همشهری جوان نوشت:

 امین تارخ که بسیاری از بازیگران جوان از زیر دست آموزشگاه او بیرون آمده اند معتقد است برای نقش جوان هنرپیشه بسیار کم شده  است

تصور کنید می‌خواهیم فیلم داستان زندگی یک پسر در آستانه کنکور را بسازیم. پسرکی که رفقای باب و ناباب هم دارد، فشار خانواده و استرس کنکور هم رویش هست و درام سر موقعیت او این برهه زمانی شکل می‌گیرد. به‌نظرتان چه کسی می‌تواند نقش این پسر جوان را بازی کند؟
واقعاً یا نیستند یا تعداد کمی هستند که بتوانند این نقش را دربیاورند. (با کمی مکث) کسی نیست که بازی کند و بازی قابل‌قبولی هم ارائه کند.
الان در ذهن‌تان بین اسم‌ها که مرور می‌کنید. هیچ گزینه‌ای به ذهن‌تان نمی‌آید؟
واقعیتش این است که جوان‌های ما پیر شده‌اند. زمانی بود که آقای الوند برای فیلم «دست‌های آلوده» دنبال یک جوان بود. اگر یادتان باشد، در آن فیلم امین حیایی و ابوالفضل پورعرب بازی کردند. ماجرای فیلم یک عروسی و درگیری این دو نفر بود. آقای الوند به من گفت:‌من به تو فکر کرده‌ام. جواب داده‌ام نه به من فکر نکن. سن من برای بازی کردن در نقش یک جوان خیلی بالاست. گفت: ابوالفضل را گذاشته‌ام که او هم سنش بالاست ولی چه‌کار کنیم. بالاخره باید کار کنیم بیا نه. الان دوباره همان روزها برای من یادآوری می‌شود. مثلاً حامد بهداد بازیگر خیلی خوب و توانمندی است، از عهده این نقش ذهنی شما هم حتماً برمی‌آید ولی واقعیت این است که او 39 سالش شده در این سن نمی‌شود نقش یک پسر پشت کنکوری 19-18 ساله را بازی کرد. حداقل برای تماشاگران قابل باور نمی‌شود.
راه کشف استعداد آن نسل بازیگری چه بود که هنوز هم تا اسم «جوان» می‌آید، جهره آنها را می‌بینیم. یا اینکه دیگر جوان نیستند...
من خاطرم هست روزی که به «سیما فیلم» تأسیس یک کارگاه آموزشی بازیگری را پیشنهاد دادم، علتش همین بود. سیما فیلم سال 73 اقدام به تأسیس یک ارشیو کرده بود و گفته بود هرکسی علاقه‌مند به بازیگری در سینما است، بیاید عکسش را در این آرشیو بگذارد. من به رئیس وقت مؤسسه گفتم قبلاً این تجربه به وسیله خود من و به پیشنهاد آقای سیدمحمد بهشتی (مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی) انجام شده. واقعاً سال 63 این کار را کرده بودیم. همان موقع هم به آقای بهشتی گفتم که ما کنار یک آرشیو بازیگری، اگر یک نهاد آموزشی پویا و فعال نداشته باشیم، بعد از آن این آرشیو تبدیل به بایگانی خواهد شد. همین‌طور هم شد. هدفم این بود که آن نهاد پویای آموزشی پیوسته جوان‌ها جذب، تربیت و آرشیو کند و موجود باشند تا تهیه‌کننده‌ها به آن مراجعه کنند. آن آرشیو همیشه باید چهره‌‌های تازه پیدا کند وگرنه بعد از مدتی سن‌ها بالا می‌رود. حتی اگر آن آرشیو پنج سال یکبار هم به روز شود، آن مشکل به قوت خودش باقی خواهد ماند. آن زمان قبول کردند و گفتند این کار را انجام بده. خاطرم هست که در همان بدو امر حبیب رضایی و بیتا بادران که دو جوان بودند برای «آژانس شیشه‌ای» انتخاب شدند و سیمرغ بلورین و دیپلم افتخار گرفتند. این دو نفر جزو  اولین خروجی‌های یک مرکز آموزشی بودند که رفتند و جذب سینما شدند بعدها پورسرخ، علیدوستی، کرامتی و... به سینما پیوستند.
کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها روش کلاسیکشان همین است؟ یعنی از میان هنرجوهای آموزشگاه‌ها بازیگر انتخاب می‌کنند؟
آن موقع فضا جوری بود که پذیرفته بودند به آموزشگاه‌های بازیگری اعتماد کنند. کسی مثل آقای پوراحمد برای سریال «سرنخ» 18 تا از هنرجوهای اینجا را برد و بازی کردند؛ کسانی مثل مجید مشیری، شهرام قائدی و چند چهره دیگر در همین سریال کشف و وارد عرصه حرفه‌ای شدند.
