اصل واقعه غدیر یعنی اینکه چنین رخدادی بوده، روشن است و مورد اجماع همه مسلمانان است. همه قبول دارند که در حجه الوداع پیامبر(ص) در محلی به نام غدیر توقف کردند و درباه علی ابن ابیطالب(ع) گفتند که: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و سپس دعایی نیز خواندند. <BR>

به گزارش خبرآنلاین، به نقل از روزنامه اعتماد، واقعه غدیر با وجود تواترش در میان روایت ها و اذعان همگان به وقوعش، یکی از گره گاه های اساسی در تاریخ صدر اسلام است که روایت ها و قرائت های گوناگونی از آن صورت گرفته و بر اساس نوع خوانش، گروه های گوناگون با رویکردهای متفاوت از هم تمایز می یابند، خواه در سطح مذاهب گوناگون و خواه به شکل گروه های مختلف شیعه. از این منظر بازخوانی این واقعه برای نزدیک شدن به حقیقت آن حیاتی و روشنگر دیدگاه کسی است که این قرائت را صورت می دهد. حجت الاسلام عبدالمجید معادیخواه مسوول بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی سال هاست که به تحقیق در زمینه تاریخ اسلام مشغول است و در کنار انتشار فصلنامه «یاد»، آثار فراوانی در این حوزه نگاشته است. گفت وگو پیرامون واقعه غدیر و قرائت های صورت گرفته از آن با ایشان از طرح مباحث روش شناختی درباره تاریخ نگاری در تاریخ اسلام آغاز شد و به بحث از علت قوت گرفتن یک قرائت در میان سایر خوانش ها انجامید.

در میان ادیان ابراهیمی، تاریخ برای مسلمانان اهمیت بیشتری دارد و وقایع تاریخی برای مسلمانان حساسیت برانگیزترند، این امر تا حدودی به دلیل نزدیکی زمانی تاریخ صدر اسلام به عصر ما از سویی و وجود منابع و آثار فراوانی است که از آن دوران روایت کرده اند. شما چه دلیلی برای این امر می یابید؟

این امر به این دلیل است که تاریخ تا پیش از صدر اسلام چندان جدی نشده بود. در صدر اسلام هم البته نمی توان گفت تاریخ به معنای امروزی وجود داشته است. اما در حدی که وقایع تاریخی ثبت و ضبط شود، متون زیادی هست و همین امر دلیل این اهمیت تاریخ برای مسلمانان است. تا پیش از آن ابزارش وجود نداشته است. البته در کتاب عهد عتیق به ویژه، تاریخ به معنای امروزی جدی تر است زیرا در آن کتاب جزییات تاریخی بیشتر است، در حالی که سبک قرآن به گونه یی است که شباهت به تاریخ به معنای رایج کلمه ندارد. از این نظر نمی توان گفت که در متن ادیان غیر از اسلام تاریخ اهمیت کمتری دارد.

اما رجوع گروه های اسلامی و مسلمانان در طول این 1500 سال به تاریخ بیشتر از بقیه بوده است، به این معنا که مسلمانان همواره رفتار و گفتار خود را با صدر اسلام مقایسه می کردند و می کوشیدند مشابهت ها و قراینی میان وضع امروز خود با آن زمان پیدا کنند.

برای مثال اگر بخواهید رخدادهای عصر حضرت مسیح(ع) را به صورت تاریخی ارائه کنید، کار بسیار دشواری است. حتی درباره حواریون ایشان هم حرف و حدیث ها آشفته است. اما درباره تاریخ اسلام مثل جنگ بدر و احد مسائل شفاف است. بنابراین به لحاظ امکاناتی که در اختیار مسلمانان هست، نمی توان مقایسه یی صورت داد و از این حیث می توان گفت که در اسلام متون و روایات بیشتری داریم.

