جعفر قنادباشی می گوید: بحران کشور مالی تبعات منطقه ای و فرامنطقه ای مهمی دارد که می تواند امنیت خاورمیانه، شمال آفریقا و حتی اروپا را به خطر بیندازد.

زهرا خدایی

آفریقا، قارۀ مغفول در معادلات جهانی که همچنان به دلیل ضعف در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در روند دولت-ملت سازی دچار چالشهای اساسی و عدیده ای است، به رغم اهمیت، از دیرباز چندان در کانون توجهات جهانی قرار نداشته و ندارد. جنگهای داخلی، فقر، مشکلات اقتصادی، عدم توان دولتها در تقویت زیرساختها، فساد بالا طی تاریخ همواره از مهترین چالشهایی بوده که گریبانگیر قارۀ سیاه بوده و هست. حال آنکه تحولات این منطقه جغرافیایی، از تجزیۀ سودان گرفته تا جنگهای داخلی کنگو، شورشهای گروههای اسلامی، فعالیت های گروههای مختلف وابسته به القاعده و گرایشات تجزیه طلبانه در پشت پرده بر بسیاری از معادلات شمال آفریقا و خاورمیانه اثرگذار بوده و هست.
تمایلات تجزیه طلبانه در قاره آفریقا که طی سالهای اخیر روند رو به افزایشی داشته و نمود آن را در سودان نیز شاهد بودیم، این فرضیه را تقویت نموده که آفریقا از دل بحرانهای اخیر، در آینده با تهدید تجزیه روبرو خواهد بود و چه بسا با گسترش آن، دامنۀ تهدید به شمال آفریقا و خاورمیانه نیز برسد. مالی یکی از همین کشورهای بحران زده در دل آفریقاست که با قطعنامۀ جدید شورای امنیت قرار است نیروهای بین المللی برای مهار نیروهای تجزیه طلب به این کشور اعزام شوند. اما این همۀ ماجرا نیست، جعفر قنادباشی، کارشناس آفریقا می گوید: ایجاد جبهۀ جدید بحران در کشور مالی، فرصت های زیادی می تواند برای خاورمیانه و شمال آفریقا داشته باشد. بحران مالی و تبعات آن بر شمال آفریقا و خاورمیانه را با جعفر قنادباشی مورد بررسی قرار دادیم که در ذیل می خوانید.
در ابتدا از ریشه های بحران مالی بگویید.
در مالی باید زمینه های شکل گیری این بحران را مورد بررسی قرار داد؛ زمینه هایی که غرب و به ویژه فرانسه برای ایجاد چنین صحنه ای از آن بهره برداری کردند. بخشی از زمینه های پیدایش این بحران به تاریخ مالی و کشورهای همسایه آن باز می گردد. کشورهایی که طی دهه اخیر شاهد تحرکات گروهی به نام طوارق بودند که در 5 کشور شمال آفریقا( اعم از الجزایر، نیجر، مغرب و چاد) حضور داشتند.
طوارق گروهی اسلامی بود که خود را از اخلاف و دنبالۀ تمدن اسلامی در مالی می دانست، تمدن بزرگ و عظیمی که ریشه های آن در شهر کنبوکوتو بوده و امروز متأسفانه بخش عظیمی از آن تخریب شده است. طوارق همواره با دولتهایی که بدان اشاره کردم، درگیر بوده و در عین حال اعضای این گروه در کشورهای مختلف با یکدیگر وحدت داشتند.
مطالبۀ این گروه چیست؟
این گروه خواستار تشکیل حکومت اسلامی و برپایی نظامی عاری از حضور قدرتهای بزرگ بودند. به خصوص در سالهای اخیر و به خصوص بعد از انقلاب الجزایر، تحرکاتی از خود نشان دادند و همین مسئله سبب شد تا در شمال مالی همواره دارای اقتدار نسبی باشند. اما در ابتدای امسال کودتای بزرگی در پایتخت مالی صورت گرفت که بخش بزرگی از آن به سیاست های فرانسه، سطح تعامل روسای جمهور مالی و میزان نزدیکی و دوری آنها با روسای جمهور فرانسه اعم از سارکوزی و اولاند بازمی گشت.
