۰ نفر
۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۲

نزهت بادی

وقتی که مرد بالاخره تسلیم می‌شود، دست از کندن گور برای نوزاد مرده‌اش برمی دارد، پول‌ها را از کاوه می‌گیرد و از او دور می‌شود، قاب بسته‌ای از چهره خسته کاوه می‌بینیم که آهی می‌کشد و به نقطه‌ای مبهم خیره می‌شود. انگار همه دردهای بشری در این چهره جمع شده است و تمام تنهایی که انسان از نخستین لحظه آفرینش تاکنون تحمل کرده، از نگاه اندوهگین او بیرون می‌ریزد.

بعد به سمت جنازه نوزاد می‌رود، پارچه روی صورتش را کنار می‌زند، به او نگاه می‌کند و سپس کنارش روی زمین یخ بسته وسط سنگ قبرهای نا‌شناس دراز می‌کشد و در خود فرو می‌رود. گویی که می‌خواهد با در آغوش کشیدن آخرین نشانه معصومیت از دست رفته خود را از ظلمت فراگیری که احاطه‌اش کرده، برهاند و دوباره به نخستین مأمنی که از آن رانده شده، بازگردد.

اینجا آخر دنیاست که چنان ناامیدی هراسناکی را به تصویر می‌کشد که به نظر می‌رسد هیچ راهی به سوی رستگاری نیست و همه ما دیر یا زود محکوم به دست کشیدن از انسانیت خود هستیم و تلاش برای یافتن نشانه‌ای از آدمی که بتواند ایمان ما را به نجات بشریت حفظ کند، وجود ندارد.

همه آن خشم، خشونت و بی‌رحمی که کاوه در طول داستان نسبت به دیگران نشان می‌دهد، فقط برای این است که ما به این لحظه دردناک در آن گورستان غریب نرسیم که احساس کنیم چنان همه ارزش‌ها و باور‌هایمان فرو ریخته و متلاشی شده که دیگر هیچ چیزی برای اتکا و اعتماد کردن به آن نداریم و در حال سقوط در جهنم ناامیدی و پوچی هستیم.

اگر کاوه حاضر می‌شود به عمیق‌ترین لایه‌های سیاه و تاریک روح خود قدم بگذارد و با تحقیر و آزار دیگران در مغاک هولناک انحطاط خویش سقوط کند و حس تنفر و بیزاری مخاطبان را به جان بخرد، فقط برای این است که شاید کسی را بیابد که این همه تیرگی و تباهی را پس بزند و از دل آن راهی به سوی پاکی و معصومیت بگشاید.

یک نفر که تن به بازی او ندهد، قواعدش را نپذیرد، تسلیم وسوسه‌هایش نشود، مقاومت کند، مقابلش بایستد، با او دست به یقه شود و به او بگوید که با همه پول‌هایش برود جهنم! که او حاضر نیست از شرافت و غرور و عزت نفس خود دست بکشد و تن به خواری و حقارت و پستی در برابر بخشش او دهد و اصول و باور‌ها و ارزشهای خود را معامله کند.

آن وقت دیگر کار به آن لحظه نمی‌کشید که فرشته بال شکسته در آن برهوت بی‌انتها با دست‌هایش زمین را چنگ بزند تا گوری بکند برای آنکه همه سیاهی و پلیدی روح آدمی را در آنجا پنهان کند تا خداوند از خلقت انسان محبوبش ناامید نشود.

پس کاوه با همه سنگدلی و بی‌رحمی که نشان می‌دهند، آدم استثمارگر و سلطه جویی نیست که به طرز بیمارگونه و عقده‌مندی از تحقیر و آزار دیگران لذت ببرد، بلکه آرمانگرای شکست خورده و به آخر خط رسیده‌ای است که از بشریت ناامید شده و به دنبال روزنه نوری می‌گردد که او را از ظلمت هولناکی که در آن سقوط کرده، نجات دهد تا دوباره به انسان ایمان بیاورد.

«پذیرایی ساده» مانی حقیقی فیلم بسیار تلخی است که چنان به روح آدمی سیلی می‌زند که جای زخم و خراشش باقی می‌ماند و دردش از یاد نمی‌رود و به همین دلیل تعدادی از مخاطبان دوستش نخواهند داشت و آن را توهین و تحقیر خود می‌دانند و از دست مانی حقیقی عصبانی می‌شوند، اما نمی‌دانند که حس خشم و ناراحتی که نسبت به او و فیلمش نشان می‌دهند، ناشی از سرخوردگی، دلزدگی و ناامیدیشان از باورهایی می‌شود که گمان می‌کردند هیچ چیزی نمی‌تواند آن‌ها را زیر سئوال ببرد و تخریبشان کند.

درواقع آن‌ها از مواجهه با انفعال، عجز و ناتوانی همه شخصیت‌هایی که می‌توانند یکی از ما باشند، دلخور و خشمگین هستند ولی بجای اینکه دست به سرزنش و ملامت خود بزنند، انگشت اتهامشان را به سوی کسی می‌گیرند که تنها گناهش این است که حاضر می‌شود به تاریک‌ترین و هولناک‌ترین زوایای روح بشری رسوخ کند و شرارت، پلیدی و زشتی درون انسان‌ها را بیرون بریزد تا شاید کسی به خود بیاید و حالش دگرگون شود و روح تباه شده خود را نجات دهد.

پس آن‌هایی که با خودشان صادق‌ترند و از رویارویی با شخصیت واقعیشان نمی‌هراسند و حاضرند برای بازگشت به اصل پاک و نورانی خود دست به تلاشی دوباره بزنند، با همه نیست انگاری، پوچی و ناامیدی که در فیلم وجود دارد، تماشای فیلم به یکی از تکان دهنده‌ترین تجربیات زندگیشان تبدیل می‌شود که بعد از آن به طرز عجیبی دلشان می‌خواهد بر ایمان و آرمانخواهیشان پافشاری بیشتری نشان دهند و بکوشند تا حداقل دیر‌تر از پای بیفتند و تسلیم شوند.
 

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 271075

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام US ۱۲:۰۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۷
    19 15
    کسانی از دیدن این فیلم ناراحت می شوند که فیلم دیدن را برای تفریح می خواهند . از دید این فیلم بسیار لذت بردم . از درگیر کردن تماشاگر با دوراهی های اخلاقی. از اینکه چقدر این فیلم استخوانبندی قوی ای دارد که فقط با دو بازیگر که عالی بازی می کنند انقدر تماشاگر را درگیر خود می کند
    • بدون نام US ۱۰:۱۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۸
      5 11
      فیلم بی سر و ته و بی مایه است که اگر جنجال های تبلیغی اخیر نبود روز دوم از اکران میومد پائین. آقای حقیقی بره خدا رو شکر کنه که فیلمش مخالف داره.
  • بدون نام IR ۱۴:۰۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۷
    22 20
    خیلی فیلم بدی بود. آزاردهنده بود کاملا .شعارش هم به حدی رو و مشخص بود که خنده دار از آب دراومده بود.
  • شیما IR ۱۴:۵۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۷
    11 6
    کسی که دوست داره فیلمی مثه اخراجیا و چهار چنگولی ببینه نره این فیلمو ببینه چون بدردش نمیخوره
    • بدون نام US ۲۰:۵۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۸
      4 2
      من عاشق فیلم درباره الی و جدایی نادر و سیمین ام ، اما حالم از این فیلم بدم می آد، همونقدر که از اخراجی ها و ...
  • سیاوش US ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۹
    6 4
    فیلم بی نظیری بود، یک تجربه نامتعارف که در سینمای ایران حیف شد و قدر ندانست.