۰ نفر
۱۸ آذر ۱۳۹۱ - ۰۷:۴۰

مضاوی الرشید

با وجود نام گذاریهای گوناگون برای رژیمهای شیخ نشین وامیر نشین و پادشاهی های خودکامه در خلیج فارس ، این رژیمهای در یک مورد با یکدیگر وجه مشترک دارند بخصوص و آن هم در این مرحله که پس از فروپاشی بعضی رژیمهای جمهوری ، این نظامهای شاهانه در آستانه سقوط قرار گرفتنه اند و بعضی دیگر، با فشارهای شدید منطقه عربی روبرو شده اند .
در این میان طرحهایی عنوان شده است که قصد دارد پادشاهی های منطقه را از چهارچوب غربی دور کند وعنوان نماید که این رژیمها از نظامهای جمهوری بهتر هستند وبنابر این چه بهتر که به حیات خود ادامه دهد تا بتواند از موج تغییر و تحول در منطقه در امان بمانند چون ثروتهای سرشار نفتی را در اختیار دارند ومی تواند آنرا به گونه که مایل هستند میان هوادارن خود پخش نمایند. در این میان بعضی معتقد هستند ادامه حیات رژیمهای پادشاهی از مشروعیت سنتی در منطقه برخوردار می باشند تا بتوانند از چند دستگی های قبیله ای و طایفه ای منطقه ای جلوگیری کنند و در نتیجه ادعا دارند که رژیمهای پادشاهی از خردمندی سردمداران برخوردار می باشند به گونه ای که می توانند با نیروهای اجتماعی و سیاسی ومذهبی به گونه ای مانورکنند که آن شاهان می توانند با ادامه حکومت خود به چند دستگی جامعه ادامه داده و روند تحول سیاسی را در کشورهای خود را به تعویق اندازد .
در این میان دیدگاه دیگری وجود دارد که این پادشاهی ها بدان دست یازیده اند تا به تسلط خود ادامه دهند واین همانا کوشش برای در پیش گرفتن میانه روی از سوی شاهان در برابر افراط گرائی طرف مقابل است که بهنگام وقوع هرگونه شکاف و یا خلأ سیاسی خود را نشان می دهد و این روند بر ترس و وحشت فعالان جامعه می افزاید بخصوص که اینان بیم دارند کشورهایشان در برابر آینده تاریکی قرار گیرند وثروت این سرزمینها در دست نیروهای سیاسی نابخرد افتد که تمامی آزادیهای شخصی را قلع وقمع نماید و به گونه ای از ادامه روند رشد اجتماعی جلوگیری کند که این جوامع را به دوران قرون وسطایی بازگرداند ، در حالیکه جوامع این کشورها تاکنون شاهد رشد چشمگیر در زمینه آزادی و کرامت انسانی و امنیت بوده اند . وبدور از جنجال تبلیغاتی این رژیمها که بوسیله وسایل ارتباط جمعی خود فروخته عربی و غربی صورت می گیرد ، تمامی ادعاهای رژیمهای پادشاهی عربی تنها ادعاهای پوچ و بی ارزشی هستند که نشان دهنده واقعیت این نظامها نمی باشند و در حقیقت نمی توانند چهره کنونی و آینده آنها را نمایان سازند و تنها نتیجه کوشش آنها به تعویق انداختن فروپاشی این رژیمهای پادشاهی لرزان و یا طولانی کردن دوران رویاروئی آنها با جوشش مردمی و بیداری ملتهایشان می باشد که البته در این میان به اقدامات نرم نیز دست می زنند .
اخیرا این رژیمها به اقدامات سرکوب گرایانه بسیار پست دست زده اند و این نشان می دهد که آنها در حال حاضر و با تصویب قوانین جدید دست به اقدامات سرکوبگرانه به اصطلاح قانومند می زنند از جمله معصومیت خاندانهای حاکم از هرگونه خطا و لغزش و نیز ممنوعیت تظاهرات و گردهمائی ها و همچنین با برقراری اوضاع فوق العاده اعلام نشده ، اقدام به نقض حقوق بشری ومدنی و سیاسی مردم می زنند . این سراشیبی سقوط براثر گسترش فعالیت جامعه سیاسی افزایش یافته است.