با توجه به این متونی که می فرمایید وجود دارد، آیا تاریخ نگاری اسلام با توجه به روش های تاریخ نگاری جدید نگاشته شده است؟

البته بنده در این زمینه آثاری نوشته ام اما متاسفانه فعلاناشر این آثار دچار مشکل شده است. من در این کارها کوشیده ام مقدمه یی بر بازخوانی تاریخ اسلام انجام دهم. این کار بسیار دشوار و سخت است. اگر بخواهیم تاریخ اسلام را در حد قابل قبول بازخوانی کنیم، به یک نهضت فرهنگی و عزم ملی در جهان اسلام نیاز است. وضع ما از نظر تاریخ بسیار بد است. ما تنها منابعی از این تاریخ را در اختیار داریم، اما به تلاش هایی نیازمند است تا از این منابع بتوان استفاده کرد و جاهایی را که خلاهست به گونه یی دیگر پر کرد. در دین و آیینی که حرف اولش قلم و خواندن است و قلم را ابزاری می داند که کرم و اکرام مضاعف خداوند را برای انسان پیش می آورد (اقراء و ربک الاکرم)، به ویژه که امروزه بهره وری انسان از سفره خانه اکرام الهی سواد و خواندن است، ترویج تعطیلی قلم تاسف برانگیز است. پیامد این نگاه متاسفانه این شد که ما منبع دست اولی از خاطره نسل اول در صدر اسلام نداریم و نگارش از قرن دوم شروع شد. تمام منابع حدیث ما حاصل چنین فاجعه یی است. بنده چون دیدم که کسی دلش برای تاریخ نمی سوزد، خواستم حداقل مقدمه یی بر بازخوانی تاریخ اسلام را به صورت فردی صورت دهم. کار بنده این است که بر آنچه در تاریخ اسلام می خوانیم و به نظر قابل قبول نیست، تاکید بگذارم و نشان دهم که چرا قابل قبول نیست. اینکه چه چیزی قابل قبول است، به فهرست بایسته های پژوهش در تاریخ اسلام بازمی گردد. گاهی نیز فرضیه هایی درباره آنچه نمی دانیم، ارائه کرده ام.

واقعه غدیر از کدام دست از این وقایع است؟ از آنهاست که درباره اش اجماع وجود دارد و نیاز به تحقیق ندارد یا از آن دست وقایع است که باید پیرامونش تحقیق صورت گیرد؟

اصل واقعه غدیر یعنی اینکه چنین رخدادی بوده، روشن است و مورد اجماع همه مسلمانان است. همه قبول دارند که در حجه الوداع پیامبر(ص) در محلی به نام غدیر توقف کردند و درباه علی ابن ابیطالب(ع) گفتند که: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و سپس دعایی نیز خواندند. کسی منکر این رخداد نیست، اما در رمزگشایی از این متن حرف و حدیث زیاد و درگیری فراوان است. به صورتی که تحقیق درباره آن طلسم شده و مدار بسته یی از ستیز و ستایش شکل گرفته است. طبعا در قرائت غالب و رسمی اسلام یعنی اسلام اهل تسنن انکار می شود که این واقعه ربطی به رهبری و امامت دارد، اما اقلیتی با ترس و لرز و وحشت می کوشید در برابر این قرائت رسمی، تفسیر دیگری داشته باشد. بعدها این اقلیت هم دچار مشکلاتی چون غلات شد و در نتیجه این قرائت اقلیت هم از آسیب ها مصون نماند. اما به طور کلی کفه این قرائت یعنی قرائت شیعه سنگین تر است. البته حرف های سطحی در برخی سایت ها درباره اینکه غدیر بیابان خشک و بی آب و علف نیست و درخت دارد و اینها زیاد گفته می شود. این حرف ها شوخی است. اما اینکه پیامبر(ص) کاروانی را نگه دارد و درباره شخصی چنین حرفی را بزند نمی توان گفت صرفا به خاطر جوسازی رخ داده است. پیامبر در این سفر فرصت های دیگری هم داشته است، اما این را که وسط راه کاروان را نگه می دارد نمی توان تنها به واکنش عاطفی پیامبر(ص) و صواب دید شخصی ایشان نسبت داد. اما متاسفانه به دلیل آنکه از روز نخست، غدیر زندانی قدرها شد و بازی سیاست نگذاشت که آن را به صورت طبیعی بنگریم و به دلیل فاجعه تعطیلی قلم و تحریم نگارش و مسائل دیگر، پرسش های بسیاری درباره این رخداد بی پاسخ است و نمی دانیم که مسکوت ماندن غدیر به چه دلایل اجتماعی و سیاسی ای رخ داده است و در ثقیفه کسی از غدیر حرفی نزده است. حتی خود علی ابن ابیطالب(ع) کمتر در این زمینه حرف زده است، تنها یک بار ایشان استشهادی بعد از جنگ صفین در این زمینه کرده است. به تصور من ایشان شاهد آن بوده اند که کسانی که شاهد آن قضیه بوده اند، از دنیا رفته اند (در جنگ صفین صحبت از شهادت 25هزار نفر از یاران امیرالمونین(ع) است)، لذا لازم دانسته اند که استشهادی بجویند از یاران که چنین واقعه یی رخ داده است. این استشهاد در تاریخ ثبت شده است. اما ایشان در بسیاری موارد دیگر به این واقعه اشاره نکرده اند.