پس چرا الان این اتفاق نمی‌افتد؟ چرا بازیگر جوان و چهره جدید به سینما و تلویزیون وارد نمی‌شود؟
الان وضعیت جوری است که اعتماد و ریسک نمی‌کند. منهای یک کارگردانی مثل آقای عسگرپور که با طیب‌خاطر آمده و این ریسک را پذیرفته و انجام داده و در حد و حدودی هم به قول خودش برنده بوده بقیه این کار انجام نمی‌دهند من اصلاً کاری به نتیجه ندارم و اصلاً قضاوت نمی‌کنم ولی ایشان هم در «جراحت»، هم در «شیدایی» نقش‌های اول سریال‌هایشان را از جوانان انتخاب کردند. کسی مثل عطا عمرانی (نقش اول مرد سریال «شیدایی») خوش درخشید ولی واقعاً نیامدند پیشنهادهای سینمایی بدهند. حالا یا اعتماد نکردند یا مشکل دیگری وجود داشت.
یک دوره‌ای بود که همه عشق بازیگری بودند. الان این موج کمتر شده یا هنوز با اشتیاق به کلاس‌های شما مراجعه می‌کنند؟
نه ما هر سال حدود 600 تا 700 نفر شرکت‌کننده داریم که از بین اینها گزینش می‌کنیم و برای همان کلاس تشکیل می‌دهیم. سال گذشته این تعداد به 900 نفر رسیده بود.
پس این موج در نسل جدید کم نشده.
اصلاً. من شاهد هستم که بعضی از همین جوان‌ها خودشان آستین‌هایشان را بالا زده‌اند و می‌خواهند حتی با نمایشنامه‌خوانی هم که شده، خودشان را معرفی کنند. همین چند روز پیش دو نفر از هنرجوهای یک نمایشنامه به نام «مجردها» را یک ماهی‌ خودشان دورخوانی کردند و رفتند سالنی 70-60 نفره در فرهنگسرا گرفتند و دو شب اجرایش کدند. این جوان‌ها دیگر چه‌کار کنند و چه جوری بگویند که ما هستیم. خودشان آستین بالا زده‌اند. آمده‌آند دوره دیده‌اند، جدی گرفته‌اند، فیلم می‌بینند، نمایشنامه هم می‌خوانند و اگر کسی هم سراغشان نمی‌آید خودشان از طریق راه سالم به سمت کار می‌روند. نه اینکه آویزان این دفتر و آن دفتر بشوند. اتفاقاً آنها نتیجه نخواهند گرفت. من بارها بچه‌ها می‌گویم که تو یک جوری بدرخش، آن درخشش دیده می‌شود. می‌آیند تو را می‌برند. نه اینکه بروی بگویی ببینید من چقدر درخشان هستم.
شما برای پسرها گفتید که بازیگرانی مثل حامد بهداد دیگر سن‌شان برای بازی کردن در نقش پسرهای 19-18 ساله گذشته است. در دخترها چطور؟
در دخترها هم واقعاً این مسئله هست. مثلاً‌ هدیه تهرانی بازیگر بسیار شایسته‌ای است ولی اگر خانم‌ها ناراحت نشوند، واقعاً الان از سن جوانی‌اش گذشته است. به هرحال ایشان در شرایطی نیست که بتواند نقش دختر 20 ساله را بازی کند. یک هنرپیشه‌ای به نام ترانه هست که به دلیل baby face بودن، هنوز که هنوز است نقش‌های دخترانه بازی می‌کند.
گیر کار همین جاست. همین آقای صدرعاملی که آمد پیش شما، ترانه را انتخاب کرد و آن اتفاق مثبت افتاد. وقتی می‌خواهد فیلم متأخرش «زندگی با چشمان بسته» را بسازد، بازیگر جدیدی را انتخاب نمی‌کند، بازهم ترانه علیدوستی را گریم می‌کند و در نقش یک دختر دبیرستانی جا می‌زند.
ببینید، آقای صدرعاملی به کنار. ولی کارگردان‌هایی هستند که به اعتقادات خودشان هم اهمیتی نمی‌دهند. یعنی مثلاً کارگردانی کسی را انتخاب کرده و آن بازیگر جوان هم خیلی موفق بوده و فیلمش هم فروخته اما در فیلم بعدی نمی‌آید یک ریسک مجدد کند و چهره دیگری را وارد کند آویزان همان چهره قبلی می‌شود.
یعنی هنوز باور نمی‌کنند که بازیگر صرف، سهم کمی در موفقیت یک فیلم دارد؟
بله در حالی که به او ثابت شده چهره یا بازیگر اصلاً در فروش فیلم تأثیر ندارد یا اگر تأثیر دارد در حد چنددرصد است. حضور یک بازیگر یکهو سرنوشت یک فیلم را در 95 درصد عوض نمی‌کند. ماجرای هالیوود خیلی با ما متفاوت است. تمام تبلیغات جهان پشت این بازیگر است که این اتفاق بیفتد و این فیلم بفروشد. وقتی کل چرخش مالی سینمای ما 38-37 میلیارد تومان است، اصلاً محلی از اعراب ندارد که کسی بخواهد با این نگاه مسائل را پیش ببرد.
