رضا یزدانی می‌گوید اگر گادیسوف به او نمی‌باخت، قهرمان المپیک می‌شد.<BR> عکس‌ها: نصیر مقدری

فرهاد عشوندی، مرتضی رضایی و میثم بهرامی/ اصرار برای مبارزه با رباط پاره شده. هرطور که بود باید مدال طلای المپیک را می‌گرفت، آن‌هم به یک دلیل بسیار مهم «در المپیک قبل تلاش زیادی کردم اما من را به این مسابقات نبردند، در این المپیک هم که بدشانسی گریبانم را گرفته بود. فقط به این فکر می‌کردم که هرطور شده حریفم را شکست بدهم. نمی‌خواستم المپیک را از دست بدهم.» تلاش رضا یزدانی ستودنی بود. به قول خودش پاهایش 200 کیلو شده بود و دیگر حسی نداشت تا آنها را جابه‌جا کند. کاری هم از دست پزشکان و اسپری‌‌های بی‌حس‌کننده برنمی‌آمد و سرانجام کابوسی که هیچ‌کس انتظارش را نداشت یقه یزدانی را گرفت. اشک‌‌هایی که می‌ریخت خودش گویای همه چیز بود. دیگر کاری نمی‌شد کرد. وقتی دستان حریف اوکراینی به نشانه برنده کشتی بالا رفت حسرت را به خوبی می‌شد در چهره اشک‌بار رضا مشاهده کرد. یزدانی خداحافظی تلخی با المپیک کرد و هیچ شکی وجود ندارد که اگر مصدوم نمی‌شد می‌توانست طلای وزن 96 کیلوگرم را از آن خودش کند. حالا تقریباً 4 ماه از المپیک لندن گذشته و پای پلنگ ایرانی به تیغ جراحان سپرده شده است. رضا حالا 106 کیلوگرم وزن دارد و برای بازگشت باید بیش از اندازه تلاش کند. او هنوز هم امید اول کشتی ایران در وزن 96 کیلوگرم است و می‌گوید با تمام نامهربانی‌‌هایی که شده به‌خاطر مردم برمی‌گردد و خوشحالی آنها را رقم می‌زند. رضا یزدانی با هماهنگی‌های دوست خوب‌مان پیام عبدی به خبرآنلاین آمد و پاسخگوی سؤالات ما بود.
*تقریباً چند هفته‌ای از عمل جراحی‌ات می‌گذرد. تو داری دوران نقاهت را می‌گذرانی. با این شرایط می‌توان امیدوار بود که رضا یزدانی در مسابقات جهانی برای ایران کشتی بگیرد؟
خودم خیلی دوست دارم که زود به کشتی برگردم اما توصیه پزشکان این است که ممکن است مصدومیتم تشدید شود. آنها می‌گویند ممکن است به آن مرز آمادگی که مدنظرشان است نرسم. ولی خودم فکر می‌کنم پیشرفت زیادی کرده‌ام. عضلاتم زیاد لاغر نشده است. روزی که عمل کردم پایم را 90 دقیقه خم کردم که دکتر تعجب کرده بود.
*الان وزنت خیلی بیشتر از 96 کیلوگرم است و ...
الان 120 کیلو شده‌ام. در این چند وقت اخیر فقط خورده‌ام و خوابیده‌ام.
*رضا یزدانی حالا مدیرفنی تیم پرسپولیس جویبار هم هست. چه اتفاقی افتاد که این سمت را قبول کردی؟
آنها خودشان خواستند من مدیرفنی باشم. تصمیم گرفته‌ام کاری کنیم که این تیم نتیجه بگیرد.
*با اسم پرسپولیس و پول هدایتی؟
رویانیان و هدایتی باهم هستند و تیم‌داری می‌کنند.
*کشتی‌گیر خاصی را جذب کرده‌اید؟
یک تعدادی گرفته‌ایم. دو تا خارجی هم باید بگیریم. البته با یکی از آنها به توافق رسیده‌ایم. دو تا روسی هستند. یکی در وزن 55 کیلوگرم اما دیگری هنوز مشخص نیست.
*رویانیان تا چه اندازه روی مدیرفنی شدن تو تأثیر داشت؟
آنها با هیأت کشتی مازندران حرف زده بودند و به من هم پیشنهاد دادند.
*به نظر همه مازندرانی‌ها با رویانیان گره خورده‌اند.