به نظر شما چرا چنین است؟ یعنی چرا حضرت امیر(ع) در موارد متعدد به این واقعه اشاره نمی کنند؟

به تصور من این حرکت هر چه بوده، در تاریخ اسلام یک استثنا بوده است. یعنی اینکه سرنوشت سیاسی مردم بدون شورا و بیعت تعیین شود، در تاریخ استثناست و برحسب ضرورت توجیه دارد. اما ایشان نمی خواستند این امر قاعده شود. البته این تصور بنده است و نیاز به کار بیشتر دارد. چون به هر حال به آن عمل که نشد، پس دست کم اگر سودی به جامعه نرسانده، ضرر نرساند، تا دیگران با توسل به این اقدام، رویه ایجاد کنند و هر کس به خودش اجازه دهد که با تصمیم شخصی برای مردم تعیین سرنوشت کند.

شما به صراحت به رخداد غدیر و حتی درونمایه آن اشاره کردید، تا جایی که دیگر نیازی به تفسیر هم باقی نمی ماند. پس چه شرایط اجتماعی و سیاسی ای موجب می شود که این واقعه نادیده گرفته شود؟

البته ما جزییاتی که در حاشیه سخن پیامبر(ص) بوده را نمی دانیم و اظهارنظر درباره آن مشکل است. اما آنچه به ما کمک می کند این معما را دریابیم، بحث گفتمان و گفتمان سازی است. سخن یک مقوله است و گفتمان مقوله دیگری است. در همین تاریخ انقلاب به یاد داریم که بعد از سخنرانی امام خمینی (ره) بخشی از سخنان ایشان تیتر دسته یی از روزنامه ها و بخش دیگر تیتر روزنامه های مقابل می شد. اگر قدرت دست این گروه بود یک گفتمان شکل می گرفت و اگر قدرت دست گروه دیگر بود، یک گفتمان دیگر شکل می گرفت. نمی شد گفت که کدام دروغ می گوید. اما تبدیل یک سخن به یک گفتمان نیازمند اموری است مثل رسانه. هر دوره یی رسانه خودش را دارد. متاسفانه غدیر در آن دوره گفتمان نشد، سخنی بود و فراموش شد. یعنی کوشیدند با گفتمان های دیگر آن را به حاشیه برانند. یکی از اتفاقات هم همین فاجعه تعطیل قلم بود که به این مسکوت ماندن غدیر کمک کرد. یعنی خیلی از سخنان پیامبر(ص) بود که اگر توسط مردم نگاشته می شد، به طور طبیعی به پیدایش یک گفتمان طبیعی کمک می کرد. اما وقتی اینها نبود، افراد از فرصت ها استفاده می کردند و گفتمان های دیگری را شکل می دادند. تفاوت گفتار و گفتمان، بسیار ظریف است. هر گفتاری، گفتمان نمی شود.