از آنجایی که کودتای مذکور سبب تضعیف دولت مرکزی شد، گروه طوارق و همچنین اعضای آن در مالی سعی کردند از این فرصت استفاده و شمال مالی را مستقل کنند. البته این بدان معنا نیست که در اجرای چنین سیاستی غرب دست نداشته و یا حضور نداشته، بلکه حتی می توان دستهای ناپیدای غرب را در این کشور یافت. به خصوص اینکه فرانسوی در دو دهۀ اخیر همواره شاهد گروگانگیریهایی زیادی بوده و همین مسئله هزینه های زیادی برای این کشور ایجاد کرده بود. افرادی که برای تجارت و یا اقدامات به این کشور می آمدند، این مسئله برایشان نگران کننده بود.
اهمیت جغرافیایی این منطقه تا چه میزان تأثیرگذار است؟
این منطقه با گذشت زمان اهمیت بیشتری نیز پیدا کرده است. منطقه ای است که به شمال آفریقا متصل است و امنیت شمال آفریقا و امنیت اروپا بستگی به شرایطی است که در مالی دارد و به هیچ وجه نباید این مسائل را از هم جدا کرد. از سویی نباید این مسائل را از نظر دور داشت که این منطقه دارای نفت، گاز و اورانیوم فراوان است، الجزایر، نیجریه، چاد(اخیرا چاههای نفت چاد در حال استخراج و بهره برداری است) و لذا اقتضا می کند که غرب حضور بیشتری در این منطقه داشته باشد و همچنین فرانسویها تلاش می کنند که حضورشان را در این منطقه جبران کنند. از این رو مالی، فرصت خوبی برای استفاده از سایر موقعیت ها بود و این بحران نیز زمینه های بهره برداری از آن را فراهم آورد.
در واقع اینگونه می نماید که شمال مالی در حال تبدیل شدن به جبهۀ جدید بحران است.
در واقع ظاهر قضیه اینست که یک استقلال طلبی در شمال مالی اتفاق افتاده و از این قِبل این استقلال طلبی، گروههای القاعده در شمال آفریقا به این منطقه آمده اند. حال آنکه در واقع اینطور نیست. کوشش غربی ها این بوده که نیروهای فعال اسلامی در شمال آفریقا را از طریق مالی تخلیه کنند. بدین معنا که انرژی متراکم اسلامی در شمال آفریقا که می تواند امنیت اروپا را در معرض خطر قرار دهد، را در منطقه مالی تخلیه کنند. در واقع در پشت جبهۀ اسلامی در شمال آفریقا یک جبهۀ جدیدی در حال ایجاد شدن است. جبهه ای که در آن نیروهای غربی نیستند که نقش سرکوبگر دارند، بلکه بسیج ارتش های منطقه ای هستند که نیروهای اسلامی شمال آفریقا را سرکوب می کنند. کمااینکه شاهدیم نیروهایی که در حال آماده شدن برای مقابله هستند، نیروهایی را شامل می شود که به طور داوطلب از کشورهای شمال آفریقا به این منطقه آمده اند؛ بخشی از آنها از لیبی و بخش بزرگی نیز نیروهای اسلامی را شامل می شود که به صورت انفرادی و یا گروههای چند نفری از کشورهای مسلمان به این منطقه می آیند.