نمی‌دانم اما من هنوز با خود آقای رویانیان جلسه‌ای نداشته‌ام.
*چشمه کشتی جویبار همچنان می‌جوشد؟
بعد از قهرمانی مهدی حاجی‌‌زاده این روزها در یک کوچه چندتا قهرمان وجود دارند. بعد از مهدی من آمدم و بعد هم مسعود اسماعیل‌پور و کمیل قاسمی. همه این نام‌ها ادامه‌دهنده راه مهدی هستند. حاجی از باشگاه ما چهره شد.
*کدام باشگاه؟ اصلاً در جویبار چندتا باشگاه وجود دارد؟
از باشگاه شهیدرجایی کوی‌خیل. سه تا باشگاه هم در جویبار هست. شهید فقیهی و یک سالن هم به اسم مهدی حاجی‌‌زاده است. یک سالن هم در همان کوی‌خیل به نام من زده‌اند.
*در آن سالنی که به نام خودت است مربیگری می‌کنی؟
مربیگری که نه اما گاهی اوقات آنجا می‌روم و تمرین می‌کنم.
*مربی شاخص جویبار چه کسی است؟
آقای اسماعیل‌پور و خود مهدی حاجی‌زاده. البته یادم رفت که این را بگویم؛ او در سالن قهرمانان جویبار تمرین می‌دهد. آقای حسین نقیبی هم مربی کمیل قاسمی است.
*اوضاع مهدی حاجی‌‌زاده چطور است؟
بعد از کسب مدال جهانی در وزن 84 کیلو زیاد موفق نبود. الان هم پس از یکی، دو سال استراحت کردن دارد مربیگری می‌کند.
*مثل اینکه در یک دوره هم رقیبش بودی.
بله اما آقا مهدی نتوانست دیگر ادامه بدهد. وقتی کسی به ورزش اول ایران بها ندهد دیگر انگیزه‌ای برای ادامه دادن باقی نمی‌ماند.
*مثل بها ندادن به مهدی تقوی. خبری از تقوی نیست.
با مهدی خیلی بد رفتار کردند. الان کسی نمی‌داند کجاست.
*یعنی تمرین نمی‌کند؟
نمی دانم اما کشتی‌گیر حرفه‌ای همیشه تمرین می‌کند.
*یک مشکلی که تو و مهدی در مسابقات المپیک داشتید این بود که صبح زود باید به مصاف حریفان خودتان می‌رفتید.
مسابقات 8 صبح شروع می‌شد و ما باید از ساعت 6 صبح در سالن حاضر می‌شدیم. البته این برنامه‌ریزی برای همه بود حتی برای حریفان من.
*ولی آنها وزن کم نمی‌کردند.
آنهایی که در وزن 96 کیلوگرم خوب هستند وزن کم نمی‌کنند اما در وزن مهدی تقوی اکثر کشتی‌گیران وزن کم کردند. من خودم گادیسوف را در کشتی اول بردم. او تنها کسی بود که می‌توانست مانع از رسیدن من به مدال طلا شود. وقتی گادیسوف را بردم خیالم راحت شد. البته توان بدنی‌ام را از دست داده بودم. با این حال برنامه داشتم. قرعه مهدی هم بد بود. آدم وقتی به قرعه بد می‌خورد باید از داخل خودش را جمع و جور کند اما مهدی نتوانست این کار را انجام بدهد. او اگر بیشتر تمرکز می‌کرد می‌توانست طلا بگیرد.
*اما آن شش، هفت ساعت فاصله خیلی تأثیر دارد. آنهایی که ساعت یک شروع می‌کردند بهتر کشتی می‌گرفتند، مثل امید نوروزی.
نوروزی خوب کشتی می‌گرفت و به نظر من بهترین فرنگی‌کار بود.
*خودت از کجا احساس کردی که دیگر شانس گرفتن مدال را نداری؟
من در کشتی دوم پایم جلوی حریف قرقیزستانی آسیب دید. صدای عجیبی داد. آن‌قدر عجیب که کشتی‌گیر قرقیز ایستاد. حتی داور حواسش نبود و بازی را قطع نکرد. بعد از آن با حریفی از اوکراین کشتی گرفتم. در کشتی با اسپری و مُسکن دردم کمتر شد اما مشکلی که به‌وجود آمد این بود که یک‌دفعه از آن برنامه‌ریزی خودم خارج شدم. کشتی من هجومی است اما تمام برنامه‌هایم به‌هم خورد. وقتی داخل تشک شدم همه چیز یادم رفت، آمدم فن بزنم که پایم جا ماند. درد می‌کرد و حس کردم رباطم پاره شده است. پزشکان آمدند بالای سرم و پایم را دیدند. آقای خادم می‌گفت اسپری بزن. کسی باورش نمی‌شد که ما در روز آخر این بلا سرمان بیاید. مدال طلا را برای ما کنار گذاشته بودند اما مهدی که در کشتی اول شکست خورد و من هم با بدشانسی روبه‌رو شدم.