از سوئی این رژیمهای پادشاهی و شیخ نشین از یکسو درارتباط با نظم نظامی و اقتصادی و سیاسی بین المللی در ارتباط هستند به گونه ای که بصورت مستعمره های وابسته به غرب در آمده اند که غرب ضامن امنیت آنها شده است و همواره در حال فروش تسلیحات و تکنولوژیهای امنیتی و سرکوبگرانه برای ادامه نقض آزادیهای انسانی و سیاسی و اقتصادی به این رژیمها هستند تا همچنان پشتیبان سرمایه داران جهانی بمانند و خود بهترین مصرف کننده کالاهای آن غربیان باشند و واز سوی دیگر از پوشش سیاسی سرمایه داری غرب برخوردار شوند تا به رژیمهای خود مشروعیت بخشند در حالیکه این رژیمها با سیستم سرمایه داری غربی نیز در تناقض هستند اما غربیان نه تنها مصلحت خود را در سکوت مطلق در برابر این موضوع می بینند بلکه سعی دارند همچنان به این رژیمها کمک نمایند تا به روند حکومت سیاسی و حتى اقتصادی غیر معمول ادامه دهند وبتوانند بیش از پیش از درآمدهای نفتی این کشورها بهرمند شوند. در این میان کشورهای غربی کوشش می کنند بر پیامدهای منفی عملکردهای این رژیمها سرپوش بگذارند و دادگاههایی را برای بررسی مسائل اقتصادی این کشورها تشکیل دهند تا بدور از مسائل سیاسی ، زمینه نجات شرکتهای غربی درگیر در رسوائیهای مالی پادشاهی های عربی را فراهم آورند. از جمله این موارد ، رسوائی اخیر عربستان سعودی و انگلیس که شرکتهای بیگانه را وادار کرد در چنین حالتهایی به دادگاههای خارجی پناه ببرند . این سرپوش غربی تشکیل شده از سه اصل بصورت بنیادی برای به تعویق انداختن سقوط پادشاهی های عربی در خلیج فارس در آمده است . در زمینه داخلی ، رژیمهای پادشاهی خودکامه ونیمه خودکامه دست به اقدامات به اصطلاح اصلاح طلبانه زدند که هدف از آن بهبود روابط میان سردمداران ومردم نیست بلکه تقویت موقعیت خود و افزایش فرصتهای تجدید حیات آنها بشمار می آید ، از جمله :
نخست : با انجام اقداماتی محدود ومعین ، توهم اصلاحگرایی در اندیشه جامعه سیاسی در کشورشان را تقویت بخشند از جمله برگزاری انتخابات پارلمانی در بعضی از کشورهای عرب خلیج فارس و در عین حال محدود کردن صلاحیتهای پارلمان و گاهی شرکت دادن فعالان سیاسی خودفروخته و گاهی نیز منحل کردن پارلمانها و واگذاری قدرت به حکومتهای وابسته ومزدور از سوی سردمدارن که هیچ ارتباطی با مردم ندارند واین همان اقدامی است که در کویت و بحرین بوقوع پیوسته است.
دوم : تحکیم اصل وعده های توهم آمیز درباره اجرای انتخابات آینده و محدود کردن گروه مخصوصی از مردم برای شرکت در انتخابات وبصورت کاندیدا و یا رأی دهنده و این همان وضعیتی است که در امارات و قطر رویداده است .
سوم : صرفنظر کردن از شوراهای انتخابی و جانشین کردن آن به تعیین عده ای از مشاوران با اندیشه های بروکراسی بعنوان جانشین شوراهای قانونگذاری همچنانکه از بیست سال پیش در عربستان سعودی بمورد اجرا در آمده است.
چهارم : افزایش ادعای رعایت حقوق زنان و بکارگیری آن بعنوان ابزاری برای رویاروئی با جنبش سیاسی و قرار دادن زنان در بعضی منصبهای نظامی ( همچنانکه در عربستان بوقوع پیوست ) ویا حتى شرکت دادن آنها در انتخابات ( همچنانکه در کویت صورت گرفت) و در نتیجه رژیمهای پادشاهی سعی کردند خود را قانونمند نشان دهند و یاحتى با زنانه کردن بعضی نهادها ، نشان دهند که همسو با کوششهای بین المللی برای دست یازیدن به مشروعیت می باشند و بدینوسیله به بعضی از مخالفان داخلی وانمود سازند که این دستاورد آزادی به اصطلاح زنان است و در عین حال بدینوسیله بتوانند مخالفان را سرکوب نمایند.