به نظر می رسد، قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد (قطعنامه شماره 2085) درباره حضور نظامی کشورهای غرب آفریقا در جمهوری مالی، قطعنامه مهمی است که ابعادی فراتر از معمول دارد، زیراکه در واقع، از مداخله نظامی کشورهای یک منطقه در کشوری واقع در همان منطقه، آشکارا حمایت و پشتیبانی می کند؟ به نظر شما چه عللی سبب شد تا این قطعنامه با ویژگی هایی که اشاره شد، به تصویب شورای امنیت برسد؟
این قطعنامه که روز اول دی ماه به تصویب رسید، اهداف راهبردی غرب را در منطقه شمال و غرب آفریقا دنبال می کند، البته پیش نویس این قطعنامه و قطعنامه دیگری که دراین باره، در 21 مهرماه امسال به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید، دولت فرانسه ارائه کرده، ولیکن با توجه به اهمیت و کارکردی که در تأمین منافع دیگر کشورهای سرمایه داری درغرب آفریقا خواهد داشت، همه این کشورها، مصرانه از آن حمایت می کنند، چنانکه دولت آمریکا مؤکداً از اعطای انواع کمکهای خود در اجرای این قطعنامه سخن گفته است و لذا علل تصویب این قطعنامه را باید بیش از هر جای دیگر در پایتخت های اروپایی و آمریکا جستجوکرد. دولت هایی که طی دو دهه گذشته، پیوسته نگران رشد و گسترش خیزش های مردمی، ضد استبدادی و ضد استعماری در منطقه شمال و غرب آفریقا بوده و در این فاصله و به خصوص در چند سال اخیر، شیوه های پیچیده ای را برای از میان بردن زمینه های مساعدی که برای تشکیل و برپایی حکومت های مستقل و غیر وابسته در شمال و غرب آفریقا پدید آمده، تدارک دیده اند.
به این ترتیب، از نظر شما قطعنامه اخیر شورای امنیت، در چارچوب تامین منافع غرب، بستر اجرایی شیوه پیچیده ای را در شمال و شرق آفریقا فراهم می کند؛ اما ظاهر قضایا، چیز دیگری است و آن اینست که، قطعنامه مذکور برای تامین امنیت "جمهوری آفریقایی مالی" و جلوگیری از قدرت گیری افراطیونی که به القاعده وابسته هستند، صادر شده است؟ این طور نیست؟
دقیقا؛ ظاهراً ماجرا همین است. چنانکه حتی این ظاهر فریبنده، بسیاری از دولتها و همچنین بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ای را واداشته تا دید و نگرش مثبتی نسبت به روند صدور قطعنامه 2085 و کوشش هایی که برای اجرای آن صورت می گیرد، داشته باشند. اما واقعیت آنست که فرانسه، آمریکا و انگلیس درصدد برپایی قربانگاه یا قتلگاهی چندساله در منطقه پهناور شمال جمهوری آفریقایی مالی هستند تا تحت عنوان دروغین جهاد علیه کفر وشرک، شجاع ترین و مبارزترین جوانان مسلمان را از کشورهای شمال و غرب آفریقا به این منطقه بکشانند و گروه گروه از آنها را به دست ارتش ها و نیروهای مسلح دولتی درغرب آفریقا، یکی بعد از دیگری از میان ببرند.
همانطور که می دانید، اغلب آن خیزش های مردمی که به آن اشاره شد، علاوه بر ابعاد ضد استبدای و ضد غربی، دارای گرایش های اسلامی، با قرائتی سیاسی و انقلابی هستند و از این لحاظ، قابلیت بر دوش کشیدن بخشی از بار سنگین احیای تمدن اسلامی را که ساموئل هانتینگتون در کتاب جنگ تمدن ها پیش بینی کرده و دنیای غرب را نسبت به تحقق قریب الوقوع آن هشدار داده است، بردوش می کشند.
برای اثبات این دیدگاه هیچ مستندات قابل قبولی وجود دارد؟ و سوال مهمتر اینکه، کدام منافع غرب در معرض خطر قرار گرفته که این چنین طرحی را آن هم در منطقه شمال آفریقا، به اجرا درآورده است؟
اولاً، باید بگویم که اجرای این طرح به طور کامل آغاز نشده و در حال حاضر، مقدمات قانونی و لجستیکی آن فراهم شده است؛ چنانکه هم شورای امنیت سازمان ملل متحد و هم مجموعه کشورهای عضو جامعه اقتصادی غرب آفریقا موسوم به اکواس، قطعنامه ها و مصوباتی را مبنی بر ضرورت مداخله نظامی در منطقه شمال مالی صادر کرده اند و از سوی دیگر به کمک مستشاران نظامی فرانسوی و آمریکایی، هماهنگی ها و آمادگی هایی میان ارتش های کشورهای غرب آفریقا ایجاد شده است.
