کارگردان فیلم سینمایی «بی‌خود و بی‌جهت» معتقد است عده‌ای در حوزه هنری می خواهند به وزارت ارشاد ثابت کنند که مسلمان‌ترند.

به گزارش خبرآنلاین، عبدالرضا کاهانی کارگردان سینما که این روزها «بی خود و بی جهت» به کارگردانی او بر اکران سینماهاست، در گفت‌و‌گو با خبرگزاری ایسنا درباره حواشی اکران فیلمش و شرایط حال حاضر سینمای ایران صحبت کرده که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید:

 

- «اینقدر اوضاع بد است که نیاز به گفتن کسی نیست. شرایط چنان روشن است که در صورت گفتن، مثل غُر ‌زدن می‌شود و چیزی را که همه می‌دانند نیاز به تکرارش نیست.»


- «دلیل اصلی مدیران هستند؛ وقتی می‌گویم مدیران منظورم تنها مدیران سازمان سینمایی نیست. بلکه مدیران تلویزیون، شهرداری و به ویژه مدیران حوزه هنری را هم شامل می‌شود. هر وقت با مردم فیلم می‌بینم و به حرف‌هایشان گوش می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که چه‌قدر آن‌ها از مدیران جلو‌تر هستند.»


- «این کار به خاطر منافع شخصی خودشان است و آن‌ها برای این‌که بتوانند در سینما راحت‌تر کار کنند، حاضرند هر بلایی سر همکاران خود بیاورند.»


-«در گذشته مشکلات زیاد و البته مهمی برای برخی فیلم‌ها که «بی‌خود و بی‌جهت» هم یکی از آن‌هاست، پیش آمده و آن‌ها چیزهایی از دست داده‌اند و آن از دست رفته‌ها باعث به وجود آمدن شرایط جدید، شده است.»

 

-«شرایط اولیه یعنی اکران خوب. بهره‌مندی از همهٔ سینما‌ها مثل خیلی از فیلم‌های غیرخصوصی که از یک شرایط عادلانه بهره‌مندند و زمان خوبی برای اکرانشان وجود دارد و حمایت ویژه از فیلم‌هایشان می‌شود. در صورتیکه این شرایط اولیه وجود داشته باشد دیگر آن شرایط ویژه به وجود نمی‌آید.»


- «شرایط ویژه زمانی پیش آمده که برخی چیز‌ها، از یکسری‌ فیلم‌ها دریغ شده و موجب شده آن فیلم‌ها کانون توجه شود و این اتفاق‌ها بیفتد. به نظرم اشکالی ندارد اگر اندکی این اتفاق‌ها به نفع سازندگان فیلم‌ها تمام شود، چون در عوض چیز‌های زیادی را از دست داده‌اند. ضمن اینکه اگر کسی ناراحت است جایش را با این فیلم‌های تحریمی عوض کند. ما سینما «آزادی» و سایر سینماهای حوزه هنری را با تمام امکانات دولتی می‌گیریم و آن‌ها هم بیایند با شرایط ما فیلم‌هایشان را اکران کنند تا اشکشان در بیاید. البته این را هم بگویم که دیگر داریم به سینمای بدون «آزادی» عادت می‌کنیم!»


- «این افراد از رانت، کمک‌های دولتی، اکران در سینماهای درجه یک و تبلیغات گسترده بهره‌مندند. به طوریکه پول تبلیغاتی که می‌کنند از پول پروژه‌های ما بیشتر است. برخی در این سینما هستند که به خاطر هزینه‌های هنگفت دولتی خجالت می‌کشند، رقم تولید فیلمشان را اعلام کنند و برخی هم مثل من به خاطر هزینه‌های کم بخش خصوصی رقم فیلمشان را اعلام نمی‌کنند تا آبروداری کرده باشند.»