*به‌خصوص اینکه رسول شب قبلش با علی‌آبادی درگیری پیدا کرده بود!
با علی‌آبادی و شخص وزیر. حق آقارسول این نتایج نبود. بدشانسی بدی گریبان تیم‌ملی را گرفت.
*دوست داشتی آن زمان که مصدوم شدی حریفت تختی بود و از تو زیر نمی‌گرفت؟
به‌هر‌حال این اتفاقی بود که افتاد. باورش هنوز هم برای خودم سخت است.
*اگر تو به‌جای حریفت بودی از او زیر می‌گرفتی؟
نه، من فقط می‌خواهم کشتی بگیرم که مردم خوشحال باشند. وقتی بی‌محبتی و بی‌لطفی باشد همه بی‌انگیزه می‌شوند. من دوباره به کشتی برگشتم چون خیلی از علاقه‌مندان به کشتی از من خواستند وگرنه کارم تمام بود. خیلی سخت است که با این شرایط ورزشکاری دوباره به کشتی برگردد. در اینجا برای این کارها ارزش قائل نمی‌شوند ولی رقیب من خوشحال بود. این را کاملاً در چهره‌‌اش می‌دیدم.
*آسیب دیدگی‌ات از کجا شروع شد؟
من در کشتی با گادیسوف آسیب دیدم. کشتی خیلی سنگینی بود. به همین دلیل خیلی مراعات کردم.
*با ضربه‌ای که گادیسوف به تو زد هم خودش را از مدال گرفتن انداخت و هم اجازه نداد تا تو طلایی شوی.
او خودش هم گریه می‌کرد. گادیسوف امید طلای رو‌س‌ها بود.
*تغییر وزنی که دادی به نظر خیلی به نفعت شد. به نظر در وزن 84 طلسم شده بودی.
الان وضعیت این وزن خوب است اما در زمان من کشتی‌گیران خوبی در این وزن بودند. من چند ماهی را به دلیل برخی از مشکلات تمرین نکردم و اضافه وزن چشم‌‌گیری داشتم. به همین دلیل تصمیم گرفتم تغییر وزن بدهم. سال اول بود و در ایران همه را برده بودم اما نتوانستم به جام‌جهانی‌ بروم. آن هم به دلیل یک سری اتفاقات خاص.
*در آن مسابقه که مصدوم شدی اصرار زیادی برای اینکه ادامه بدهی داشتی. فکر می‌کنم یکی از دلایلی هم که باعث شد غیرت بقیه ورزشکاران را بر سر فوتبالیست‌ها بکوبند همین حرکت تو بود.
من در المپیک قبل زحمات زیادی کشیده بودم اما به دلیل بی‌تجربگی و اینکه هیچ حامی‌ای نداشتم آن مسابقات را از دست دادم. دوست نداشتم این المپیک را هم از دست بدهم. بعد از اینکه دو کشتی اول را بردم تقریباً 99 درصد راه را رفته بودم. دیگر نباید اشتباه می‌کردم و همه چیز دست خودم بود اما بدشانسی آوردم و مصدوم شدم. وقتی پایم آسیب دید باور نمی‌کردم که چنین بلایی سرم آمده باشد. گفتم باید با همین پا ادامه بدهم اما پایم کاملاً بی‌حس شده بود.
*می خواستی ادامه بدهی نظر کادرفنی چه بود؟
آنها شرایط من را درک می‌کردند. می‌گفتند اگر می‌توانی کشتی بگیر.
*رضا یزدانی از یک جایی خیلی تغییر کرد. شیطنت‌ها را کنار گذاشت. دیگر خبری از آن قهرمان کشتی نبود که با چاقو دنبال مربی‌‌اش می‌کرد! این یک خبر شوک‌آور برای جامعه ورزش بود.