و اما درباره وجود مستندات کافی است تا به بررسی سخنان روسای جمهوری سابق و کنونی فرانسه در خصوص ضرورت حضور ارتش های کشورهای غرب آفریقا در منطقه شمال مالی بپردازیم و کوششی که آنها به کار برده یا می برند تا آنچه را که براساس طرحی پیچیده و سری و به منظور کشاندن جوانان مسلمان از کشورهای شرق و شمال آفریقا به سومالی و سپس قتل عام آنها جنبه عملی پیدا کرده، در کشور مالی در غرب آفریقا نیز تکرار کنند، ازنظر بگذارنیم. آنهم، روسای جمهوری ای همانند سارکوزی و اولاند که براساس برنامه ای جدید و راهبردی درصدد احیای قدرت از دست رفته فرانسه در غرب آفریقا هستند و از سوی دیگر نسبت به قدرت گیری گروههای اسلامی درمنطقه شمال آفریقا با آمریکا و دیگر دولتهای غربی احساس همدردی می کنند و به طور مشترک با سران دیگر دولتهای غربی بیم آن را دارند که نسل جدید در جوامع اسلامی غرب و شمال آفریقا، دستانشان را از منابع غنی نفت و گاز و دیگر منابع معدنی و یا بازارهای پرسود این قاره قطع کنند. اجازه می خواهم تا در این باره، قسمت کوتاهی از سخنان اولاند رئیس جمهور فرانسه را در باره این لشگرکشی قرائت کنم، به ویژه آنجا که وی صراحتاً می کوشد تا از پذیرش هزینه مداخله در شمال مالی پرهیز کند و به عبارت دیگر به پیروی از طرحهای آمریکایی و انگلیسی در سومالی، افغانستان یا عراق، مسئولیت خسارات جانی آن را به دوش ارتش های منطقه بیاندازد. فرانسوا اولاند در مصاحبه آبان ماه خود با مجله فرانسوی فیگارو می گوید: «اوضاع مالی به اندازه‌ای وخیم است که باید به آفریقایی‌ها برای سازماندهی در قبال تهدیدهای تروریستی کمک کرد. ما تمامی ابتکارعمل‌های لازم برای تصویب قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل را انجام داده‌ایم.»
«........ما می‌خواهیم که آفریقایی‌ها خود ابتکارعمل انجام این مداخله را بر عهده گیرند، اما فرانسه تحت هیچ شرایطی در مالی مداخله نخواهد کرد. اگر چه ما در کنار آفریقایی‌ها هستیم اما این مسئله مربوط به آنهاست و آنها خودشان باید تصمیم بگیرند.»
به نظر شما بکارگیری چنین شیوه ای، منافع فرانسه و در حالت کلی تر، منافع غرب را در مناطق شمال و غرب آفریقا تامین خواهد کرد؟
این شیوه و یا این راهبرد، در واقع به نوعی، تکرار همان جنگ های وکالتی و نیابتی در دوران جنگ سرد است همانطور که در مصاحبه فرانسوا اولاند مشاهده می شود، دستور دهنده و بانی این نوع لشگرکشی دولتهای غرب آفریقا نیستند، بلکه این رئیس جمهور فرانسه است که به علت سوابق استعماری این کشور در غرب و شمال آفریقا، به نمایندگی از دولت های غربی در این عرصه حضور پیدا کرده است. اولاند در مصاحبه دیگری که همزمان با تصویب قطعنامه 2085 صورت گرفته، بُعد دیگری از نگرانی های غرب و منافعی که دولت او و دیگر دولتهای غربی در لشگرکشی به شمال مالی دنبال می کند، به طور غیرمستقیم و تلویحی برملا می کند وی دراین مصاحبه می گوید: "فرانسه باید مانع آن شود که گروه های تروریستی، در مغرب اسلامی بتواند در بخشی از سرزمین مالی مستقر شود و عملیات بی ثبات سازی دیگر کشورها را آغاز کند. بنابراین فرانسه به درخواست من همه تلاش خود را به کار گرفت تا قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد."