- «با وجود این، آن‌ها چشم دیدن حداقل‌ها را هم برای ما ندارند و باز هم صدایشان در می‌آید، همه امکانات را از ما دریغ می‌کنند و اعتقاد دارند یک چیز‌هایی باعث توجه به برخی فیلم‌ها شده است. یکدفعه بگویید ما برویم بمیریم خلاص شویم دیگر! همین را هم حاضر نیستند، ببینند؟»


- «جدیدا نشان دادن کاستی‌ها شده زیر سئوال بردن. همین کار‌ها را کرده‌اند که مردم انگیزه‌ای برای رفتن به سینما ندارند. مردم احساس می‌کنند چیزی که در سینما‌ها نشان داده می‌شود، زندگی آنان نیست و ربطی به آن‌ها ندارد. بلکه حرف‌های مورد پسند و سفارشی برخی مدیران را می‌زند.»

 

- «کسانی هستند که برای این‌که بتوانند ادامه حیات بدهند و باز دوباره پول بگیرند، مدام از سیاست‌های رسمی تعریف می‌کنند. در نتیجه وقتی تماشاگران به سینما می‌آیند احساس می‌کنند، انگارهمه چیز خوب است و هیچ مشکلی وجود ندارد و زندگیشان هیچ عیبی ندارد و این مواجهه موجب می‌شود که سینما نروند.»


- «برخی مدیران مسئله سینما نرفتن مردم را ربط می‌دهند به خیلی مسائل دیگر. در حالی که نمی‌دانند خودشان باعث شدند فیلم‌های موردپسند مردم ساخته نشود و فیلم‌های سفارشی آن‌ها ساخته شود و سینما را به این روز بیندازد.»


- «فیلم‌ها سیاسی نیستند ولی فضای پشت پردهٔ آن سیاسی است. عده‌ای در حوزه هنری می‌خواهند به وزارت ارشاد ثابت کنند که از آن‌ها مسلمان‌ترند و به عکس. به ما چه که کدامتان مسلمان‌ترید، مشکلاتمان را حل کنید.»


- «این افراد کسانی هستند که وقتی در میانمار مسلمانان کشته می‌شوند زود‌تر از هم می‌خواهند بیانیه بدهند تا ثابت کنند چه قدر آدم‌های خوب و متفکری هستند. در جلسه‌ای که میان فیلم‌سازان تحریم شده از سوی حوزه هنری و فیلمسازان منسوب به آن نهاد برگزار شد گفتم شما برای مسلمانان می‌انمار بیانیه می‌دهید ولی برای ما که در کنارتان هستیم و مقابل چشمانتان جان می‌دهیم، نان خشک هم نمی‌دهید.»

 

- «من نیز کشته شده‌ام، حوزه هنری مرا کشته است و آن‌ها که با حوزه هنری همکاری دارند در کشته شدن من و امثال من سهیم هستند. البته باید از رضا میرکریمی تشکر کنم که حساب خود را از سایر فیلم‌سازان منسوب به حوزه جدا کرد.»


- «در این رقابت مسلمانی میان حوزه با سایر نهاد‌ها، نفعی وجود دارد و بوی پول می‌آید. اینکه فیلم‌های ما ضد خانواده و مردم است، شوخی است.»


- «وقتی می‌خواهیم فیلم را اکران کنیم از همه جا ضربه می‌خوریم؛ تلویزیون تیزر‌هایمان را پخش نمی‌کند، در قم فیلممان را از پرده پایین می‌کشند و هزار و یک داستان داریم و هر لحظه هم احساس می‌کنیم هزار و یک اتفاق جدید ممکن است برایمان بیفتد و مدام در نگرانی به سر می‌بریم.»


- «قبل از این‌که این فیلم‌سازان، معروف به رانت‌خواری شوند، سینمایشان کاملا مستقل بود چراکه در دوره‌های گذشته هیچ‌کس نمی‌دانست آن‌ها از کجا می‌آورند و چه‌طور فیلم می‌سازند، کجا می‌برند و چه می‌کنند.»


- «وقتی چیز خوبی از نظر آن‌ها بد می‌شود اگر قبلا خودشان هم همان‌طور بوده باشند، دیگر از نظر آن‌ها برای همه بد می‌شود و نباید باشد. این تمامیت‌خواهی این افراد، سینما را به این روز انداخته و برای همین است که حالم دیگر از این سینما به هم می‌خورد.»