پنجم : رژیمهای پادشاهی عرب پس از آنکه اقتصاد خودرا بر اصل اعتماد بر نفت استوار کردند اکنون دست به سیاست تنوع اقتصادی زدند تا بتوانند زمینه در اختیار گرفتن اقتصاد را فراهم نمایند وبدین ترتیب اقتصاد نفتی به اقتصاد به اضافه نفت تغییر یافت . از جمله فروش زمین به بعضی سرمایه داران و سرمایه گذاران از جمله واگذاری سواحل و کرانه های خلیج فارس به نام گسترش اقتصاد سیاحتی ویا صنعتی به اعضای خانواده سلطنتی و یا بازگانان قدیمی و اینان نیز بعنوان سرمایه گذاراقدام به فروش آن به سرمایه گذاران غربی می نمایند تا در آن به ساخت هتل و.. اقدام کنند .
همزمان با این اقدام ، بورسی خیالی برای داد وستد سهام چنین هتلهائی نیز اعلام گردید که شرکتهای بزرگ در این زمینه اقدام به کلاهبرداری کرده و می کنند .
از سویی شرکتهای بیگانه با خودداری از روی آوردن به دادگاههای این کشورهای عربی برای داوری در صورت بروز اختلاف ، به دادگاههای اقتصادی کشورهای غربی از جمله انگلیس روی می آورند . این روند ، سرمایه گذاران خارجی را از خطر مصادره سرمایه های خود بوسیله دادگاههای داخلی دست نشانده شاهزادگان و مقامات دولتی ، در امان نگه می دارد بخصوص اگر طرف مقابل یک شخصیت برجسته باشد .
ششم : رژیمهای پادشاهی خودکامه و نیمه خودکامه همواره برای بقای خود یک جامعه مدنی جعلی ساخته اند که همواره آنرا برای بر جای ماندن خود بکار میگیرند . افراد این به اصطلاح جامعه مدنی بدور از مفهوم واقعی جامعه مدنی سیاسی قرار دارند و همواره و در ضرورت برای پشتیبانی از این رژیمها وارد صحنه می گردند و این وضعیت بیشتر در جوامع کویت وعربستان سعودی و بحرین دیده میشوند .
هفتم : هر یک از رژیمهای پادشاهی عربی خلیج فارس یک امپراتوری رسانه ای و مراکز پژوهشی تبلیغاتی تشکیل داده اند که وابسته به همانند های خود در غرب می باشند تا بتوانند بوسیله آن در کنفرانسها واجلاسهای منطقه ای و بین المللی از آنها هواداری کنند و از میان نخبگان غربی گروهی را به طرفداری از این رژیمها جمع آوری نمایند . این رژیمهای نفتی عرب همچنین در جوامع مدنی غرب رخنه کردند و برای خود نمایندگانی در این جوامع وبخصوص در زمینه ورزش دست و پا نمودند .
و بالاخره رژیمهای پادشاهی خودکامه ونیمه خودکامه با توجه به خطر فرهنگ مذهبی و اهمیت آن بعنوان یک سلاح دو طرفه کوشش کردند برای تسلط خود بر جامعه و و در اختیار گرفتن آموزش و پرورش ، مراکز دینی و مذهبی تأسیس نمایند . عربستان سعودی در این زمینه پیشتاز بشمار می آید و چنین اقداماتی را وسیله ای برای کنترل عفاف در جامعه و تبلیغ اسلام در جوامع غربی به گونه ای که مورد نظر سردمداران خود کامه می باشد ، و در این چهارچوب اقدام به پخش کمکهای مالی بهنگام وقوع رویدادهای ناگوار در جوامع غربی می کنند که خود بهترین تبلیغ برای این رژیمهای پادشاهی در خلیج فارس بشمار می آید.
در این میان جوامع مدنی این کشورها در حال بیداری و پشت سر گذاردن روزهای تاریک و پر درد و رنج خود هستند وبا افزایش روند راه حلهای خشونت بار امنیتی و اطلاعاتی ، خود را برای رویاروئی با این رژیِمها آماده می سازند . دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی رژیمهای پادشاهی خود کامه در خلیج فارس در حال وقوع در سراشیبی خشونت هستند و تنها راه باقیمانده در برابر جوامع این کشورها آینده ای است که خواسته وناخواسته از آن ملتها خواهد بود بویژه نسل جوان که امروزه از اطاعت پدران خود از این پادشاهان خودکامه سرباز زده و به روند خود در مقاومت ادامه می دهند !.

منیع: خبرآنلاین عربی

ترجمه: محمدماجد نجار

4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 261760

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =