ازآینده افغانستان به دوموضوع اصلی گسترش تروریسم و توزیع مواد مخدر درباره دلیل نگرانی خود اشاره دارد .
« به دشواری می توان پیش بینی کرد که اوضاع درافغانستان درآینده چگونه پیشرفت خواهد یافت. تجربه  تاریخ می آموزد که حضور نظامی خارجی در این کشور هیچگاه آرامش ببار نیاورده است. فقط خود افغانی ها  می توانند مشکلات خودشان را حل کنند. نقش روسیه را در این می بینم که  با شرکت فعال کشورهای همجوار به ملت افغانستان در ایجاد اقتصاد پایدار کمک نماید و توان نیروهای مسلح افغانستان را در مقابله با تهدیدهای تروریسم وقاچاق مواد مخدربالا برد. »
24- ریشه یابی مشکلات امروز افغانستان
پوتین دراین پارگراف ازمقاله خود، درباره ریشه یابی مشکلات افغانستان  به چند عامل مهم  کلیدی واصلی که می تواند به ثبات همه جانبه و امنیت پایدار درافغانستان کمک کند ، اشاره دارد :
اول:عدم مداخله نظامی در این کشور
دوم : به رسمیت شناختن استقلال افغانستان و مداخله نکردن درامور داخلی انها
سوم: به رسمیت شناختن حاکمیت ملی انها از طریق مشارکت دادن افغانی ها درهر گونه طرحی در باره کشورشان به گونه ای که آنها احساس کنند تصمیم گیرندگان و مجریان اصلی خودشان هستند
چهارم: مشارکت دادن همه کشورهای همسایه برای کنترل مبانی ورودی و خروجی مواد مخدر
پنجم : سرمایه گذاری اقتصادی درکنارمقابله با تهدید های تروریستی زیرا تا ریشه گرایش به تروریسم درافغانستان که فقرمادی وفقرفرهنگی و مداخله خارجی است، از بین نرود نمی توان انتظار مقابله جدی با تروریسم سازمان یافته را در افغانستان داشت.
25- جایگاه و اهمیّت افغانستان برای روسیه  
پوتین درتوجیه دلیل توجه روسیه به مساله افغانستان در ادامه مقاله می نویسد:
« روسیه دارای منافع آشکار وکاملا قابل درکی درافغانستان است. افغانستان همسایه نزدیک ماست و ما در رشد با ثبات وصلح آمیزاین کشورذینفع هستیم. »
پوتین توضیح نمی دهد روسیه چه منافعی درافغانستان دارد. اما به خوبی می توان فهمید نزدیکی سرزمینی به روسیه و تاثیر ناامنی افغانستان بر آسیای مرکزی دلایل توجیهی است که او به ان اشاره دارد. اما دلایلی را که او ذکر نمی کند مهم تر به نظر می رسد . افغانستان به عنوان هارتلند در منطقه مرکزی آسیا نقطه تلاقی منافع غرب با روسیه و چین است و به همین دلیل هرگونه توسعه نفوذ غرب در این منطقه به معنای نزدیک شدن به مناطقی است که روسیه از آن به عنوان "خارج نزدیک " یاد می کند . براین اساس هراقدامی که موجب باز شدن دست غرب دراین منطقه بشود ازنگاه روسیه نگران کننده است.
26- تولید مواد مخدر درافغانستان و توزیع آن در روسیه 
علاوه بر جایگاه ژئوپولتیکی افغانستان ، این کشور نقش تعیین کننده ای در تولید و توزیع مواد مخدر دارد که برای روسیه در سالهای اخیر دردسر ساز شده است در این باره پوتین می نویسد:
« مهم ترین نکته برای روسیه این است که افغانستان دیگرمنبع اصلی خطرقاچاق مواد مخدر نباشد. قاچاق مواد مخدر به یکی ازحادترین تهدیدها مبدل گشته، به وضع سلامتی ملت های زیادی  لطمه وارد نموده ، محیط مساعد را برای فساد مالی وجنایات ایجاد کرده وتمام این نکات به بی ثباتی اوضاع درخود افغانستان منجرمی گردد. »
واقعیت آن است که روسیه درحال حاضرشاهد گسترش قابل توجه توزیع مواد مخدر از طریق آسیای مرکزی به سوی روسیه و افزایش چشمگیر مصرف مواد مخدر درسالهای اخیر است. این موضوع موجب شده است تا روسیه به مبارزه علیه تولید وتوزیع مواد مخدر ازطریق افغانستان وآسیای مرکزی بیش از گذشته علاقه نشان دهد. اوسپس برای نشان دادن عمق اهمیت این  مساله به آمار رسمی سازمان ملل استناد می کند :