کی؟ خود من هم شوکه شدم؟
*در مورد این حرف می‌زنی؟
من و غلام محمدی؟ نه بابا. من در مسابقات آسیایی اول شدم و داشتم خودم را آماده می‌کردم تا برای مسابقات مسکو 2010 آماده شوم. قبل از مسابقات جهانی یک مسابقه‌ای بود در لهستان که من رفتم و پایم آسیب دید. وقتی برگشتم در عرض دو هفته پایم خوب شد و توانستم در تمرینات شرکت کنم. من از بقیه بچه‌ها عقب بودم و باید اضافه بر آنها تمرین می‌کردم. یک روز دور دریاچه دویدم و بعد ازظهر هم قرار بود بچه‌ها به تئاتر بروند. من آمدم با آقای صنعت‌کاران حرف زدم که به تئاتر نروم. داشتم فیزیوتراپی می‌کردم که غلام محمدی آمد. من نرسیدم به تئاتر بروم اما اختلافات از آنجا شروع شد و من نرفتم جام‌جهانی.
*یعنی دعوا نشد؟
دعوایی که بخواهد برخورد فیزیکی داشته باشد نه. محمدی مربی من بوده و هرگز جسارت نمی‌کنم. آن زمان برای نخستین‌بار بود که می‌خواستم در وزن 96 کیلوگرم شرکت کنم که این اتفاق نیفتاد.
*روزی که غلام محمدی رفت خوشحال بودی؟
او زحمات زیادی برای ما کشیده. سال بعد من قهرمان شدم و بعد از آن در مسابقات جهانی استانبول با حمایت‌‌های ایشان به موفقیت رسیدم.
*این اواخر با هم خیلی خوب شده بودید؟ می‌گفتید و می‌خندید.
بله. بعد از این قضیه ایشان خیلی به بچه‌ها کمک کرد تا ما بتوانیم بهتر نتیجه بگیریم.
*آنهایی که خرافاتی هستند می‌گویند آه غلام محمدی پشت تیم کشتی ایران بود که این نتایج را گرفت. مصدومیت تو، ناکامی تقوی، قرعه‌ها و گوی‌ها.
نمی‌دانم. چه بگویم. آقاغلام زحمات زیادی برای کشتی ایران کشیده است.
*قبول داری اتفاقاتی که افتاده طبیعی نبود؟
ما بدشانس بودیم و از این بد‌تر نمی‌شد.
*خیلی بعید است در حالت طبیعی این بدشانسی‌ها به‌وجود بیاید. خیلی‌ها می‌گویند آه غلام محمدی پشت این تیم بود.
آقاغلام با ما در تماس بود و کمک می‌کرد. ایشان خودش را کامل کنار نکشید و قطعاً موفقیت کشتی را می‌خواست. این باعث افتخار است. من کشتی‌گیر به خودم می‌بالم. آقاغلام هم فکر نکنم طرز فکری غیر از این داشته باشد. چون هدف همه ما یکی بود.
*کشتی‌‌هایی که در المپیک دیدیم زیبا‌ترین کشتی‌‌های ما بود. حداقل می‌توان گفت بعد از سال 2000 این بهترین بود. مسعود اسماعیل‌پور باخت اما کشتی قشنگی گرفت. جنگنده‌تر از همیشه. فکر می‌کنی دلیل این اتفاق چه بود که همه بچه‌ها خوب کشتی ‌گرفتند؟
آمدن آقارسول تحول بزرگی را در کشتی آزاد به‌وجود آورد. ایشان با بچه‌ها شبانه‌روزی کار می‌کردند. در تمام هفت وزن خود آقارسول نظارت می‌کرد. ایشان زمان‌‌هایی را تعیین کرده بود که برای هر وزن مشخص بود و در آن زمان به‌صورت اختصاصی با بچه‌ها کار می‌کرد اما تمرینات بدنسازی ما به‌صورت دسته‌جمعی برگزار می‌شد.
*یعنی خودش می‌آمد و هفت ساعت را درکنار شما بود؟
دقیقاً. تخصصی کار می‌کرد. من تا به حال ندیدم که کسی از این کارها بکند. از نظر روحی و روانی بچه‌ها در شرایط ایده‌آلی بودند. کشتی تمام هجومی فقط بدن آماده نمی‌خواهد. باید از خیلی چیزها بگذری. بچه‌ها هم جنگیدند و کشتی گرفتند. از خودشان کم نگذاشتند.