اما سابقه تلویزیون در سریال‌های مثل «روزگار جوانی» «خط قرمز»، «پشت کنکوری‌ها» یا همین «جراحت» روشن است نشان می‌دهد که اگر بازیگر جدید بیاوریم، اعتماد کنیم و سازوکار درستی هم باشد، چهره می‌شوند و نتیجه هم می‌گیریم.
بله مگر شهاب حسینی چطور معرفی شد؟ از زمانی که «پلیس جوان» را با سیروس مقدم کار کرد، واقعاً به عنوان یک استعداد قابل دیده شده و الان هم ماشاالله بسیار عالی کار می‌کند. در جوان‌های فعلی اگر دو نفر ماندگار داشته باشیم، یکی از شهاب حسینی است و دومی‌اش هم حامد بهداد. من فکر می‌کنم که همین عامل فروش تبلیغات برای تلویزیون مهم است. طبیعی است که وقتی فلانی و فلانی برایش بازی می‌کنند گران‌تر است. قطعاً و حتماً نگاه مادی دارند، به اضافه اینکه تماشاگر بیشتری می‌توانی پای این تلویزیون بنشانی. از آن طرف هم که مسئله‌ای درباره جوان‌ها مطرح نمی‌شود.
خب اینکه شد دور باطل! از این طرف داستانی که جوان‌ها به آن مبتلا هستند تولید نمی‌شود. در نتیجه از بازیگران جوان هم استفاده نمی‌شود.
متأسفانه این هست یعنی بابت این قضیه فقط می‌شود نشست و حسرت خورد و گاهی اوقات در مصاحبه داد زد. باید فریاد خاموشی کشید که آقاجان وضعیت این است! ولله حیف است. جوان‌های ما گناه دارند. خیلی‌هایشان بااستعداد هستند قابلیت‌های لازم را برای سوپر استار شدن دارند باید قدری به آنها اعتماد کرد و فضای بیشتری در اختیار آنها قرار داد تا دیر نشده.
آیا این حرف زدن‌ها باعث اصلاح امور هم می‌شود؟ شاید لااقل تلویزیونی به این فکر بیفتند که به جوان‌ها از راه درست اعتماد کنند.
امیدوارم بشود. اگر اعتماد نکنند خودشان دچار آسیب می‌شوند. پنج سال دیگر چه می‌خواهند بکنند؟ می‌دانید که تلویزیون براساس امکانات موجود سناریو می‌نویسد. یکهو ممکن است چند سال دیگر بگویند آقا این فیلمنامه خیلی قشنگی است ولی کی را بگذاریم بازی کند. بنابراین آن فیلمنامه اصلاً شکل نمی‌گیرد.
باتوجه به اینکه می‌گویید و می‌بینیم که به بن‌بست رسیده‌ایم. الان تهیه‌کننده‌ها دوباره شروع نکرده‌اند به شما زنگ بزنند تا دوباره از دل آموزشگاه‌های بازیگی جوان را کشف کنند؟
واقعیتش این است که تا حدود 7-6 سال پیش زنگ می‌زدند ولی الان خیلی کمتر شده است. به‌نظرم می‌رسد تعداد دست‌های آلوده زیاد شده است. تعداد کسانی که می‌خواهند از موقعیت‌شان سوءاستفاده کنند، خیلی زیاد شده است، از حد دستیار اول و دوم و مدیر تولید و تهیه کننده گذشته. تأکید می‌کنم که همه این‌طوری نیستند ولی یک سیب کرمو همه ظرف را خراب می‌کند. این قضیه مثل قضیه دشمن است که یکی‌اش زیاد است ولی دوست هزارتایش هم کم است. یک آدمی که این کارها را می‌کند، چه دستیار کارگردان باشد، چه تهیه‌کننده این نفر حضورش زیاد است و حضورش برای آسیب رساندن به کل پیکره سینما و تلویزیون و عرصه حرفه‌ای بازیگری کفایت می‌کند وی متأسفانه هستند.

30119

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 275031

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حامد A1 ۲۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۳
    3 2
    با سلام خدمت آقای تارخ و همه کسانی که در عرصه سینما و تلوزیون زحمت می کشند آقای تارخ من جوونی ۱۹ ساله هستم شما با این حرف هایتان دقیقا حرف دل منو گفتید ولی من دلو زدم به دریا و از همین حالا دارم کار می کنم تا بتونم بیام و در کلاسای بازیگری شما و به امید خدا حتما تا سال آینده میام تو این راه هم یه کسی پشتمه که مطمئنم موفق میشم و نیازی به هیچ پارتیه دیگه ای هم ندارم اون خداست که تت اینجا پشتم بوده و مطمئنم از این به بعدم هست توکل بر خدا