« می خواهم تذکردهم که تولید مواد مخدرافغانی نه تنها کاهش نمی یابد، بلکه در سال 2011 به اندازه 40 درصد افزایش یافته است. روسیه با تهدید وحشتناک هروئین مواجه گردیده که زیان عظیمی  را به وضع سلامتی  شهروندان ما وارد می سازد. با درنظرداشت ابعاد تهدید مواد مخدر افغانی، فقط با مساعی همگانی، با اتکا برسازمان ملل متحد وسازمان های منطقه ای ازجمله سازمان " پیمان امنیت دسته جمعی" ، سازمان همکاری های شانگهای  و اتحادیه کشورهای مستقل مشترک المنافع  می توان جلو آنرا گرفت. »
اغلب کارشناسان تاکید می کنند ، مقابله جدی با گسترش مواد مخدر در افغانستان تنها  در سایه همکاری کشورهای موثر و علاقه مند به همکاری در این زمینه فراهم می شود . برای موفقیت در اجرای هر برنامه مبارزه علیه مواد مخدر در افغانستان به یک برنامه ریزی جامع و همه جانبه نیاز است که شامل همه ابعاد امنیتی ، اقتصادی ، فرهنگی و حقوقی باشد. شاید به همین دلیل پوتین در ادامه راهکار های مقابله با تولید مواد مخد رمورد توجه روسیه می نویسد :
« ما آماده ایم شرکت روسیه درعملیات کمک به مردم افغانستان را بصورت جدی توسعه  بخشیم  ولی به شرطی  که نیروهای بین المللی درافغانستان هرچه فعالانه تر ودرراستای منافع ما عمل کرده  و کار نابودسازی فیزیکی مزارع خشخاش ولابراتوارهای مخفی تولید مواد مخدر را انجام دهند.علاوه براین  تحرک بخشیدن به مبارزه با مواد مخدردرداخل افغانستان باید با مسدود ساختن مطمئن مسیرهای انتقال مواد مخدر به بازارهای خارجی، جلوگیری از جریانات مالی در رابطه با تجارت مواد مخدر و جلوگیری ازصادرات مواد شیمیایی مورد استفاده برای تولید هروئین همراه باشد. اگرهدف ، ایجاد  سیستم جامع مبارزه با قاچاق مواد مخدر در منطقه باشد. روسیه بصورت واقعی به تعامل  موثر اعضای جامعه بین المللی مساعدت خواهد کرد، تا به چرخش بنیادی در مبارزه با تهدید جهانی مواد مخدر دست یابد. »
روسیه در سالهای اخیر هیچ اقدام فراگیری در این مورد به عمل نیاورده و تنها به اقدام های تاکتیکی و همکاری در سطح شانگهای بسنده کرده است . با عضویت افغانستان در سازمان شانگهای به عنوان عضو ناظر از سال 2012 روسیه امکان بیشتری برای تلاش در این زمینه را بدست آورده است با این حال حضور بلند مدت نیروهای چند ملیتی در افغانستان مانع از اجرای هر گونه اقدامی از سوی شانگهای می شود .
 
27- نارضایتی روسیه از ایجاد پایگاه نظامی امریکا در افغانستان ومنطقه
پوتین  درادامه مقاله مفصل خود درباره ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا درافغانستان ،ابرازنا رضایتی می کند او در این مورد می نویسد:
« آمریکایی ها که خروج خود را ازاین کشور در سال 2014 اعلام کرده اند، مشغول ایجاد پایگاه های نظامی درآنجا وکشورهای همجوارهستند واین کار بدون توضیح واضح وظایف، اهداف ومدت فعالیت این پایگاه ها انجام می شود.قابل درک است که ما از این وضع راضی نیستیم.»
باید توجه داشت ورود آمریکا و متحدانش به افغانستان به بهانه حوادث یازدهم سپتامبر 2001 تنها برای مبارزه علیه طالبان و القاعده نبوده بلکه آنها از این فرصت تاریخی استفاده کردند تا از یکسو بتوانند موقعیت خود را در مرزهای شرقی ایران تثبیت کنند و ازسوی دیگردرجوار چین و مرزهای آسیای مرکزی در حیاط خلوت روسیه ، نفوذ خود را گسترش دهند.  
ایجاد پایگاه نظامی آمریکا در افغانستان حتی اگر وظایف و اهداف و مدت فعالیت آن هم توضیح داده می شد بازهم در شرایط حساس کنونی در افغانستان نمی تواند توجیه کننده حضور نظامی  آمریکا در افغانستان  باشد. زیرا
اولا هدف آمریکا از ایجاد چنین پایگاه هایی در این کشور  برقراری امنیت در افغانستان نیست.  بلکه  در درجه اول مهار ایران ، روسیه ، چین و هند از نزدیک هدف اصلی است.