دکتر فیرحی در کتاب «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام» نشان می دهند که معرفت و قدرت در همبستگی با یکدیگر مشروعیت ایجاد می کنند. ایشان نشان می دهند که چگونه برخی عناصری که «سخن» هستند، به معرفتی که مشروعیت سازاست تبدیل می شوند. آیا می توان سخن شما را این گونه فهمید و گفت چینش نیروهای سیاسی و فضای اجتماعی در عصر پس از حضرت رسول(ص) به گونه یی بود که واقعه غدیر مسکوت واقع شود؟

بله، بحث معرفت و تولید معرفت معطوف به قدرت و تولید معرفت معطوف به حقیقت، مباحث عمیقی است که در معرفت شناسی صورت می گیرد. گاهی متولیان تولید معرفت و فرهنگ ابزار قدرت هستند و در نتیجه خود به خود تولید معرفت دچار آسیب و آفت زده می شود. مثال این مورد نیز زیاد است. رسانه ها در بسیاری مواقع ابزار ایجاد گفتمان ها برای اهداف سیاسی هستند. این امر در اصل مساله تولید معرفت درست است. امروزه نیز در دنیای غرب پست مدرن ها با وجود افراط در برخی موارد، حرف درستی می زنند مبنی بر اینکه آنقدر قدرت رسانه یی سرمایه یی غرب قوی است که ما به تشخیص خودمان اعتماد نداریم و نمی دانیم حرفی که می زنیم، چقدر از نگاه ما سرچشمه گرفته و چه میزان متاثر از گفتمان است. زیرا وقتی همه ابزار در خدمت یک گفتمان قرار می گیرد، با هیاهو گوش ها پر می شود و با زرق و برق چشم ها نمی بینند. لذا در بسیاری از موارد امکان شنیدن با هیاهو از افراد گرفته می شود.

بیش از حدود هزار و چهارصد سال از واقعه غدیر می گذرد و درباره حقانیت آن در میان علمای شیعه بسیار سخن گفته شده است. مهم ترین کار را هم علامه امینی در اثر سترگ الغدیر انجام داده اند. اما پرسشی که اهمیت حیاتی دارد این است که بازخوانی این واقعه امروز چه اهمیتی دارد؟ آیا تنها به کار دعوایی درون دینی میان اهالی دو مذهب شیعه و سنی می آید یا می توان قرائت هایی دیگر از این واقعه حیاتی در تاریخ صدر اسلام داشت؟

تا چه کسی متولی این قرائت شود و با چه هدفی این قرائت را صورت دهد. اگر کسانی بخواهند استناد به غدیر کنند که پیامبر(ص) برای مردم رهبر تعیین کرده است، در نتیجه گفتمانی شکل می گیرد که بر بی اثر کردن رای مردم تاکید می کند. اما درست عکس این هم می تواند صورت دهد. یعنی اگر اندکی در واقعه غدیر تامل کنیم، می بینیم که پیامبر خدا(ص) که متصل به وحی است، در اوج محبوبیت و اقتدار یعنی حجه الوداع، از ناحیه خداوند دستور دارد که«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس» (ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا(به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‏یی! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‏دارد، سوره مائده، آیه 67). اما با وجود همه این موارد پیامبر به گونه یی این کار را می کند که نشانگر آن است که نمی خواهد این اقدام به یک رویه بدل شود و این شائبه در ذهن ها ایجاد شود که مردم در تعیین سرنوشت خودشان شرکت نکنند و به دیگر سخن شورا و بیعت مسائل جدی تلقی نشود. از آنجا که پیامبر خدا(ص) از هر گونه شائبه خودکامگی پرهیز دارد و از هر چیزی که به مشارکت سیاسی مردم پرهیز دارد، حتی جایی که دستور صریح خداوند تبارک تعالی نیز هست، به گونه یی عمل می کند که نشانگر آن است که ایشان در نهایت به تصمیم مردم اهمیت می دهند. لذا می بینیم این قرائت از غدیر در تقابل با قرائت اول قرار می گیرد. لذا می بینیم که بستگی به این دارد که چه کسی متولی این بازخوانی شود. به طور کلی در جدل کسی حریف انسان نیست.

