«محمدجواد محمدیزاده» رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست کشور بار دیگر تبادل یوز ایرانی با شیرایرانی(هند) را تکذیب و اعلام کرد که قصد دارد به جای شیرایرانی از گونههایی که بهوفور در ایران یافت میشوند از جمله آهوی ایرانی به هندیها بدهد. اما«اسماعیل کهرم» کارشناس نامآشنای محیطزیست کشور اعتقاد دارد که با توجه به برتری ارزش شیر نسبت به آهو، بعید است که هندیها راضی به تبادل شیر به جای آهوی ایرانی شوند.
بنابراین هنوز برای افکارعمومی مشخص نشده که این بار قرار است به جای شیرایرانی کدام گونه ایرانی از کشور خارج شود؟ همچنین محمدیزاده در حالی از آمادگی زیستگاه «شیر» در دز سخن به میان میآورد که «احمدرضا لاهیجانزاده» مدیرکل حفاظت از محیطزیست خوزستان اطلاعی از سخنان تازه محمدیزاده ندارد اما میگوید: «برنامهای در سال گذشته برای جانمایی زیستگاه شیر ایرانی در حوزه دز در نظر گرفته شده و مقدمات کار انجام شده است.» از سوی دیگر اصرار محمدیزاده-که کارشناسان از آن به لجاجت یاد میکنند- برای احیای گونههای منقرضشده و خروج گونههای ایرانی، همزمان با مرگ چهارمین پلنگ ایرانی در یک ماه گذشته، اعتراض هایی را در پی داشته است!
زیستگاه هزار هکتاری برای شیر ایرانی
به گفتة لاهیجانزاده براساس برنامهریزیهای سال گذشته، در جنگل و بیشههای منطقه دز(شوش) یک محدوده محصور 2 هزار هکتاری در نظر گرفته شده است که البته هزار هکتار آنها به شیرهایی که قرار است از هند وارد شود، اختصاص مییابد.
همچنین او از ورود بخش خصوصی به این ماجرا در سال گذشته سخن به میان میآورد که البته به سرانجامی نرسیده و برنامه متوقف شده است. همچنین به گفتة او تامین طعمههای شیر ایرانی از دیگر برنامههایی است که پیش از ورود شیرها باید انجام شود. به اعتقاد او لازم است تا گونههایی چون گوزنهای پیر و مازاد گوزنهای نر برای تغذیه شیرهای وارداتی تامین و به منطقه انتقال داده شود. لاهیجانزاده نبود اعتبار را از جمله دلایل توقف این برنامه در سال گذشته میداند.
هندیها بهدنبال یوز ایرانی
به گفتة کهرم،هندیها مدتهاست که بهدنبال یوز ایرانی هستند. کهرم در سفری که به هند داشت با چنین پیشنهادی از سوی هندیها روبهرو شد: «آنها از ما خواستند تا محتویات سلول تخم یوزپلنگ (بافت زنده) را به آنها بدهیم تا با استفاده از روش شبیهسازی شده، یوز ایرانی را در هند رشد دهند.» اما به اعتقاد او، هندیها توان علمی چنین فعالیتی را نداشتند و برای همین این برنامه فراموش شد. حتی به اعتقاد کهرم انگلیسیها که برای نخستین بار این روش را تجربه کردند هم به موفقیتی که مدنظرشان بود، دست نیافتند. چون اینگونههای حیوانی_ که در انگلیس گوسفندی به نام دالی بوده_ خیلی زود پیر میشوند. به گفتة او هندیها پس از آن پیشنهاد دادند که ما «ببر بنگال» را که تنها در هند یافت میشود به ایران میدهیم و در مقابل یوزپلنگها راکه فقط منحصربه جغرافیای ایران است تحویل میگیریم اما نتوانستند موافقت مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست در سالهای گذشته را کسب کنند. برای همین هم کهرم، باور نمیکند که هندیها راضی شوند در مقابل شیر، آهوی ایرانی دریافت کنند. چون ارزش یک شیر بسیار بیشتر از یک آهو است.