 ثانیا  امنیت  و ثبات  درافغانستان با ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا بیشتر به خطر می افتد زیرا همانگونه که پوتین هم با توجه به تجربه شکست خورده ارتش سرخ در افغانستان تاکید دارد ، تاریخ گذشته مردم افغانستان نشان می دهد انها با هرگونه مداخله خارجی مخالف هستند . این موضوع چه در دوران اشغال افغانستان توسط انگلیسی ها و چه در دوران اشغال ارتش سرخ شوروی کاملا به اثبات رسیده است.
براین اساس آمریکا اگردنبال امنیت واقعی درافغانستان بود، مبادی ورود اسلحه و پول برای گروه های مسلح غیر قانونی را کنترل می کرد. این کنترل با مشارکت کشورهای همسایه افغانستان به راحتی امکان پذیراست . دراین صورت  نیازی به پایگاه نظامی و انجام  پروازهای هواپیماهای بدون سرنشین با انجام حملات کور غیر انسانی نیست. واقعیت آن است که آمریکا از بهانه مبارزه علیه تروریسم و مواد مخدر اهداف بلند مدت تری را در این منطقه راهبردی از جهان جستجو می کند.
پوتین درحالی در باره خطر تروریسم و توزیع مواد مخدردرافغانستان ابرازنگرانی می کند که روسیه ازطریق همکاری با ناتو در زمینه ارسال سلاح ، درعمل زمینه را برای گسترش تروریسم بصورت غیرمستقیم فراهم می کند. زیرا در دهسال گذشته نیروهای ناتو با حملات ناشیانه ای که به افراد غیر نظامی در افغانستان داشتند ، در عمل انگیزه را برای فعالیت های مسلحانه علیه حضور نیروهای آمریکایی و چند ملیتی در افغانستان افزایش دادند. جالب آنکه حتی در زمینه مبارزه با مواد مخدر نیز حضور نیروهای ناتو موجب کاهش تولید و توزیع مواد مخدر در افغانستان نشده است بلکه حتی ارسال مواد مخدر از افغانستان به کشورهای مجاور و از جمله به روسیه از طریق تاجیکستان ، به چند برابر زمان حاکمیت طالبان رسیده است.
28- حمایت از کمک رسانی سایر کشورها
پوتین با تاکید برحمایت روسیه از کمک رسانی به افغانستان بر این نکته اذعان دارد که :
« گروه نظامی بین المللی به رهبری ناتو به اهداف مقرر خود نرسیده است. خطر تروریسم و مواد مخدر ناشی از افغانستان کاهش نیافته است . »  
پوتین  تلاش می کند موافقت مسکو با استفاده  ناتو از فضای روسیه برای پشتیبانی نیروهای ناتو در افغانستان را در قالب کمک به ایجاد ثبات در افغانستان توجیه کند. روسیه با وجود آنکه مخالف توسعه نفوذ ناتو درمرزهای جنوبی خود در قفقاز است؛ اما با حضور نیروهای ناتو در افغانستان مخالفتی ندارد. زیرا این حضور را ضامن برقراری امنیت پایدار در افغانستان می داند . در این راستا روسیه صراحتا در باره خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بعد از سال 2014 ابراز نگرانی کرده است.
نکته مهم در اینجا این است که آیا حضور ناتو و نیروهای آمریکایی  در افغانستان خود بهانه ای برای ایجاد ناامنی ازسوی طالبان و القاعده نیست؟ به عبارت دیگر کمک رسانی روسیه  از طریق موافقت با استفاده از آسمان روسیه برای پرواز هواپیماهای حامل اسلحه ، سوخت و مواد لازم برای پشتیبانی نیروهای ناتو در افغانستان درجهت کمک به چه کسانی بوده است ؟  آیا حضور این نیروها تاکنون برای ایجاد ثبات در افغانستان موثر واقع شده است؟  واقعیت آن است که پوتین  اذعان می کند ناتو به اهداف خود در افغانستان نرسیده است . اگر این اهداف آنگونه که ادعا می شود مبارزه با تروریسم و خشکاندن ریشه های آن در افغانستان بوده که تاکنون در این مورد موفقیتی نداشتند. در زمینه برقراری صلح و امنیت و دوموکراسی هم آنگونه که گفته می شود موفقیت ها انقدر ناچیز بوده که نمی توان برای همکاری با ناتو توجیهی منطقی تراشید . بنابراین ادامه حضور آمریکا و ناتو در افغانستان  نیز اگر نگوئیم وضعیت بحرانی  کنونی را بدتر نمی کند حداقل باید گفت تغییر نمی دهد.