"........تروریسم فقط مشمول حال مالی یا الجزایر نمی شود بلکه به همه آنهایی ارتباط دارد که در آفریقا حضور دارند. این مسئله پیش از هر چیز به آفریقایی ها ارتباط دارد. حضور این گروهها موجب بی ثباتی برخی از کشورها در آفریقا ازجمله نیجریه می شود. همچنین این گروهها، شهروندان فرانسوی حاضر در فرانسه را تهدید می کنند. ما منافع اقتصادی در آفریقا داریم. من نمی توانم بپذیرم اتباع ما به طور مستمر در معرض تهدید باشند.» این جملات به خوبی منافعی که غرب در اجرای این قطعنامه دنبال می کند، بخوبی روشن می سازد. اما اینکه تا چه اندازه این منافع در عرصه عمل تامین شود، به روند تحولات بستگی دارد.
به این ترتیب می توان گفت که دنیای غرب در عصر حاضر نیز هزینه حضور خود در آفریقا را بردوش مردم این قاره می اندازد؟
این واقعه ابعاد وعلل و عوامل دیگری نیز دارد که در برای شناخت آن، به ناگزیر باید قدری به گذشته بازگشت و لااقل سلسله وقایعی که از دوم فروردین ماه امسال، در کشور نسبتا پهناور مالی (بیش از یک میلیون متر مربع) و نسبتا کم جمعیت آفریقایی ( حدود 15میلیون نفر) اتفاق افتاد؛ از نظر بگذارند. از طرف دیگر همانطورکه گفته شد، درک و فهم این قطعنامه و ابعاد مختلفی که دارد (بخصوص شناخت اهداف و راهبردهایی که از طریق اجرای این قطعنامه دنبال می شود)، به شناخت فضای سیاسی موجود درشمال آفریقا و همچنین شناخت راهبردهای سیاسی و نظامی که کشورهای غربی در این منطقه دنبال می کنند، بستگی دارد؛ زیرا که رویدادهای جاری در منطقه شمال کشورمالی، نتیجه مجموعه پیچیده ای از جریانات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی است که بعضا ریشه در گذشته دارند و بخشی هم با توجه به معادلات جدید حاکم بر کشورهای شمال آفریقا، در سالهای اخیر پدید آمده و تاثیرگذاری های خود را آغاز کرده اند و البته این موضوع مفصل و بسیار مهمی است که باید ابعاد دیگر آن در گفتگوهای بعدی مورد بررسی قرار گیرد.
تأثیر بحران کشور مالی بر شمال آفریقا و خاورمیانه را چگونه ارزیابی می کنید؟
برای پاسخ به این سوال باید به نقش غرب برای مهار انقلاب های اسلامی در شمال آفریقا صورت داده است، اشاره شود. در واقع این بار غرب به مقابله و رویایی مستقیم با آنها نرفته، بلکه در پشت جبهۀ شمال آفریقا منطقه ای به نام مالی ایجاد کرده است، دقیقاً همانند آنچه که در پشت سودان و در منطقه شاخ آفریقا در سومالی به وجود آوردند. یعنی منطقه ای برای تخلیه نیروهای اسلامی و انرژی متراکمی که در شمال آفریقا و خاورمیانه وجود دارد. البته حضور قدرتهایی مثل قطر و وهابیون در صحنه شمال مالی نیز اشاره های دیگری است که آنها سعی دارند حتی نیروهای خاورمیانه ای را(در قالب نیروهای پرپتانسیل انفرادی و نه گروههای منسجم در قالب القاعده) به این قسمت بکشانند.