- «وقتی در مورد کسانی که فکر می‌کردی درجه یک هستند، به این نتیجه می‌رسی که درجه صد هم نیستند دیگر چه توقعی می‌توانی از کسانی که هیچ وقت هیچ علاقه‌ای به آن‌ها نداشته‌ای داشته باشی؟»


- «تظاهر می‌کنند نگران خانواده‌ها هستند و جلوی فیلم‌های ما را می‌گیرند ولی در عمل دنبال پست، مقام و پول هستند.»


- «این می‌تواند شامل هر فیلم و قصه‌ای باشد، آن‌ها موظفند ایراد بگیرند و آمده‌اند که نگذارند افراد مشکلات اجتماعی را مطرح کنند و حرف‌های واقعی بزنند. می‌خواهند همه چیز پاستوریزه باشد و در فیلم ببینند که همه‌ چیز تمیز هستند بنابراین هرچه تو خنثی‌تر باشی اوضاعت بهتر است و فیلم سازان رفته‌رفته به این سمت می‌روند و این گونه تربیت می‌شوند.»


- «یکبار آقای شورجه در جلسه‌ای که مربوط به توقیف فیلم «آن‌جا» بود به من گفت، چرا راجع به آدم‌های خوب فیلم نمی‌سازی؟ گفتم آدم‌های فیلم من آدم‌های خوبی هستند. گفت: مثلا چرا آدم‌هایی مثل من در فیلم‌های تو نیستند؟ گفتم چون شما به درد مردم نمی‌خورید. زیادی خوب هستید. من دوست دارم دربارهٔ چیز‌هایی فیلم بسازم که در درجهٔ اول به درد خودم و بعد به درد مردم بخورد. وقتی مردم به سینما می‌آیند خودشان در فیلم نیستند. همه که مثل آقای شورجه، زندگی نمی‌کنند.»


- «شما نمی‌توانید تصمیم‌ بگیرید که فیلمساز در ارتباط با چه چیزی فیلم بسازد؟ این درونیات آدم است که شخص را به سمت چیزی سوق می‌دهد.»


- «معترضم چون هیچ‌کس را ندارم. بعضی از فیلم‌سازان سخنگو دارند، سخنگوی ثابتشان هم در حوزهٔ هنری جا خوش کرده. او و امثال او وکیل مدافع بعضی از کارگردانان و تهیه‌کنندگان هستند و هر زمان مشکلی پیش بیاید به جای آن‌ها صحبت می‌کنند. من از این آدم‌ها ندارم. پول و قدرت هم ندارم کسی را استخدام کنم. پس خودم باید اعتراض کرده و حقم را بگیرم.»


- «باید به من گفته شود کجای اعتراض من غلط بوده است؟ حتما کاری کرده‌اند که صدای من در آمده؟ اگر صدایم در نیاید جای تعجب است. اگر زمانی از اکران فیلم انصراف دادم، صادقانه بود. اینکار را به‌طور جد و از صمیم قلب انجام دادم الان هم نتایجش را می‌بینم یعنی کاری که من ‌کردم کار درستی بود و من انتظار داشتم که فیلم‌ساز‌ان دیگر هم اینکار را بکنند تا یک اتفاق خوب بیفتد و سینما از این وضعی که الان دارد، دربیاید.»


- «وقتی گفتم از پخش فیلم انصراف می‌دهم، پخش کننده فیلم که مجری طرح نیز بود و در فیلم سهم دارد گفت اجازه بده ما کار را پیگیری کنیم، چون فیلم سرمایه‌گذاران دیگر هم دارد و از بین می‌رود ولی من گفتم روی من حساب نکن. من انرژی ندارم و در ‌‌نهایت می‌توانم چند مصاحبه انجام دهم، بیش از این نیز کاری انجام نمی‌دهم، وکالت دادم و امضاء کردم که اصلا من هیچ کاری به اکران فیلم ندارم.»


- «همان عده‌اند که همه چیز را خراب کردند و و همه چیز را برای خودشان طلب می‌کنند و حتی حاضر نیستند که تو به‌خاطر یک چیز بد خوشحال شوی. می‌گویند کاهانی انصراف داده و خوشحال است. نباید خوشحال باشد، باید پنبه‌اش را بزنیم. انصراف هم حاضر نیستند، بدهی. تو برای آن آدم‌ها فقط باید بمیری.»