این موضوع خود یک پارادوکس جدیدی در سیاست خارجی روسیه بوجود اورده است زیرا از یکسو روسیه می خواهد آمریکا و متحدانش به حضور کنترل شده تحت نظارت سازمان ملل در افغانستان ادامه دهد. تا به اصطلاح خلاء امنیتی بوجود نیاید و از سوی دیگر مخالف استقرار پایگاه های نظامی و حضور بلند مدت نیروهای چند ملیتی در افغانستان هستند.
پوتین در مقاله خود راهکاری برای حل این پارادوکس ارائه نمی دهد اما روشن می سازد که در زمینه مذاکره با طالبان با غرب همنوا است
حمایت از مذاکره با طالبان
پوتین درباره مذاکره با رهبران طالبان در ادامه مقاله خود می نویسد :  
« ما مخالف نیستیم که  اپوزیسیون مسلح ازجمله  طالبان به روند اشتی ملی در افغانستان بپویندند اما به شرطی که ازخشونت دست بردارند. قانون اساسی کشور را به رسمیت بشناسند و روابط  با "القاعده" و دیگر گروه های تروریستی را قطع نمایند. اصولا معتقدم هدف ایجاد دولت صلح دوست ، با ثبات، مستقل و بی طرف افغانستان  کاملا قابل حصول است. »
در این پارگراف پوتین ازمذاکرات با طالبان پشتیبانی می کند به شرط آنکه آنها دست از خشونت بردارند . اما نکته ظریفی را که پوتین و همه کشورهایی چون انگلیس و آمریکا و پاکستان از آن غفلت می ورزند این واقعیت است که طالبان امروزه در افغانستان ماهیت یگانه ای ندارد بلکه گروههای مسلح غیر قانونی هر کدام با انگیزه های متفاوت تحت پوشش طالبان والقاعده دست به اقدام های تروریستی می زنند .
یک زمانی بود که امارات افغانستان تحت رهبری ملا محمد عمر هویت مشخصی در کابل و سایر شهرهای افغانستان داشت اما امروز دیگر طالبان یکپارچه و متحدی وجود ندارد و هر کسی که پول و اسلحه فراهم می کند تحت پوشش طالبان علیه دولت مرکزی در کابل و یا نیروهای چند ملیتی در افغانستان و بویژه علیه نیروهای آمریکایی به اقدام های مسلحانه مشغول هستند.
بنابراین مذاکره با کسانی که طالبان را به عنوان یک ایده وتفکر غیر قابل انکار در افغانستان امروز به رسمیت می شناسند ، می تواند سرآغاز مشروعیت بخشیدن به کسانی باشد که قائل به مبارزات سیاسی هستند و حاضرند اسلحه خود را کنار بگذارند . اما باید گفت این اقدام زمانی مفید فایده است که حامیان اصلی طالبان نیز از سیاست استفاده ابزاری از آنها برای رسیدن به مقاصد خود دست بردارند . طرف های مذاکره کننده طالبان حامیانی در پاکستان ، عربستان سعودی ، امارات و حتی در انگلیس و آمریکا دارند که تا زمانی که انها از حمایت های خود دست برندارند نمی شود به اجراء توافق با کسانی که هویت انها چند گانه است دلخوش ساخت .
علنی شدن و رسمیت یافتن  مذاکرات با کسانی که تا همین دیروز با تروریست ها همکاری می کردند از ان جهت خوب است که افشاگر ماهیت حامیان پشت پرده آنها خواهد بود اما صرفا با این بهانه که برای استقرار صلح وامنیت حتی باید با تروریست ها هم گفتگو کرد، نمی توان سیاست استفاده ابزاری ازطالبان را در افکار عمومی توجیه کرد.
 افغانستان برای دستیابی به صلحی پایدار نیاز به ایجاد تفاهم بین نیروهای تاثیرگذار در داخل و بازیگران قدرت در خارج دارد . چنین تفاهمی صرفا با وارد طالبان به مذاکرات صلح و در نهایت مشارکت دادن ان در قدرت مرکزی  بدست نمی آید .  از آن مهم تر راضی کردن کشورهایی است که در هفده سال اخیر از طالبان برای توسعه نفوذ خود در افغانستان بهره گرفته اند.
پوتین این موضوع را به خوبی می داند اما نمی تواند در مقاله خود به ان اذعان کند زیرا روسیه خود در سالهای گذشته یکی از بانیان ناآرامی ها و بی ثباتی در افغانستان بوده است . روسیه برای جبراین گذشته نیاز دارد با حمایت از طرح های به واقع مفید برای ملت افغانستان اعتبار جدیدی برای خود بوجود اورد تا بتواند بر اساس آن اعتماد از دست رفت را برای خود باز سازی کند
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 276263

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 10 =