تبادلات باغوحشی
اسماعیل کهرم تبادلات صورت گرفته بین ایران و روسیه و همچین تبادلات در حال انجام بین ایران و هند را از جمله برنامههای مرسوم میان کشورها میداند و از آن به «تبادلات باغوحشی» نام میبرد و تاکید میکند که این تبادلات به معرفی و احیای هیچگونهای منجر نمیشود. او میگوید: «این تبادلات هر روز بین باغوحشهای کشورهای مختلف درحال انجام است. الان روسها یک گونه حیوانی را از لندن میآورند و یک گونه حیوانی را ازاسترالیا. اصلاً هم ادعایی برای معرفی و احیای یکگونه ندارند. او میگوید: «تعجب میکنم که هیچکس به آقای محمدیزاده نمیگوید که این فعالیتها از نظر علمی هیچ ارزشی ندارند.» به گفتة کهرم زمانی میتوان از معرفی یک گونه سخن به میان آورد که گونه حیوانی به صورت خودکفا در یک منطقه طبیعی زندگی کند و بدون کمک انسانها به شکار برود و زاد و ولد کند.» او اصرار محمدیزاده برای ورود شیر و ببر به ایران را لجاجت میداند و میگوید: «آقای محمدیزاده قطعا معنی «معرفی یک گونه» را نمیداند وگرنه هرگز این کار را نمیکرد.» به اعتقاد او در نهایت 4 تا5 سال پس از دوران صدرات آقای محمدیزاده، ما با چند ببر و شیر مفلوک در یک قفس روبهرو هستیم که با کامیون برای آنها گوشت «الاغ» میآورند. بنابراین این برنامه نه از نظر علمی و فنی ارزش دارد و نه سرگرمکننده است.
خروج راحت آهوی ایرانی
محمدیزاده میگوید: «زمانی این انتظار وجود داشت که شیر را با یوزپلنگ ایرانی تبادل کنیم اما به این دلیل که یوزپلنگ ایرانی منقرض شده بود و مجددا احیا شده اما هنوز از خطر انقراض خارج نشده است و به تعداد انبوهی نرسیده اساسا آمادگی این تبادل را نداریم و جواب منفی دادیم.» رئیس سازمان محیطزیست با بیان اینکه یک طرح دیگر از سوی هندوستان مبنی بر انتقال یوزپلنگ ایرانی به یک مکان در خود ایران مطرح شد به گونهای که پرورش آن به عهده آنها باشد، میگوید: «برای این طرح نیز هنوز اعلام آمادگی نکردهایم.البته ابراز آمادگی کردهایم تا بخشی از گونههای حیوانی در ایران که به شکل انبوه وجود دارند را بتوانیم مبادله کنیم. از جمله این گونهها میتوان به آهوی ایرانی اشاره کرد که حداقل 25 هزار راس از آن در کشور وجود دارد.» محمدیزاده امسال در حالی از خروج آهوی ایرانی و گونههای دیگر -که به گفتة او به وفور در ایران یافت میشود- بهراحتی سخن به میان میآورد که اهدای 2 آهوی ایرانی در سال 89 از سوی او به «امیر قطر» به یکی از چالشهای بسیار مهم بین او از یکسو و کارشناسان منتقد و رسانههای معترض از سوی دیگر منجر شده بود. اعتراضها تا آنجا پیش رفت که او مجبور شد اعلام کند که دو آهوی ایرانی به علت ابتلا به بیماری «تب برفکی» به قطر رفتهاند و پس از بهبودی به ایران باز میگردند. چند هم ماه بعد اعلام کرد که این دو آهوی ایرانی به امیر قطر اهدا شدهاند که البته امیر قطر هم قبول کرده است تا در قبال آنها دو اوریکس(غزال عربی) به ایران هدیه کند. پیگیریهای رسانهای تا آنجا پیش رفت که سفیر قطر، اوریکسها را به ایران آورد و به رسم تحفه دیپلماتیک در پارک پردیسان به محمدیزاده احیا کرد. محمدیزاده آنجا هم سخن از احیای «غزال عربی» به میان آورد که قرار است تا بیابانهای ایران را زیر گامهای زیبا خود درنوردد. در نهایت هم اوریکسها به «رامهرمز» رفتند. لاهیجانزاده حال اوریکسها عربی را خوب توصیف میکند و از زاد و ولد آنها سخن به میان میآورد. اما آب پاکی را روی دست همگان میریزد و میگوید: «اینگونه ایرانی نیست و امکان تکثیر آن در وسعت بزرگ وجود ندارد.»
بنابراین گسترده زندگی اوریکسهای عربی به همان محدوده چهار و پنج هکتاری منطقه حفاظت شده «دیمه» محدود میشود. اما یکسوال مهم بیپاسخ میماند. محمدیزاده در سال 89 مجبور شد موضوع اهدای آهوی ایرانی به امیر قطر را چند ماه از دید رسانهها پنهان کند. بنابراین در 2 سال گذشته چه اتفاقی افتادهاست که محمدیزاده بدون واهمه از انتقاد کارشناسان و رسانهها از خروج آهوی ایرانی و گونههای دیگر سخن به میان میآورد؟ آن هم در دو سالی که او با شکست برنامه احیای «ببر ایرانی»، هزینههای مادی و معنوی زیادی را برای سازمان متبوع خود تراشیده است!
47301
نظر شما