چرا می گوئید و نه القاعده؟
القاعده گروه مشکوکی است که همواره تلاش کرده مبارزه خود را ظاهراً بر پایه ضداستبدادی و ضداستعماری و جهاد بنا نهد، اما مهمترین هدف و تأثیر بر شمال آفریقا و خاورمیانه جلب نیروهایی است که به صورت انفرادی و چند نفره به سمت مالی در حرکت هستند. کمااینکه چنین امری را در چند دهۀ گذشته در افغانستان نیز شاهد بودیم که نیروهایی از شمال آفریقا به این کشور آمدند و در عراق نیز شاهد چنین مسئله ای بوده ایم. در سوریه نیز به شکل دیگری شاهد همین شکل اعزام نیرو هستیم که گروههای آموزش دیده به این کشور می آیند. از این رو مالی شاید آخرین صحنه از صحنه های پیچیده ای است که در ظاهر تلاش های غرب، در جهت حل بحران فعلی است اما در واقع اقدامی است برای مقابله در شمال آفریقا.

 5249

 


 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 267045

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۸:۵۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
    3 5
    تروریسم همیشه از قاره آفریقا به نقاط مختلف جهان ساطع شده.
  • ف=ر IR ۱۵:۲۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
    4 0
    به نظر من با توجه به شرايط منطقه و شرايط جريان مقاومت در جهان اسلام ،طرح چنين مباحثي بارويکرد واقع بينانه بسيار مفيد است . ضمن سپاس ،از طرح چنين تحليل هايي در آينده استقبال مي کنيم
  • علي کياني IR ۱۹:۳۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
    3 2
    - درحقيقت اين اروپاست که بازهم براي آفريقا خطر ساز شده نه بلعکس - تيتر دقيق تري بايد براي اين گفتگو انتخاب کرد. - سياهان آفريقايي هميشه به بردگي کشيده شده اند و هيچ وقت محور حرکت هاي تروريستي نبوده اند
  • محسن حجتی IR ۰۱:۱۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۴
    3 0
    این نوع تحلیل ها باید با نقشه همراه باشد، وقتی که باردوم با نگاه کردن به نقشه شمال آفریقا و پیدا کردن موقعیت جمهوری مالی این مصاحبه را خواندم / بیشتر به اهمیت مطلب پی بردم . همین منطقه ای که مالی در آن واقع است زمانی سودان فرانسه خوانده می شده و امروز مستعمرات سابق فرانسه در آفریقا آنجا هستند و جوردیگری مداخله فرانسه را تجربه میکنند . نکته بسیار بکری که درباره القاعده و نقش این گروه در به مسلخ کشاندن جوانان مسلمان گفته شده برای من و دوستانم بسیار تکاندهنده و مهم بود اما از مردم این کشور آفریقایی اطلاعاتی نداده بودید. معلوم نیست القاعده افغانستان چطور به آفریقا رفته؟
  • محمد IR ۱۰:۲۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
    3 1
    بحران مالي در اروبا ريشه هاي بسياري دارد كه ميتواند بر اقتصاد تمام كشورهاي دنيا تاثير داشته باشد
  • رضایی IR ۱۴:۵۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
    4 0
    ضمن تشکر از شما فکر کنم دولتمردان بیش از هرکس به چنین نگاه کارشناسانه ای نیاز دارند
  • فاضلی IR ۱۲:۱۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
    2 0
    باتوجه به حوادثی که در این دو سال در خاورمیانه وشمال افریقا جریان دارد وکانون توجهات بین المللی ورسانه ای شده، جایگاه مهم منطقه ای وجهانی جمهوری اسلامی اقتضا دارد از این گونه حوادث غفلت نشده و به گونه ای باشد که ایران یک نحو پیش تازی در پیگری این مسائل چه در سطح تحلیل ورسانه وچه درسطح دیپلماتیک داشته باشد.