آیا می توان این بحث قرائت ها را مرتبط به همان بحث گفتمان و گفتمان سازی دانست؟

بله دقیقا. بحث گفتمان سازی در اینکه کدام قرائت از غدیر مسلط می شود، اهمیت دارد. به طور کلی بحث کلام و جدل و الفاظ درباره انسان بسیار حائز اهمیت و پیچیده است. قرآن هم می فرماید: «و کان الانسان اکثر شیء جدلا» (کهف، 54) گویی هیچ کس در بازی الفاظ و جدل کلامی حریف انسان نیست. بنابراین اگر بخواهیم گفت وگو را به معنای واقعی در زندگی تجربه کنیم، نیاز به آن است که فراموش نکنیم که چه میزان از هیاهو آسیب دیده ایم. ما متاسفانه گفت وگو را تجربه نکرده ایم. اتفاقا یکی از مسائلی که در ارتباط با غدیر می تواند مطرح شود این است که چرا در جهان اسلام گفت وگو صورت نمی گیرد؟ چرا همواره با هیاهو به عواطف و احساسات دامن می زنند؟ در هر سوی نزاع نیز این فقدان رواداری را شاهدیم، ائمه(ع) و امیرالمومنین(ع) از این رفتارها ناراحت هستند. ما باید گفت وگو را تجربه کنیم و اصرار نداشته باشیم که شیعه سنی شود یا سنی شیعه شود. هر گروهی مواضع کلامی و دینی خودش را دارد و ما باید بتوانیم با گفت وگو در گره گشودن از معماهای تاریخ راهی بیابیم. اگر وضع موجود تاریخ نگاری به همین منوال ادامه پیدا کند، متاسفانه تاریخ مان را همواره باید دیگران بنویسند یا دیگران به نگارش آن خط دهند. این خیلی دردناک است که شناسنامه هویت ملتی را دیگری بنویسد و سایه سلطه دیگری بر آن بیفتد. در دنیا بیشترین بها را به روش شناسی تاریخ می دهند، در حالی که ما با روش شناسی تاریخ بیگانه ایم و آن را جدی نگرفته ایم: نه در حوزه و نه در دانشگاه. متاسفانه تعصب در بسیاری از موارد حرف اول را می زند و مانع از هر گونه نگاه متفاوت و نوآوری می شود.

در پایان بازمی گردم به قرائت هایی که از غدیر به آنها اشاره کردید. شما گفتید که از غدیر قرائت های متفاوتی ارائه می شود، با وجود آنکه پست مدرن ها هر گونه قرائتی را ممکن می دانند، اما اگر بخواهیم به دام نسبی گرایی نیفتیم می توانیم ادعا کنیم که برخی قرائت ها را شواهد و قرائن بیشتری تایید می کنند. درباره غدیر نیز تمام شواهد و قرائن نشان می دهد که قرائت مردمسالارانه از آنکه پیامبر(ص) با وجود ابلاغ وحی، تصمیم گیری را در نهایت به مردم می سپارد، قوی تر است. زیرا اولاچنان که گفتید این ماجرا یک استثنا بوده و ثانیا حضرت امیر(ع) در طول 25 سال بسیار کم به آن اشاره کرده است. ارزیابی شما چگونه است؟

این تصور که پیام غدیر در تقابل با شورا و بیعت است، غلط است. بسیاری به خطا تصور می کنند که باید میان این دو یکی را انتخاب کنند، یعنی اگر غدیر را انتخاب کردند، همه چیز از بالاتعیین شده و مردم هیچ کاره اند. این نگاه اشتباه است، زیرا شکی در این نیست که در قرآن همچنان که آمده « اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (نساء، 59)، آمده است که «و امرهم شوری بینهم» (شوری، 38). امر در این دو آیه یک معنا دارد. اگر کسی سیره پیامبر(ص) و از آن شفاف تر و روشن تر سیره خود امیرالمومنین علی(ع) را مورد بررسی قرار دهد، شکی نمی کند که سرنوشت زمام جامعه را شورا و بیعت تعیین می کند و لاغیر.