- «از این آدم‌ها الان در جامعه زیاد داریم. از نوع مدیرش و فیلمسازان مثلا فرهیخته‌ای که به سینما گند زده‌اند. می‌خواهند خود زنده باشند و مابقی سینما بمیرند.»


- «من هر وقت عصبانی شده‌ام دلیلی پشتش بوده. زمانیکه من گفتم فیلم خود را به جشنواره نمی‌دهم، فیلم را مثلا محترمانه از من گرفتند. در دفتر جشنواره پارسال چندین بار رفتم و آمدم. خزاعی گفت بیا من فیلمت را درست می‌کنم من ‌گفتم نمی‌خواهم. گفت فیلمت در بخش مسابقه است. مگر بچه‌ام که این جوری با من حرف می‌زنید!؟ اما در ادامه شرایط بگونه‌ای پیش رفت که مجبور شدم به خاطر اکران فیلمم از موضع‌ام صرف‌نظر کنم.»


- «همان‌طور که از جیب خودم و بخش خصوصی فیلم ساختم و با همین صداقتی که فیلم ساختم با ارگان‌ها، آدم‌ها و رسانه‌ها هم ارتباط داشتم.»


- «برای یک فیلم مجوز خواستم و صادر نشد. مثل گذشته حوصله پیگیری هم ندارم.»


- «در زمان جشنواره به من گفتند باید فیلم را تغییر دهی ولی من آن را عوض نکردم و آقای خزاعی به من گفت تو آبروی مرا بردی. او انتظار داشت چون ریش گرو گذاشته من فیلم را تغییر دهم اما من برای چنین دلیلی فیلم را عوض نمی‌کنم. من به او گفتم می‌توانم تو را دعوت کنم منزلم و شامی با هم بخوریم ولی به فیلم دست نمی‌زنم. تو محبتی کردی که اثری دیده شود اگر فکر می‌کنی مشکل است، نشان نده.»

- «خوشحالم آن‌ها فیلم را سالم نشان دادند ولی بعدا اذیت شدم چون آدم آن‌ها نبودم و وقتی مجوز اکران دادند که تمام سرگروه‌ها پر شده بود.»


- «فیلم‌هایم را خودم می‌توانم نجات بدهم و باید به همه چیز آن نظارت کنم. تهیه‌کنندگان دیگر شاید ندانند من چه برنامه‌هایی برای آیندهٔ فیلم خود دارم و ممکن است گیج شوند در نتیجه باید با نظارت خودم انجام شود.»

 

- «من فیلمنامه و دکوپاژ را کامل می‌نویسم و تمرین می‌کنم ولی هیچ چیز در فیلم من وحی منزل نیست. هم دکوپاژ تغییر می‌کند و هم فیلمنامه ممکن است تغییرکند با اینکه بار‌ها نوشته شده است.»


- «در فیلم من همه پیشنهاد می‌دهند گریمور، فیلمبردار، صدابردار و بازیگران پیشنهاد می‌دهند دلیلش هم فضایی است که من دوست دارم شکل بدهم تا افراد در آن راحت‌تر باشند. هر کس نوعی مدیریت دارد کسانی هم دوست دارند فیلمنامه‌ای که نوشتند به هیچ وجه تغییر نکند.»


- «گزینه‌های اول من معمولا جواب می‌دهد و من رویشان فکر می‌کنم و اوضاعشان را بررسی می‌کنم و بی‌گدار به آب نمی‌زنم و همین است که وقتی به نفر اولی که به ذهنم می‌رسد و به او زنگ می‌زنم با‌‌ همان پرونده را می‌بندم، چرا که می‌خواهم بعد از طرح بدانم بازیگرم کیست؟ یعنی بعد از اینکه من طرح را دارم و فیلم‌نامه را هنوز ننوشته‌ام باید بدانم چه کسی باید در این فیلم بازی کند؟ این انتخاب زمانی است که من در پیش‌تولید نیستم و در خانه خود در حال نوشتن هستم.»

 

- «سخت به سراغ بازیگرانی که با آن‌ها کار نکرده‌ام می‌روم چراکه بچه‌هایی که با آن‌ها کار کرده‌ام و یکدیگر را می‌شناسیم با روحیات من آشنا‌تر بوده و کار با آن‌ها برایم آسان‌تر است.»


- «من ‌ِ نظارت در همهٔ بخش‌ها در فیلم را خود انجام می‌دهم و به عنوان تهیه‌کننده مسئولیتی دارم که آدم‌ها را دست هر کسی نسپارم.»

 

- «قبل از اینکه حتی یک پلان بگیریم در لوکیشن بودیم و فیلم را از اول تا آخر تمرین می‌کردیم و البته در مورد آخر آن تردید‌هایی داشتیم ولی کلیت فیلم را حس می‌کردیم و فیلمبردار هم فیلم را می‌دید و این تمرینات سرعت کار را بالا برد و فیلم در سی و دو جلسه فیلمبرداری شد.»


- «تقریبا 100 کودک را برای بازی در این فیلم دیدم ولی خوب نبودند چرا که به یکسری ویژگی‌ها نیاز داشتم که هر بچه‌ای نداشت. یک روز سعیدخانی و فرزندش را دیدم و گفتم: این کودک بازی می‌کند؟ او گفت من و مادرش به سختی حریف او هستیم، اگر حریفش هستی کار کن.»


- «به این فکر می‌کردم فیلمی بسازم و قصه‌ای را دستم بگیرم که توان تولیدش را با کمک دوستانم داشته باشم و یکی از دلایلی که سراغ این داستان رفتم این بود که توان پرداخت هزینه‌هایش را داشتیم و در راستای خط فکری‌ام بود.»


- «البته افرادی مثل آقای شورجه هستند که وقتی از او پرسیده شد چرا به فیلم «بی‌خود و بی‌جهت» توجه نکردید گفت به این دلیل که پروداکشن ندارد. برای آن‌ها این فیلم‌ها کوچک است، آن‌ها بزرگ بودن فیلم‌ها را به تعداد لوکیشن‌ها، تعداد توپ و تانک‌ها، روابط کشور‌ها و بین‌الملل و... می‌دانند که همه به خدمت فیلم‌ بیایند و همه بسیج شوند تا دو پلان گرفته شود و گوش فلک را کر کنند و اسمش را هم بی‌خودی بگذارند فاخر. حالم از پروژه‌های فاخر هم به هم می‌خورد.»

 

- «من برای ساخت این فیلم چاره‌ای نداشتم چون من از جایی پول نمی‌گیرم. خودم و دوستانم هستیم که باید بتوانیم از عهده فیلم بربیاییم. تا بتوانیم پول فیلم را برگردانیم سود کنیم و ادامه حیات دهیم به علاوه که فیلم‌های به ظاهر بزرگ در سلیقه من نیستند. تصور می‌کنم اغلب فیلم‌های به ظاهر بزرگ، علیه مردم بوده و تنها در ظاهر به نفع مردم هستند.»


- «از نظر آن‌ها سینمای مستقل وجود ندارد ولی از نظر من وجود دارد چون دوربین‌ام را از آن‌ها نمی‌گیرم، اصلا کاری با آن‌ها ندارم. من فقط یک کار با آن‌ها دارم که دردسرساز است آن هم مجوز برای ساخت و نمایش فیلم است و برای صدورش پدرم در می‌آید.»
 

58247

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 262090

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علی IR ۱۵:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۷
    18 14
    بابا ...کار درست....
  • بدون نام IR ۱۶:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۷
    34 11
    کاهانی. کارگردان بزرگ سینمای ایران، که کمتر کسی غنای هنری آثارش رو کامل درک می کنه. بدون اغراق، دو سه اثر اخیر کاهانی، فیلم های بزرگی هستند. باید بکشد عذاب تنهایی را / مردی که ز عصر خود فراتر باشد...
  • بدون نام IR ۰۰:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۸
    3 38
    همینه که هست. آزادی میخوایید بفرمایید پاریس پیش اصغر جونتون فیلم بسازید.
    • بدون نام IR ۰۸:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۸
      6 3
      دوستان خودشون رو ناراحت نکنند! بنده به جای ایشون از مردم ایران عذرخواهی می کنم!