*روزی که خبر رسید غلام محمدی رفته جو تیم‌ملی چطور بود؟ بچه‌ها خوشحال بودند یا ناراحت؟
بچه‌ها می‌خواستند سر و سامان بگیرند و غلام هم زحمت‌کشیده بود برای بچه‌ها و قطعاً کسی خوشحال نبود. البته آقارسول هم آمد و کار را شروع کرد. چند ماهی فرصت داشتیم. اگر قرار بود تزلزلی ایحاد شود تیم لطمه می‌خورد.
*غلام بعد از پکن آمده بود تا برای المپیک لندن تیم را آماده کند اما به فاصله چند ماه مانده به المپیک همه چیز تغییر کرد و او را کنار گذاشتند.
او روند رو به رشدی داشت. کارنامه‌‌اش هم خوب بود. در سال 2007 تیم را تحویل گرفت. آن زمان ما فقط یک برنز داشتیم و سال قبلش هم یک برنز در مسابقات جهانی را من گرفته بودم و نقره را هم سعید ابراهیمی. ایشان خوب کار کردند و مدال‌‌های خوبی گرفتند. سال ماقبل المپیک هم دو تا طلا و یک نقره و یک برنز در استانبول کسب کردیم. ما مدال‌‌های خوبی گرفتیم که نشان می‌دهد روی تیم کار شده است.
*اگر غلام محمدی می‌ماند مدال‌‌هایی که می‌گرفتیم بیشتر می‌شد؟
ماندن آقاغلام و اینکه بخواهد تأثیر داشته باشد قطعاً مثمرثمر بود. خود آقارسول هم گفتند، بماند.
*اما او نمی‌خواست دستیار باشد.
نمی‌دانم ایشان چرا قبول نکردند اما هرگز دور از بچه‌ها نبودند. در المپیک هم آمدند. او می‌خواست زحماتی را که کشیده بود تکمیل کند.
*الان تیم‌ملی دارد با خادم ادامه می‌دهد. قرار شد دوباره بالای سر تیم باشد. به نظر برنامه‌‌اش برای المپیک بعدی است؟
نمی‌دانم اما بعد از المپیک آمده و دارد ادامه می‌دهد. من در جریان نیستم احتمالاً تا المپیک بعدی هم هستند.
*فکر می‌کنی رسول خادم چه کسی را جایگزین تو در وزن 96 کیلوگرم می‌کند؟
الان یک تیم دارد به مسابقات جام علی‌اف اعزام می‌شود. در وزن 96 کیلوگرم 4 کشتی‌گیر شرکت دارند اما هیچ‌کدام از آنها عنوان‌دار جهانی نیستند. فقط ابراهیمی بود که او هم رفته 120 کیلوگرم. قبل از من ایشان عنوان‌دار وزن 96 کیلوگرم بودند. الان هم شرایطش زیاد خوب نیست. به‌هر‌حال هر نماینده‌ای که از ایران برود و نتیجه بگیرد به نفع ماست.
*یک چیزی که در مورد رضا یزدانی می‌گویند این است که هیچ‌کس حریفش نیست. همین‌طوری بدنت سفت است یا اینکه مدام بدنسازی می‌کنی؟
من کمتر وزنه می‌زنم. از لحاظ بدنی شیوه کشتی گرفتن من، حریفانم را اذیت می‌کند. من وزنه زیاد نمی‌زنم همین‌طوری بدنم سفت است.
*دوست داشتی یک روز به کورتانیدزه می‌خوردی؟ او از لحاظ بدنی شبیه خودت است.
بله‌، دوست داشتم. کورتانیدزه هم بدن سفتی دارد.
*غیر از او دوست داشتی در همه این سال‌ها با چه کسی کشتی می‌گرفتی؟
من بعد از باخت به گادیسوف منتظر بودم دوباره با او کشتی بگیرم. او از لحاظ بدنی از من آماده‌تر بود و شرایط بهتری هم داشت. قبل از المپیک در 5 تا مسابقه سنگین از جمله انتخابی روسیه، جام یاریگین، مسابقات قهرمانی اروپا و لیگ ایران شرکت داشت. همه را هم از دم برده بود. حتی من هم مقابل او شکست خورده بودم. در 120 کیلوگرم هم کسی نمی‌توانست او را شکست دهد. در کمتر از دو دقیقه آنها را ضربه فنی می‌کرد. اتفاق عجیبی بود. همه می‌خواستند ببینند که من چطور با او کشتی می‌گیرم. هرچیزی که در چنته داشتم، رو کردم. در تایم اول محتاط بودم و سه بر صفر بازی را باختم اما در تایم دوم تا پای جانم ایستادم. هرکدام از پاهایم 200 کیلو شده بود.