شورا به ادبیاتی امروزی نهادی است که در آن مجموعه یی از نخبگان مورد اعتماد مردم عقلانیت جمعی را نمایندگی می کنند. یعنی باید نخبگانی باشند که مورد تایید مردم هستند و زندگی شان گواه بر این است که انسان هایی هستند که مصالح جمعی را بر منافع شخصی ترجیح می دهند. اینکه در نامه های امام علی(ع) می خوانیم که «و إِنما الشُّوری لِلْمُهاجِرِین و الْانْصارِ» (شورا حق مهاجرین و انصار است) به این معناست که ایشان کسانی بودند که خطر کرده بودند و می توانستند عقلانیت جمعی را در جامعه نمایندگی کنند و مردم ایشان را قبول داشتند. اما بیعت حرف آخر را می زند و همه مردم باید حضور داشته باشند و تا ایشان حضور نداشته باشند، اتفاقی نمی افتد. بیعتی که پشتوانه یی از عقلانیت جمعی را به همراه نداشته باشد، ناقص است، شورایی هم که به بیعت مردم نینجامد عقیم است.

حساسیت هایی که خود علی ابن ابیطالب(ع) در این زمینه داشت، حیرت آور است. یعنی ایشان معتقد بود که به هیچ وجه نباید شائبه پنهان کاری در این فرآیند صورت بگیرد، به هیچ وجه نباید تطمیع و تهدید باشد و به هیچ وجه نباید تزویر و فریب افکار عمومی باشد. شرایطی که برای سلامت بیعتی که مراحل شورا طی کرده، بسیار عجیب است. ما این امر را باید در کنار داستان غدیر گذاشت. البته این کار نیاز به تلاش فراوان دارد، اما جامعه یی که هنوز به بلوغ فرهنگی و سیاسی نرسیده، آن هم با وحی و نص مستقیم الهی، شباهت به دموکراسی هدایت شده در امروز دارد. به جامعه نوزادی که تازه پیدا شده و افت و خیز دارد، لازم است که کمک هایی شود تا به بلوغ برسد و سرنوشت خودش را در اختیار بگیرد.این به طور اجمال حرف اصلی در غدیر است که منافاتی با شورا و بیعت و مشارکت سیاسی مردم ندارد. اما به دلیل اینکه هم غدیر و هم شورا و بیعت دچار هیاهوهای سیاسی شدند و تعصب های سنتی شکل گرفت و منافع قدرت ها مانع از گفت وگو شد، امروز گرد و غباری بر این وقایع نشسته است که ضروری است از آنها غبارروبی شود.
منبع، روزنامه اعتماد
/30462

