برنامه «هفت» در سری جدید خود و پس از تغییر و تحولات صورت گرفته در عوامل آن، همچنان در ردیف برنامههای تخصصی چالشبرانگیز صداوسیما محسوب میشود.
هرچند عوامل جانبی و پارهای ملاحظات مانع بهرهگیری از همه توان نهفته در این برنامه تلویزیونی میشود، اما هنوز هم حرف و حدیثها و حمایتها و مخالفتهای پیرامون هسته وجودی آن موضوعی جذابتری متن یافته است.
سری جدید «هفت» در روزهایی روی آنتن میرود که سینمای ایران بحرانیترین دوران حیات خود را پشت سر میگذارد. ماجراهایی که از آغاز سال 91 بر این سینمای نحیف و تکیده رفته را همه دلبستگان این حوزه میدانند.
فشارهای درونی و بیرونی، کشمکشهای بیحاصل و بحثهای بیهوده ماهیت سینمای کشور را با خطری جدی مواجه ساخته و برنامه «هفت» به عنوان تنها مجله تصویری تخصصی این حوزه نیز از این تلاطمها در امان نمانده است.
محمود گبرلو و یارانش از آغاز حضور در ترکیب عوامل این برنامه کوشیدند برخی نقطه ضعفهای پیشین «هفت» را بر طرف سازند. از جمله تنوع مضمونی و موضوعی افزونتر و تلاشی هر چند اندک برای بهبود ریتم و چینش آیتمهای گوناگون و گروه جدید بیش و کم برخی از این کاستیها را مرتفع کردهاند.
با این حال هنوز هم مشکلات و محدودیتهایی بیرون از برنامه و حتی خارج از حوزه سینما به «هفت» تحمیل میشود که آن را از رسیدن به وضعیت ثبات خط فکری و اجرایی و البته جریانسازی در بستر سینما باز میدارد.
صداوسیما ملاحظات خود را در تولید این برنامه دارد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و زیر مجموعه تازه تاسیساش سازمان سینمایی کشور به عنوان متولیان رسمی و دولتی سینما، سیاستهایی پیچیده و ناکارآمد را بر حیطه تحت نظارت خود اعمال داشتهاند. نهادهای موازی همچون حوزه هنری و جریانهایی رسمی و غیر رسمی فشارهایی جدی را بر پیکره سینما تحمیل میکنند.
تهیهکنندگان و کارگردانان در پوشش اتحادیههای متعدد ساز جدایی مینوازند و بحران ریزش مخاطب سینما به دو دلیل واضح تنگناهای اقتصادی و افت کیفی آثار، صدای سینماداران را در آورده است.
«هفت» هم در این میانه میخواهد با در پیش گرفتن روش اعتدال، راوی بیطرف همه جریانهای موثر در سینمای کشور باشد، اما همواره پارهای مصلحت اندیشیها و محافظه کاریها دست و پای برنامه را میبندد. توجه داشته باشید که «هفت» ظرفیت تبدیل به پایگاهی برای نشر همه افکار و آراء موجود سینمای کشور را دارد اما این ظرفیت هیچگاه به فعلیت منجر نمیشود. دلیل عمده آن را میتوان در احتیاط سازمان صداوسیما در وارد شدن به بحث سینما دانست. در این زمینه برنامه «هفت» در سری کنونی اندکی محافظهکارتر از پیش عمل میکند.
برنامه «هفت» در موضوع نقد آثار سینمایی موجود، کمی متفاوت از دوران فریدون جیرانی عمل میکند. حضور منتقدان متعدد و ایجاد تنوع در میان سلیقههای مطرح شده میان اهالی نقد و نظر سینمایی از جمله نکات مثبت این سری به شمار میرود، اما حضور دائمی مسعود فراستی به عنوان منتقد ثابت در این برنامه، فضای نقد و نظر در «هفت» را تکصدایی میکند.
مسعود فراستی انسان محترم و باسوادی است، اما در زمینه نقد سلیقههای منحصر به فردی دارد کهگاه میتواند جنجالبرانگیز باشد. تا اینجای کار هم ایرادی به او و برنامه وارد نیست. چرا که استقلال فکری و عدم وابستگی به جریانهای گوناگون میتواند مهمترین سرمایه معنوی یک منتقد باشد.
فراستی هم اهل باج دادن نیست و حرفش و نظرش را بیتعارف و نان قرض دادن و گرفتن بیان میکند. مشکل از لحن و ادبیات او هنگام نقد است که نه تنها تا کنون باعث بروز حاشیههایی برای برنامه و خود او شده که ذهنیت عمومی درباره موضوع و چیستی نقد هنری را مخدوش ساخته است.
بسیاری از مردم عادی و کسانی که دستی از دور بر آتش سینما دارند، موضوع نقد را تنها با تعریف و شمایلی که فراستی از آن ایجاد کرده میشناسند و این خطری جدی است. خطر در نوع نگاه فراستی نیست بلکه این تصور غلط که نقد سینمایی را تنها میتوان در سازو کار تحلیل مسعود فراستی یافت زنگ خطر را به صدا در میآورد. اینکه افکار عمومی خیال کند همه منتقدان مثل فراستی با مقوله سینما مواجه میشوند یا باید که این گونه باشند، خطری است که کلیت ساختار نقد و تاویل سینمایی را تهدید میکند.
شیوه نقد و جنس نگاه فراستی به موضوع سینما تنها یکی از شیوههای گوناگون نقد سینمایی ایران است. نوع نگاهی که صرف نظر از نحوه بیان و لحن و ادبیات فراستی (که نقطه ضعف بزرگ اوست) و البته پارهای کاستیها در استدلال، در جای خود محترم است اما تنها روایت نقد سینمایی نیست. توده سینما رو به دلیل آنکه چندان درگیر مباحث نظری سینما نیستند از جریانهای فکری گوناگون و پرشمار این حوزه بیخبرند و تعریف نقد را تنها از دریچه بیان مسعود فراستی شناختهاند.
5858
نظر شما