*قبول داری که اشکش را درآوردی؟
خودش هم فکرش را نمی‌کرد که من این‌طور کشتی بگیرم. او قبل از آغاز مسابقه مدام روی تشک می‌آمد و فیگور می‌گرفت اما خدا کمک کرد و من کشتی را بردم.
*فکر نمی‌کنی حق او هم ضایع شد؟ اگر از تو شکست نمی‌خورد قطعاً می‌توانست مدال بگیرد.
قطعاً همین‌طور است. کسی که در المپیک لندن قهرمان شد را من در مسابقات جهانی 10 بر صفر برده بودم. چندبار او را روی هوا بردم و کوبیدم زمین. من می‌دانستم که او به کشتی‌گیر آمریکایی می‌بازد چون اصلاً کشتی‌گیر نبود.
*بعد از المپیک کسی تو را تحویل گرفت؟ یعنی ارزش کار تو به اندازه یک مدال است؟ کشتی گرفتن با پای مصدوم و ...
من تمام تلاشم را کردم اما باید بگویم که وزیر ورزش درد ما را نمی‌داند. من انتظاری ندارم اما ایشان اصلاً ورزشی نیست و به‌درد ورزش نمی‌خورد. آقای حسینی وزیر اقتصاد و آقای محسن رضایی و بقیه مسئولان استانی به من لطف داشتند. حتی شهردار ما هم پیگیر کارهای من بود اما دیگر کسی حال من را نپرسید. البته آقای‌ پورکاظمی رئیس فدراسیون پزشکی - ورزشی و شخص آقای خطیب هم پیگیر کارهای من بودند.
*البته اگر طلا می‌گرفتی خیلی خوب بغلت می‌کردند.
نمی‌دانم. حرفی در این مورد ندارم که بزنم.
*آنها حتی در مراسم تقدیر از المپیکی‌ها هم از تو تقدیر نکردند.
من وقتی می‌گویم وزیر ورزش چیزی از ورزش نمی‌داند به همین دلیل است. ایشان می‌توانست حتی نماینده خودش را بفرستد. من عاشق کشتی هستم و به‌خاطر مردم دوباره کشتی می‌گیرم اما ورزشکاران با این بی‌توجهی‌ها دلسرد می‌شوند.
*از تو مهم‌تر به نظر من مهدی تقوی است. دیگر خبری از او نیست. شما تا وقتی که مدال دارید عزیز هستید.
برنامه‌ریزی نیست. البته رسانه‌ها هم مقصر هستند. فوتبالیست‌‌های درجه 3 با دو تا تیتر زدن‌‌های شما معروف می‌شوند و رقم‌‌های میلیونی می‌گیرند اما ورزش اول ایران هرگز به چشم نمی‌‌آید. رضا یزدانی چه چیزی از این کشتی گرفته است؟ حداقل اگر این کارها را هم نمی‌کنند احترام بگذارند.
*به نظرت با شرایطی که کشتی دارد، تعلیق، فدراسیون ایران را تهدید نمی‌کند؟
امیدوارم ورزش ما از بلاتکلیفی خارج شود. مشخص شدن رئیس فدراسیون می‌تواند خیلی از مشکلات را حل کند.
*به نظرت اگر با شمس‌الدین حسینی، وزیر اقتصاد کشتی بگیری کدام‌تان برنده می‌شوید؟ ایشان هنوز هم خیلی روی فرم هستند.
ما ارادت خاصی به ایشان داریم. چندبار ایشان را دیده‌ام و درباره کشتی‌‌هایش حرف زده‌ایم. ایشان در طول دوران ورزشی‌‌اش بدشانس بوده است اما من را خیلی تشویق کردند که دوباره به کشتی برگردم و به‌خاطر مردم کشتی بگیرم. آقای حسینی همیشه هوای کشتی‌گیران را داشته است. جایی که وزیر ورزش سه تا سکه به ما پاداش داده ایشان هم همین اندازه برای ما پاداش درنظر گرفته‌اند.

43 43

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 256533

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 13 =