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 255440

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۰:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۳
    4 2
    استاد عزیز این مطالب رو از کجا آوردی؟! چطوری میخوای بین شورا و نصب الهی امیرالمومنین علیه السلام جمع کنی؟! مگه دین فقط یه دستورالعمل سیاسیه؟! مگه دین فقط اومده که جامعه ای بهتر برای زندگی کردن بوجود بیاره؟! عزیز دل منظور از جانشینی پیامبر صرفا حکومت بر مردم نیست،حکومت یکی از فرعیات جانشینه،کار اصلی جانشین ادامه راه پیامبره،یعنی "هدایت بشر بسوی پرستش خداوند و اطاعت از آنچه او دستور داده"،کسی منکر اهمیت شورا در زندگی روزمره و امور اجتماعی نیست ولی امر هدایت موضوعی نیست که بدون آموزش و راهنمایی همیشگی خداوند توسط وسائلی که برگزیده قابل دسترسی باشه
  • منصور US ۱۲:۴۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۳
    2 2
    جسارت علمی استاد در طرح این مساله و رویگرد گفتمانی ایشان بسیار ستایش بر انگیز است.استاد روش شناسانه برخورد کرده اند که نشان از ذهنی وقاد دارد. متاسفانه هزینه ی چنیین برداشتی در جامعه غیر علمی و غیرمتدویک بسیار بالاست.وای از دست عوام و عالم نمایان در هر لباس و مسلک که اصل دین را فروهشته و حاشیه را بر متن ترجیح داده اند.
    • بدون نام IR ۲۳:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۸
      2 0
      بنده شخص بینامی هستم که متن اول رو نوشتم برادر عزیز قبل از پاسخ به صحبت شما چند نکته رو درمورد عرایض خودم بگم 1-من هر گونه قصد سیاسی از این گفته ام ندارم "ولی امر هدایت موضوعی نیست که بدون آموزش و راهنمایی همیشگی خداوند توسط وسائلی که برگزیده قابل دسترسی باشه" و در تمامی مسائل علی الخصوص مسایل سیاسی اعتقاد راسخ به این روایت دارم: "لا قیاس احد بآل محمد" 2-منظور اینجانب عدم گفتمان نیست،ما مملکتی چند قومی و چندین عقیدتی داریم که میبایست فرهنگ گفتمان در اون جا بیوفته ولی اگر در گفتمان به این حقیقت اصل و اصل حقیقت برسیم(که میرسیم و بارها در طول تاریخ رسیده اند) که پیامبر امیرامومنین(علیهما السلام) را در روز غدیر خاصتا و بارها در طول رسالت خویش به عنوان جانشین خود معرفی کرده چطور....(1)
    • بدون نام IR ۲۳:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۸
      3 0
      (1)...چطور استاد عالم و متدیک ما میخوان بین غدیر و سقیفه جمع بندی کنن؟! چطور میخوان سقیفه رو یک شورا بدونن؟! چطور با بیعت چند نفر، یکی میتونه بشه جانشین رسول الله(بعدشم اسمشو بزارن شورا و به تازگی لباس دموکراسی هم تنش کنن) ولی با بیعت هزاران نفر با امیرامومنین از اکثر قبایل مسلمونای اون زمان ایشون نمیتونه جانشین باشه نه داداشم این دوتا جمع شدنی نیست آدما با ادیان،مذاهب و عقاید مختلف میتونن و باید به صورت مصالحت آمیز با هم زندگی کنن ولی قرار نیست واسه این اتحاد داشته هاشونو فراموش کنن و یا از دست بدن
  • بدون نام IR ۰۹:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۴
    1 0
    در طول تاریخ دشمنی های مختلف و متنوعی با واقعه غدیرخم شده تا شاید بتوانند این خورشید نورانی را کم سو بنمایانند که هماره با شکست مواجه شده اند و اکنون با گذشت بیش از چهارده قرن، همچنان افراد بسیاری از پرتوهای نورانی این چراغ پرفروغ بهره مند می گردند. یکی از شبهاتی که نزد برخی جلوه نموده این است که اگر ماجرای غدیر واقعیت داشته و روایت غدیر صحیح است، چرا در احتجاجات حضرت امیر(ع) اشاره ای به این موضوع یافت نمی شود؟ " جای تعجب است و بسی شک که اشکالی که از طرف معاتدین و مخالفین شیعه مطرح می شود را باید در کلام بعضی افراد به اصطلاح معتقد به ولایت بشنویم "در حالی موارد متعددی را در منابع شیعی و سنی می توان یافت که به احتجاجات امیرالمؤمنین(ع) اشاره شده است که یا این افراد واقعا مطالعه نکرده اند و به
  • احمد A1 ۱۱:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۲
    0 0
    متاسفانه شیطان هر روز در لباسی جدید جهت توجیح سقیفه جلده گر میشود و امروز در لباس یک به اصطلاح عالم شیعه که مساله غدیر را جدای از ماجرای سقیفه و هر کدام را حق نینامد و احتمالا تا چند سال دیگر به این نتیجه میرسد که غدیر فقط یک تعصب است
  • شيعه مرتضي علي (ع) IR ۱۲:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۲
    0 0
    امام علي (ع) فرمودند : تا مردم نخواهند بر ايشان حكومت نميكنم .
  • عارف A1 ۱۴:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۲
    0 0
    دوستان عزیز مساله انتخاب حاکم بر مبنای مشورت و شورا است اما انتخاب امامت و ولایت بر امور مسلمین از طرف پیامبر و امام انجام میگیرد